درمان به‌جای پیشگیری

۱- معادله کی روش - برانکو، آنقدرها هم پیچیده و لاینحل نیست که فدراسیون فوتبال به‌عنوان متولی فوتبال ایران برای پایان دادن به این مناقشه نیاز به این همه زمان و اتلاف وقت داشته باشد. صورت مساله آنقدر هم نامفهوم نیست؛ یک مربی باشگاهی با تکیه بر هواداران پر تعداد، سابقه مربیگری در تیم ملی و البته شکر آب بودن رابطه‌اش با سرمربی وقت تیم ملی، از اردویی که به زعم خودش ضروری نبوده انتقاد کرده اما هرگز نگفته که بازیکنانش را به تیم ملی نمی‌دهد بلکه از زیاد شدن تعداد ملی پوشانش استقبال هم کرده است. تاختن برانکو به برنامه‌های فدراسیون و برنامه‌ریزانش با اینکه به شدت نکوهیده و در زمان حساس فعلی، نابجا است، اما آنچنان جرم بزرگی هم نیست که جزایش گردن زدن و از هستی ساقط کردن باشد!

۲- کی روش و برانکو پایگاه‌های مردمی قوی و هواداران پر تعدادی دارند. هر دوی آنها هم با اتکا به همین پایگاه، دنبال به خاک مالیدن دماغ طرف مقابل و اثبات خودشان هستند. شاید واکنش کی روش به انتقاد شدید و صریح برانکو و اخراج محترمانه هفت ملی پوش پرسپولیسی را نمی‌شد با این دقت پیش‌بینی کرد، اما شکی نبود که مرد پرتغالی با آن سابقه تند مزاجی و روحیه جسورانه تاخت و تازش به منتقدان، پاسخی سخت به انتقادات برانکو خواهد داد و به همین خاطر، فدراسیون فوتبال و شخص مهدی تاج به‌عنوان نفر اول آن باید آنقدر دور اندیش و «مدیر» بودند تا از دیپورت شدن بازیکنان تعیین کننده تیم ملی از اردو جلوگیری شود. اما انگار نفوذ کلام «دیگران» در گوش‌های کی روش به شدت پر اثرتر از حرف‌های تاج است؛ البته اگر رئیس اصلا حرفی زده باشد!

۳- هیچ چیز مهمتر از حفظ منافع ملی نیست. فدراسیون فوتبال هم به‌عنوان متولی بخش مهمی از ورزش کشور، باید حافظ این منافع باشد. بی تردید با توجه به لزوم جاری بودن آزادی بیان در جامعه اسلامی، مربیان تیم‌های باشگاهی و ملی آزادند تا نظرات خودشان را در مورد مسائل فوتبال ایران بیان کنند و نسبت به بی عدالتی‌ها، تبعیض‌ها و کژی‌ها حساس و معترض باشند، اما اگر اظهارات آنها از خط قرمز منافع ملی عبور کند و به آن ضربه بزند، اینجا است که فدراسیون باید هرچه سریعتر وارد عمل شود و راه را بر ورود حاشیه‌ها و داغ شدن بازار بد اندیشان و بدخواهان ببندد. البته پیش از برخورد، فدراسیون باید از قبل به پیشگیری هم می‌اندیشید و با ایجاد تعامل دو طرفه و کارآمد بین مربیان باشگاه‌ها و کی روش، راه ورود حاشیه‌ها را سد می‌کرد.این پیشگیری اصولا حلقه گمشده روابط درفوتبال ایران است.آنجا که چشم‌انداز هر اتفاقی ازبحرانی بودن آن حکایت دارد اما هیچ تدبیری برای پیشگیری معضل انجام نمی‌شود. برانکو و کی‌روش پیش از اینها هم برسربرنامه تیم ملی به چالش خوردند و رفتار فدراسیون فقط احضار ایشان و تهدید و ارعاب بود برای سخن نگفتن.اما هیچ تدبیری برای پیشگیری از تکرار چالش‌هایی از این دست اتفاق نیفتاد.