از جمله چالش‏های اصلی در بزرگترین تولیدکننده سنگ دنیا، نبود تقاضای موثر در آن است. کشور ما به‌‏رغم داشتن معادن غنی سنگ، جایگاه مناسبی در بازارهای جهانی ندارد. توانایی صادرات ۵ درصدی، هیچ سازگاری با حجم تولیدات این صنعت (در وضعیتی که بازار داخلی نیز با رکود مواجه شده است) ندارد. در این میان کانال اصلی هدایت و معرفی محصولات ما به بازارهای جهانی بازرگانان و صادرکنندگان هستند. برای بررسی وضعیت صادرکنندگان سنگ در کشور به‏سراغ خانم ندا زمانی یکی از کارآفرینان و فعالان موفق این حوزه رفتیم. زمانی، خلا آموزشی و فنی در بین اجزای مختلف تولید و همچنین نبود فرهنگ تعاون و همکاری بین فعالان این حوزه را از معضلات اصلی حوزه صادرات می‏داند. او همچنین معتقد است نه تنها دولت کمکی به صادرکنندگان در ایجاد اعتبار یا کمک هزینه برای حضور در نمایشگاه‏ها نمی‏کند بلکه در تخصیص صحیح منابع مالی بین کارآفرینان نیز به‏خوبی عمل نکرده است. از دیگر معضلات این بخش از نگاه زمانی، تلاش بر حذف بازرگانان از چرخه صادرات است. آنچه در ادامه می‏خوانید مشروح گفت‏وگو با این فعال بخش سنگ است.

انجمن‏ها تا چه حد در تعامل با اتاق بازرگانی هستند؟

در یک ارزیابی کلی به‏عنوان کسی که خود یکسال و نیم رییس کمیسیون فرهنگی و فضای مجازی و نمایشگاهی بوده است؛ باید بگویم متاسفانه رویه‏ها و زیرساخت‏های تعریف شده در انجمن‏ها فاصله زیادی با نیازهای کنونی صنعت سنگ دارد. علاوه بر این نه روش انتخابات، نه امکاناتی که در اختیار اعضا قرار دارد، نه اختیارات اعضا هیچ کدام در سطح مناسبی تعریف و تدوین نشده است. تحت این شرایط این وظیفه اتاق بازرگانی است تا با ورود به این بخش قوانین و رویه‏هایی تعریف کند که هم توزیع آگاهی و اطلاعات مورد نیاز در این صنعت را به‏صورت متقارن بین همه اعضا موجب شود و هم رویه‏های نامطلوب فعلی در این سیستم را حذف کند.

به‏عنوان یک صادرکننده چه راه‏کاری برای بهبود وضعیت فعلی توصیه می‏کنید؟

هر صنعت نیاز به فرهنگ دارد. فرهنگ یعنی ادبیات مشترک بین اعضای آن. در نبود یک سیستم اطلاع‏رسانی و آگاهی مشخص هر کسی در این بازار راه خود را خواهد رفت که نتیجه آن بجای پیشبرد یک سیستم هدفمند در راستای توسعه صنعت، آزمون سعی و خطای فردی و هرز منابع و اطلاعات خواهد بود. اگر صادرکننده با صرف هزینه زیاد وارد بازاری شود که تقاضایی برای آن وجود ندارد، به‏معنای هرز منابع ارزشمند این صنعت، بخصوص سرمایه اجتماعی و فعالان این حوزه خواهد بود. چرا نباید جایی برای به اشتراک‏گذاری تجربیات موفق، ماشین‏آلات و تکنیک‏های جدید میان صادرکنندگان وجود داشته باشد. تعریف این سیستم موجب توزیع عادلانه اطلاعات و توسعه این صنعت خواهد شد. مساله‏ای که تاکنون در این حوزه جایی برای آن در نظر گرفته نشده است. ما نیازمند تعریف یک سیستم جامع و آموزش فعالان این حوزه برای اتصال و به اشتراک‏گذاری اطلاعات هستیم. این رویه موجب شکل‏گیری فرهنگ و ادبیات مشترک در این حوزه می‏شود و از ایزوله بودن و خودگردانی به سمت حرکت سیستمی و هدفمند گذار خواهیم کرد.

آیا این صنعت حضوری پررنگ در نمایشگاه‏ها دارد؟

متاسفانه خیر و دلیل آن عدم تعامل دولت و اتاق بازرگانی با تولیدکنندگان است. جدای از این، روح اتحاد بین تولیدکنندگان برای حضور در نمایشگاه‏ها وجود ندارد و هرکسی به‏دنبال منفعت خود بوده و به‏طبع تحت این شرایط هزینه‏ها و اصطکاک ورودی به نمایشگاه‏ها بالا می‏رود. صنعت سنگ یک بخش پر هزینه است. برای حضور در نمایشگاه‏ها کمکی از سوی دولت صورت نمی‏گیرد در حالی که در کشور رقیب یعنی ترکیه، تا نصف هزینه‏ها و مخارج از سوی دولت و به‏طور خاص اتاق بازرگانی تامین می‏شود. ترک‏ها در نمایشگاه‏ها اتحاد دارند «رنگ و تم» هر غرفه یکسان است، این یعنی حرکت سیستمی به سمت برندینگ محصولات کشور. در این میان این وظیفه اتاق بازرگانی است که ضمن ارتباط با انجمن‏ها سعی در رفع این موانع و تسهیل ورود به بازارهای جهانی کند تا بتوانیم محصولات خود را به دنیا معرفی کنیم.

در بحث صادرات این هزینه‏های بالا و خلا تکنولوژیکی است که ما را از تولید جهانی دور کرده یا عدم پویایی انجمن‏ها و اتاق بازرگانی؟

در میان انبوه مشکلات، مشکل اساسی عدم وجود زنجیره تامین بین معدن و کارخانه است. متاسفانه معدن‏داران و کارخانه‏داران ما هیچ قدمی برای برندینگ، خلاقیت و شناخت بازارهای هدف برنمی‏دارند. به‏‏رغم ظرفیت بالا در کشور، فاصله زیادی بین محصولات ما با جهان وجود دارد. در کشور ما هنوز از روش‏های ابتدایی در تولید سنگ استفاده می‏شود، روش‏های مهندسی، طراحی، برندینگ که وجود ندارد هیچ، حتی در پایین‏ترین سطح کارگران معدن نیز دارای دانش فنی لازم نیستند.

نقش سیستم بانکی در توسعه صادرات چگونه است؟

در همین حد بگویم که بانک‏های ما حتی توان گشایش LC نیز ندارند و همه ریسک و سرمایه‏گذاری معطوف بخش خصوصی است. بازرگانان هنوز هم با سیستم پرهزینه و زمان‏بر صرافی مراودات مالی خود را انجام می‏دهند. در صورتی که بازرگانان سایر کشورها مشکلی در این زمینه ندارند.

با همه این تفاسیر اگر بخواهید دلیل اصلی قرار گرفتن صادرات این صنعت در سرشیبی را بیان کنید چه دلیلی دارید؟

دکتر مارک آنتونی راگونه از معادن و کارخانجات اصفهان دیدن کردید. ایشان گفتند مرا به بهترین و همچنین ضعیف ترین کارخانه فراوری ببرید و طی این بازدید در گزارش میدانی که داشتند گفتند متاسفانه شما با همان روش غلط سنتی که در ضعیف ترین کارخانه از نظر امکانات و ماشین آلات کار می‌کنید در بهترین کارخانه هم همان روش تولید را داشتید. ایشان یا اشاره به آمار رسمی تولید معدنی در قسمت سنگهای ساختمانی گفتند که ما سالانه حدود ١٧ میلیون تن تولید می‌کنیم که کمتر از ٤درصد آن به صورت خام صادر می‌شود ، اما رتبه صادرات شما هم بسیار. پایین و ٣٢ امین کشور صادر کننده سنگ فراوری شده هستید ، از طرفی اذعان دارید که بازار داخلی هم بسیار اسفناک و راکد است، پس بقیه ١٦.٥ میلیون سنگ تولیدی کجاست؟ با بازدید از کارخانه‌ها فهمیدم میزان ضایعات شما بسیار بالا و شما خود بزرگترین نابود کننده منابع خود هستید.

چه تسهیلات انگیزشی برای صادرات کشور در مقایسه با سایر کشورها در نظر گرفته شده است؟

تسهیلات انگیزشی می‌تواند تامین مالی و یا ضمانت اجرایی باشد وقتی یک صادر کننده به هر بانکی مراجعه می‌کند در ازای تامین منابع لازم برای پروژه صادراتی درخواست وثیقه زمین با ارزش ملک بالا را می‌کنند این یعنی ایده نو، ثبت اسناد برند برای صادرات، یا ایجاد زنجیره ارزش برای سیستم بانکی و دولتی ما ارزش مولد محسوب نمی‌شود و سرمایه غیر مولد یعنی ملک با ارزش بالا می‌طلبد!

چه انتظاری از دولت آینده دارید؟

شرکت‏ها بازرگانی در کل دنیا به‏عنوان کانال اصلی کنترل و مدیریت شرکت‏ها هستند. در ایران تلاش بر این است تا شرکت‏‏های بازرگانی را از چرخه فروش این محصول حذف کنند. حذف این کانال یعنی بستن چشم شناخت بازارهای هدف. شرکت‏های بازرگانی کانال اصلی انتقال اطلاعات بازارهای جهانی به تولید و هدفمند کردن صادرات هستند. پویایی این بخش علاوه بر گسترش صادرات، بازده کلی صنعت را بالا خواهد برد. اکنون کار به‏جایی رسیده است که منه بازرگان باید به‏دنبال تولید باشم چون همکاری با من نمی‏شود. از دولت آینده انتظار داریم در تخصیص منابع مالی سیستم رانتی را کارآفرین محور کند. چرا کارخانه‏ای با دریافت ۱۰ میلیون و حتی ۲۰ میلیون یورو وام باید تعطیل باشد و کارآفرینانی با پتانسیل بالا در صف وام، منتظر دریافت مبالغ بسیار ناچیز باشند. همچنین از دولت تقاضا می‏کنم کارخانه‏هایی که بانک‌ها به‌دلیل حجم بالای معوقات بسته است در اختیار شرکت‏های بازرگانی قرار دهند. هر تولیدی نیازمند تقاضاست و این بازرگانان هستند که تقاضای موثر را با تولید پیوند می‏دهند. این طرح، کارخانه‏هایی را که از سیستم اقتصادی خارج شده‏اند، در یک چهارچوب منطقی دوباره به چرخه اقتصاد مولد برمی‏گرداند.