چگونه چراغ آخرین آبادی روشن ماند؟

ایده ایجاد کسب و کارهای خانوادگی در منطقه خور و بیابانک در قالب اقامتگاه‌های بومگردی، از خانه «آتشونی» در روستای «گرمه» شروع شد؛ روستای پدری و مادری مازیار آل داوود که او را بر آن داشت تا با بازگشت به آن، در زندگی خود و اهالی روستا تغییراتی ایجاد کند. سیدهاشم طباطبایی هم داستان مشابهی دارد. او در سال ۸۵ به روستای پدری‌اش، فرحزاد برگشت؛ روستایی که آخرین آبادی در دل کویر مرکزی است و پس از آن تا کیلومترها هیچ روستا و شهری وجود ندارد. آقای طباطبایی که طی دهه‌های هفتاد و هشتاد خورشیدی راهنمای محلی توریست‌های خارجی بود یک روز با یک اتفاق تصمیم می‌گیرد شرایطی رفاهی را برای گردشگران خارجی‌ که به این منطقه می‌آمدند، فراهم کند.

یکی از توریست‌های زن مسن که به‌خاطر نیاز به استفاده از سرویس بهداشتی فرنگی مجبور شد مسافتی حدود ۶۰ کیلومتر را بپیماید تا به نزدیک‌ترین شهر یعنی خور برسد، این سوال را برای سیدهاشم ایجاد کرد که چرا روستای فرحزاد نباید مکانی برای رفاه این گردشگران داشته باشد و چرا گردشگرانی که به منطقه می‌آیند صرفا بازدیدی کوتاه دارند و در دیگر شهرها اقامت می‌کنند؟ همین موضوع که شاید به نظر ما ساده بیاید و امکان داشت هر کس دیگری راحت از کنار آن بگذرد، سید هاشم را برآن داشت تا با بازسازی خانه پدری‌اش در روستای فرحزاد، اقامتگاه بومگردی ایجاد کند و ماندگاری توریست‌ها را در روستا افزایش دهد.  او به همراه همسر، پسران و عروس از سال ۸۵ یک کسب و کار خانوادگی را در این منطقه راه‌اندازی کرد؛ کسب و کاری که حالا بیش از ۱۰ سال از آغازش می‌گذرد و به جایگاه شناخته‌شده‌ای در کشور و حتی در میان اهالی سفر در دنیا رسیده است. کتاب راهنمای سفر «Lonely Planet» در نسخه معرفی ایران، حالا سال‌هاست نام «بارانداز طباطبایی» را به‌عنوان یکی از اقامتگاه‌های محلی باکیفیت در خود جای داده است.

ریسک‌های یک سرمایه‌گذاری محلی

اما این داستان جذابی که از نظر گذشت، تمام ماجرا نیست. در راه‌اندازی کسب و کارهای محلی یکی از مهم‌ترین مسائل تامین مالی است. «بارانداز» نیز از این موضوع مستثنی نبود؛ اما چاره سیدهاشم و خانواده‌اش برای راه‌اندازی و توسعه کسب و کارشان، معقول و منطقی بود. آنها در وهله اول تنها دو، سه اتاق بارانداز را برای استفاده گردشگران آماده و بعد با درآمدی که از آن اتاق‌ها به دست ‌آوردند، دیگر اتاق‌ها را برای پذیرایی از دیگر مهمانان فراهم کردند؛ تا جایی که با گذشت یکی، دو سال و همزمان با مواجه شدن با تقاضای بالای گردشگران خارجی برای اقامت در این روستا و در دل کویر، آنها خانه دیگری را نیز در روستا خریداری و نسبت به بازسازی آن اقدام کردند.  بنابراین، سرمایه‌گذاری تدریجی این خانواده در این دو خانه باعث شد در برخی مقاطع که به دلایلی از جمله تخریب چهره ایران در جهان تعداد مهمانان این اقامتگاه با کاهش همراه بود، آنها با ضررهای مالی هنگفتی مواجه نشوند.

ابزار توسعه اجتماعی و اقتصادی

حالا فرحزاد، روستایی که در سال ۸۵ داشت خالی از سکنه می‌شد و تنها ۳خانوار در آن باقی مانده بودند، صاحب دست‌کم ۵-۴ اقامتگاه بومگردی و یک هتل است و علاوه بر موج قابل توجهی از گردشگران خارجی که در فصول اوج سفر راه کویر مصر را در پیش می‌گیرند، تمام آخرهفته‌های پاییز و زمستان تورهای متعدد گردشگران داخلی و اتومبیل‌های شخصی بسیاری وارد این منطقه می‌شوند. این اتفاق به درآمدزایی قابل ملاحظه‌ای برای مردم بومی روستاهای مصر و فرحزاد و دیگر روستاها و شهرهای اطراف منجر شده و بسیاری از جوانان این روستاها و شهرها را از مهاجرت به پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ‌تر منصرف کرده است. بسیاری از کسانی که پیش از این ساربان شتر بودند و اموراتشان از طریق پروار کردن و سپس ذبح و فروش گوشت شتر می‌گذشت، حالا تجربه‌های شگفت‌انگیزی از شترسواری را برای گردشگران رقم می‌زنند. زنانی که تا پیش از این از سبدهای دست‌سازشان تنها برای نگهداری مواد خوراکی خانه استفاده می‌کردند، حالا سال‌هاست این سبدها را برای فروش به گردشگران تولید می‌کنند تا آنها را دست خالی و بدون سوغاتی راهی نکنند. جوانانی که تا پیش از این داشتند نقشه مهاجرت می‌کشیدند، حالا تبدیل به راهنماهای محلی شده‌اند که گردشگران داخلی و خارجی را در کشف کویر همراهی می‌کنند. مجموع این اتفاقات، توسعه اقتصادی و اجتماعی این منطقه کویری را رقم زده؛ توسعه‌ای که خود مدیون گردشگری است.

آخر هفته

آخر هفته