مهدیس مدنی کارشناس ارشد برنامه‌ریزی توریسم بسیار آرام بودند. سوال‌ها را خیلی کوتاه و مفید جواب می‌دادند. در تمام طول مکالمه لبخند فراموششان نمی‌شد. یک زوج دوچرخه سوار هلندی که از ترکیه وارد ایران شده بودند و مقصد نهایی‌شان چین بود. پیش از سفر به ایران از طریق سایت‌های اینترنتی دوستانی یافته بودند که در برخی از شهرها در طول مسیرشان میزبان آنان شده بودند. اما این بار در کنار تعاریف و توصیفات همیشگی از مهمان‌نوازی و خونگرمی ایرانیان این زوج، داستان متفاوت دیگری را نیز تجربه کرده بودند. ظاهرا در نزدیکی یکی از شهرها اتراق می‌کنند تا کمی خستگی در کنند و دوباره به راهشان ادامه دهند. لیزا می‌گوید: «از همان ابتدا ما را می‌پاییدند، کمی با هم صحبت کردند و بعد جلو آمدند.» ظاهرا خودشان را مامور معرفی کرده بودند و با قدری تندخویی سعی کرده بودند آنها را بترسانند. پرسیدم: «خوب مامور چه بودند؟ نپرسیدید؟» لیزا ادامه داد: «چرا پرسیدیم و کارت شناسایی خواستیم ولی جواب روشنی نمی‌دادند. می‌دانستیم دروغ می‌گویند.»

ظاهرا الکس (همسر لیزا) سماجت کرده بود که باید کارت شناسایی نشان دهید، آنها نیز سر آخر خواسته شان را گفتند. پول می‌خواستند. به زوج جوان گفته بودند اگر به ما پول بدهید می‌گذاریم بروید. خوشبختانه الکس و لیزا به‌عنوان دو گردشگر ورزشکار و ماجراجو آن‌قدر شجاع بودند که خود را بدون درگیری جدی از مهلکه برهانند. مامورهای قلابی هم خیلی سرشان درد نمی‌کرد که بخواهند درگیری درست کنند. احتمالا با خودشان فکر کردند می‌رویم جلو اگر نقشه‌مان گرفت که هیچ اگر نه برمی‌گردیم.

پرسیدم: «بعد چه شد؟» لیزا ادامه داد: «از آنجا رفتیم. ولی چون نتوانسته بودیم غذا بخوریم چند صد متر جلوتر دوباره توقف کردیم. دوباره سر و کله‌شان پیدا شد. این بار خیلی مصمم نبودند که از ماشین پیاده شوند ولی الکس دفترچه‌اش را درآورد و شماره ماشین را یادداشت کرد.» -«خوب پس به پلیس اطلاع دادید؟» -«نه. می‌دانستیم فرآیند وقت‌گیری خواهد بود. به‌علاوه تا دیدند اَلکس شماره ماشین را می‌نویسد رفتند. ما هم به خاطر خرابی دوچرخه‌ها در تبریز از برنامه عقب بودیم. نمی‌خواستیم وقت بیشتری از دست دهیم.»

از صحبت‌هایشان پیدا بود که با اتفاقاتی از این دست چندان هم بیگانه نبودند، البته در سفرهایشان به کشورهای دیگر. هر دو بر این باور بودند که ممکن است اگر تعداد گردشگر زیاد شود، دزدی‌ها نیز افزایش یابد؛ نه فقط از گردشگران، بلکه خود جامعه میزبان نیز از این دزدی‌ها مصون نمی‌مانند. راه حل اول را هم در دستان گردشگران می‌دانند که باید تا جای ممکن حواسشان را جمع کنند. ولی در کنار این کوتاه کردن زمان رویه‌های اداری در رسیدگی به این قبیل پرونده‌ها در دستگاه‌های دولتی و تبحر پلیس در به دام انداختن چنین افرادی، می‌تواند تا حدی از وقوع این جرائم کم کند. یادمان باشد شاید اگر ماموران قلابی قدری سمج‌تر بودند موضوع به همین سادگی‌ها ختم به خیر نمی‌شد.