شما چه نوع کارشناسی هستید؟
مترجم: مریم رضایی بارها و بارها افراد بااستعدادی را دیده‌ایم که می‌خواهند ایده‌های خود را به روش‌های مختلف به اشتراک بگذارند؛ مثلا کتاب بنویسند، سخنرانی کنند، کسب‌وکاری را راه‌اندازی کنند و ... . اما این افراد چون فکر می‌کنند در مورد موضوع مورد نظرشان اطلاعات کافی ندارند، پا پس می‌کشند. دلیل آنها به طور کلی این است که «کارشناسان واقعی زیادی در این حوزه فعالیت می‌کنند که من جزو آنها نیستم.» آنها به افرادی با مدارک دانشگاهی بالا یا کسانی که سال‌ها تجربه عمیق در این حوزه دارند، فکر می‌کنند. اما حقیقت این است که اگر کارشناس‌ها را دسته‌بندی کنیم، افراد یاد شده فقط یکی از انواع آنها هستند. سه نوع کارشناس دیگر داریم که عامل تغییرات بزرگی در دنیا هستند، بدون اینکه آموزش تخصصی خاصی دیده باشند. در اینجا چهار نوع کارشناس را معرفی می‌کنیم که هنگامی که می‌خواهید کاری انجام دهید، احتمالا جزو یکی از این چهار نوع کارشناس هستید. بر اساس تعریف‌هایی که ارائه شده، سعی کنید مشخص کنید که چه نوع تخصصی را می‌توانید یا می‌خواهید وارد پروژه‌های کاری خود کنید.


۱-تجربه‌کننده‌ها
اتفاقی را تجربه کرده‌اید، چیزهای زیادی از آن یاد گرفته‌اید و اکنون اشتیاق زیادی دارید تا آنچه را فراگرفته‌اید با دیگران به اشتراک بگذارید. شاید، مثل کریس کار، نویسنده پرطرفدار آمریکایی، با سرطان دست‌ و پنجه نرم کرده‌اید و می‌خواهید در مورد مسیر سلامتی خود مطلب بنویسید. شاید، مثل جاناتان فیلدز، کسب‌و‌کارهایی راه‌اندازی کرده‌اید و می‌خواهید دیدگاه‌هایتان را در مورد کارآفرینی به اشتراک بگذارید.
«تجربه‌کننده‌ها» اغلب این نگرانی را دارند که تجربه شخصی آنها برای اعتبار بخشیدن به کارشان یا ایفای نقشی مهم کافی نباشد، اما قدرت ویژه این منبع را در نظر بگیرید: شما توانایی برقراری ارتباط خاص با مخاطبان خود را دارید که بیشتر کارشناسان رسمی در حوزه شما ممکن است نداشته باشند. شما می‌توانید الهام‌بخش و الگو باشید، نه اینکه فقط اطلاعات ارائه دهید. شما دیدگاه‌هایی درونی دارید که کمک می‌کند پیشنهادهای جذاب‌تری برای مخاطب خود داشته باشید. اگر جزو کارشناسان تجربه‌کننده هستید، دلایلی وجود دارد که باید هوشیار باشید: تعمیم دادن تجربه شما به تجربه دیگران خیلی آسان اتفاق می‌افتد که کار اشتباهی است. اگر تجربه کردن منبع تخصص شما باشد، داستان‌ خود را با نهایت قدرت تعریف کنید و درس‌هایی را که آموخته‌اید بدون ادعای اینکه بهترین راهکار را برای دیگران دارید، فقط منتقل کنید. دیگران تا زمانی مشتاقانه به شما گوش می‌دهند که ببینند صادقانه آنچه برای شما کاربرد داشته یا نداشته را با آنها به اشتراک می‌گذارید.
2-کارشناسان چندحوزه‌ای
وقتی ورزشکاری ورزش چندگانه انجام می‌دهد، یعنی به غیر از ورزش تخصصی خود، ورزش‌های دیگر را هم تمرین می‌کند. هدف از این کار ارتقای عملکرد کلی ورزشکار است. به همین ترتیب، یک فیزیکدان که مشکلاتی را در حوزه داروسازی مورد توجه قرار می‌دهد یک «کارشناس چندحوزه‌ای» است. اگر بخواهیم به شکلی دیگر بیان کنیم، کارشناسان چندحوزه‌ای، تخصص عمیقی در حوزه «x» دارند و وقتی به حوزه «y» نگاه می‌کنند، از روش‌های تفکر حوزه «x» استفاده می‌کنند. ویتنی جانسون و کلی کریستنسن، از رهبران کسب‌وکار، هر کدام تئوری‌هایی را برای تبدیل توسعه کسب‌وکار به توسعه شخصی به کار می‌گیرند. مثلا تام فورد هنگام ساخت فیلم عجیب «یک مرد مجرد»، از تخصص خود در طراحی مد برای فیلمبرداری استفاده کرد.
کارشناسان چندحوزه‌ای بین رشته‌های مختلف ارتباط برقرار می‌کنند و عامل نوآوری می‌شوند. آنها نقاط کور تفکرات سنتی را در حوزه‌ای که بر آن متمرکز شده‌اند پیدا می‌کنند. به هر حال، اگر یک کارشناس چندحوزه‌ای هستید، باید مراقب باشید. ممکن است نتوانید تشخیص دهید چگونه دیدگاه‌هایی از حوزه تخصص‌تان در موضوع جدیدی که می‌خواهید به آن بپردازید کاربرد داشته باشد. مثلا بسیاری از کارشناسان MBA تصور می‌کنند کلیه معیارها و ابزارهای برنامه‌ریزی که در کسب‌وکارهای معمولی مورد استفاده قرار می‌گیرد، باید در مورد سازمان‌های غیرانتفاعی هم استفاده شود تا این سازمان‌ها کارآیی بیشتری داشته باشند. اما این تفکر در اصل به سازمان‌های غیرانتفاعی صدمه می‌زند. وظیفه اصلی کارشناسان چندحوزه‌ای این است که سوالات محرک بپرسند و بین رشته‌های مختلف ارتباط برقرار کنند، اما در موردتعمیم دادن آن به سایر رشته ها متواضعانه رفتار کنند.
۳- فراخوانده‌ شده‌ها
افرادی هستند که با شنیدن یک ندای درونی وارد یک پروژه بزرگ می‌شوند. آنها یک احساس درونی و عجیب را حس می‌کنند که می‌گوید «این کار را من باید انجام دهم». جسیکا جکلی، بعد از یک حس ناگهانی مبنی بر اینکه خیریه‌های معمولی نمی‌توانند به فقرا کمک کنند و احساس ناامیدی در مورد آن وضعیت، به ندای درونی خود گوش داد و Kiva.org، یکی از بزرگ‌ترین پایگاه‌های خیریه اینترنتی دنیا را تاسیس کرد. نداهای درونی موهبت‌های فراوانی برای کار شما دارند. این نداها اشتیاق پایداری به شما می‌دهند، نگرش دارند و شاید از همه مهم‌تر، باعث می‌شوند از وضعیت موجود شدیدا ناراضی باشید. چالشی که برای این افراد وجود دارد این است که آیا باید به حس درونی خود اطمینان کنند یا نه. این موضوع به خصوص زمانی که نتوانند دلیلی منطقی برای جذب شدن به یک پروژه پیدا کنند، سخت‌تر است.
افراد فراخوانده‌شده، عموما فکر می‌کنند آنچه را نیاز دارند در اختیار ندارند یا کسی که باید باشند، نیستند. وظیفه آنها این است که به هر روش نسبی که می‌توانند کار را شروع کنند. همچنین آنها باید به دنبال مربیانی باشند که شکاف دانش آن ها با دانش موجود را پر می‌کنند؛ مربیانی که از ایده‌ها و رویکردهای جدید حمایت کنند.
4- متخصص‌ها
در باور اکثر افراد، این نوع کارشناسان اعتبار بیشتری دارند و بیشتر پذیرفته می‌شوند. یک متخصص یا آموزش رسمی دیده (مدرک یا گواهینامه معتبر دارد) یا تجربه کاری بسیار زیادی در حوزه پروژه مورد نظر دارد. این افراد می‌توانند حتی دانش تخصصی خود را با انجام تحقیقات گسترده بر موضوع مورد نظر به دست آورند. برین براون، استاد خدمات اجتماعی، سال‌های زیادی را به تحقیق در مورد خجالت و آسیب‌پذیری اختصاص داده و اکنون سخنرانی‌ها و نوشته‌های گسترده‌ای در مورد این موضوعات دارد. دکتر هریت لارنر، تخصص خود را با صدها مراجعه‌کننده به دفتر خصوصی روانشناسی خود تقویت کرد و سپس کتاب‌های پرفروشی در مورد زندگی‌های احساسی نوشت. این نوع تخصص ویژگی‌های زیادی دارد؛ از جمله اینکه متخصصان احساس می‌کنند دانش صنعتی استانداردی در حوزه خود دارند. آنها از مزیت شبکه‌های صنعتی برخوردارند و چون در طول سال‌ها نمونه‌های زیادی را دیده‌اند، می‌توانند بین رویدادها و افراد تمایز قائل شوند. جنبه منفی آنها چیست؟ متخصصان اغلب درگیر تفکرات سنتی هستند. آنها همچنین با سیاست‌های حوزه خودشان یا بحث‌هایی درباره جزئیات دچار آشفتگی ذهنی می‌شوند. آنها برای اجتناب از این وضعیت، باید دائما با هم‌قطاران خود در مورد سیستم‌های مرتبط اما متفاوت گفت‌وگو کنند و به دنبال مخالفان و منتقدان جدی حوزه‌های خود باشند و با سعه صدر به چشم‌انداز فکری
آنها نظر بیاندازید.
بسیاری از ما مواردی را که در بالا گفته شد در مورد دیگران قبول داریم، اما آنها را برای خودمان اجرا نمی‌کنیم. ما معتقدیم آموزش رسمی یا تجربه کاری تنها راه قانونی به دست آوردن توانایی و قدرت است. اما وقتی یک کتاب غیرافسانه‌ای بر اساس تجربیات شخصی یک فرد می‌خوانیم یا به مصاحبه زنده یک کارشناس چندحوزه‌ای گوش می‌دهیم، این موضوع را قبول نداریم. وقتی نوبت خودمان می‌رسد، فکر می‌کنیم دانش کافی نداریم.
مطمئنا، متخصصان به شدت اهمیت دارند. زندگی در عصری که امکان دسترسی به اطلاعات فراوان وجود دارد، امکان داشتن تحصیلات رسمی هر روز آسان‌تر می‌شود و افرادی با دانش تخصصی عمیق در اطرافمان وجود دارند، مزیت‌های بسیار زیادی را برای ما ایجاد می‌کند. اما این نمی‌تواند تنها نوع ارزش باشد. سعی کنید نوع منبع یا منابع تخصصی را که در پروژه خود دارید شناسایی کنید. بیش از هر چیزی، اطمینان داشته باشید که این مهارت کافی است - نه به این دلیل که به شما امکان می‌دهد همه چیز را بدانید، بلکه چون می‌توانید در چیزی که منحصرا شایسته آن هستید، سهم داشته باشید.