دکتر حمید قنبری

فضل بن زید رقاشی از سرداران اسلام در عهد خلیفه دوم با سربازان خود قلعه‌ای به نام سهریاج در فارس را محاصره و تصمیم داشتند یک روزه آن را فتح کنند. آنها پس از ساعتی جنگ و زد و خورد، به لشکرگاه خود بازگشتند تا تجدید نیرو کنند و خود را برای حمله بعدی آماده سازند. در آن روز، یکی از سربازان برده مملوک، از سایر سربازان عقب ماند و افراد دشمن از بالای برج‌های قلعه با وی سخن گفتند و از وی درخواست کردند که به ایشان امان دهد. آن سرباز هم تقاضای ایشان را پذیرفت و امان‌نامه‌ای نوشت و آن را به تیری بست و به میان آنها انداخت.

هنگامی که سربازان اسلام، دوباره برای جنگ به مقابل قلعه بازگشتند، با تعجب دیدند که افراد دشمن، با اطمینان خاطر درب قلعه را گشوده و به خارج از آن آمده‌اند. آنها به استناد امان‌نامه سرباز مملوک، مدعی بودند که مسلمانان حق هیچ‌گونه تعرضی به آنها را ندارند. مسلمانان، با ملاحظه امان‌نامه چاره‌ای جز این ندیدند که دست از جنگ با دشمن بردارند و حاضر نشدند امان‌نامه سرباز برده‌ای را نادیده انگارند. مقامات ذی‌صلاح دولت رسمی و قانونی کشور، به شخصی روادید داده‌اند. آن شخص به اتکای این روادید، وارد کشور شده است.

از جهت حقوقی و شرعی، این روادید محترم و معتبر است و هیچ‌کس حق ندارد به‌طور مستقیم یا غیر مستقیم، با زور یا تهدید و ارعاب برای کسی که به اتکای چنین روادیدی وارد کشور شده است، مشکلی ایجاد کند. مسلمانان از دیرباز امان‌ها و روادیدها را محترم می‌داشته‌اند و با این کار، علاوه‌بر اینکه پایبندی خود به عهد و پیمان را نشان می‌داده‌اند، همبستگی جامعه اسلامی و احترامی که جامعه برای فرد فرد اعضای آن قائل است را به دیگران نشان می‌دادند. یکی از عوامل گسترش و نفوذ اسلام در آن دوران، همین رفتارهای پسندیده بود که حتی امروز هم مرور چنین وقایعی موجب سربلندی مسلمانان است. پرسشی که باید از معترضان به حضور یکی از مقامات سابق دولت انگلیس پرسید این است که آیا روادیدی که وزارت خارجه کشور ما به یک خارجی داده است، از امان‌نامه‌ای که برده مملوکی به کافر حربی داده است، کم‌ارزش‌تر است؟‌