نویسنده: Steve Chapman

این شرایط را تصور کنید: ایالات متحده با دشمنی دیکتاتور روبه‌رو است که یک کشور کمونیستی آسیایی را که ارتباطش با دنیای بیرون قطع است، تحت رهبری دارد. او سلاح‌های هسته‌ای تولید کرده و در مسیر ساخت موشک‌هایی قرار گرفته که می‌توانند اقیانوس آرام را بپیمایند و شهرهای آمریکا را از بین ببرند. آمریکا چه می‌تواند کند؟آمریکا می‌داند با نوع تهدیدی که از طرف کره شمالی با آن مواجه است، چگونه برخورد کند، چون قبلا چنین چیزی را شاهد بوده است. در دهه ۶۰ میلادی، وقتی مائو زدانگ، رهبر مستبد چین تلاش می‌کرد سلاح هسته‌ای بسازد، اضطراب زیادی به آمریکا وارد کرد. جان اف. کندی و لیندون جانسون، روسای جمهور وقت آمریکا، به فکر راه‌اندازی حمله‌ای برای جلوگیری از این موضوع بودند. وقتی چین توانست موشک‌های قاره‌پیما بسازد، جانسون سیستم ضد موشک بالستیک را مستقر کرد تا جلوی این موشک‌ها را بگیرد. اما چند سال بعد، این سیستم منحل شد.

حدس می‌زنید چه اتفاقی افتاد؟ چین هیچ‌گاه حمله‌ای ترتیب نداد. حمله هسته‌ای به آمریکا ویرانی خود آنها را تضمین می‌کرد. چینی‌ها اگر هم قبل از آن نمی‌دانستند، خیلی زود فهمیدند که تنها ارزش این سلاح‌ها این است که در برابر دشمنان خود بایستند. هیچ کس در آمریکا دیگر نگرانی چندانی در مورد موشک‌های چین ندارد. برخی افراد و عمدتا اعضای دولت دونالد ترامپ، فکر می‌کنند که آمریکا نمی‌تواند جلوی کیم‌جونگ‌اون، رهبر کره شمالی را بگیرد، چون او بی‌تجربه، غیر قابل پیش‌بینی و آماده برای جنگ است. اما ظاهرا مائو از او هم بی‌رحم‌تر بود. در سال ۱۹۵۷ او گفته بود: «من از جنگ هسته‌ای نمی‌ترسم. چین ۶۰۰ میلیون جمعیت دارد. حتی اگر نیمی از آنها هم کشته شوند، باز ۳۰۰ میلیون نفر دیگر باقی می‌مانند.» ترامپ به‌طور شفاف گفته بود که به کیم اجازه داده نخواهد شد موشک هسته‌ای که برد آن به آمریکا برسد، بسازد. او توییت کرده بود: «این اتفاق نخواهد افتاد.» اما رئیس‌جمهور آمریکا دریافته که حرف زدن آسان‌تر از عمل کردن است. چند روز پیش، کره شمالی، موشکی را با موفقیت تست کرد که می‌تواند به آلاسکا برسد. کره برای تجهیز این موشک‌ها با کلاهک هسته‌ای تنها به کمی زمان بیشتر نیاز دارد.

چنین چشم‌اندازی یک دوراهی ترسناک را ایجاد می‌کند. اگر آمریکا کنار بایستد، یکی از شوم‌ترین رژیم‌های دنیا به مخر‌ب‌ترین تسلیحات موجود دست پیدا می‌کند که می‌تواند آمریکا و همچنین متحدان آن مانند کره جنوبی و ژاپن را تهدید کند. احتمال دیگر این است که کیم یک روز از خواب بیدار شود و تصمیم بگیرد شهر انکوریج (بزرگ‌ترین شهر ایالت آلاسکا) را خاکستر کند. گزینه‌های آمریکا برای مواجه شدن با این تهدید بزرگ دو دسته هستند: یا پوچ و بی‌فایده یا مخرب و فاجعه‌آمیز. آمریکا شانسی برای مذاکره مستقیم با پیونگ‌یانگ نداشته تا آن را مجبور به کنار گذاشتن موشک‌های هسته‌ای کند. همچنین نتوانسته پکن را تحت فشار بگذارد تا متحدش را وادار به این کار کند. گزینه دیگری که باقی می‌ماند حمله نظامی است که احتمالا کل ذخایر هسته‌ای کره شمالی را از بین نمی‌برد، بلکه فقط باعث می‌شود این کشور به کره جنوبی و پایگاه‌های آمریکا در آنجا حمله کند و موجب کشته شدن حداقل هزاران نفر از مردم شود. اگر رژیم پیونگ‌یانگ به انتقام‌جویی شیمیایی، بیولوژیک یا هسته‌ای روی آورد، میزان تلفات از این هم بیشتر خواهد بود. آمریکا پیروز چنین جنگی خواهد بود، اما بعد از آن مجبور است مثل عراق یک کشور بیگانه را اشغال کند و به بسیاری از مردم آن که تجربه نظامی داشته‌اند و مصمم برای بیرون راندن این کشور هستند، پناه بدهد.

همین صحبت‌ها برای جنگ پیشگیرانه در مورد صدام حسین هم وجود داشت که در سال ۲۰۰۳ منجر به سرنگونی او شد. جورج بوش در این مورد گفته بود: «آمریکا نباید تهدیدی را که علیه آن وجود دارد نادیده بگیرد. ما به وضوح با تهدید مواجهیم و نمی‌توانیم منتظر شواهد نهایی آن بمانیم.» در واقع، آمریکا قبلا ثابت کرده بود که می‌تواند جلوی صدام را برای استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی بگیرد. آمریکا قبلا به نیروهای صدام حمله کرده بود تا مانع حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۱ شود و صدام هم تصمیم گرفت به جای نابودی کامل در نتیجه استفاده از تسلیحات شیمیایی خود، شکست را بپذیرد و از آنها استفاده نکند. حال، رهبر کره هم هیچ علاقه‌ای به خودکشی ندارد، اما ارزش بازدارنده برخورداری از موشک هسته‌ای دوربرد را می‌داند. وقتی به عقب نگاه می‌کنیم، واضح است که اگر آمریکا کنار می‌ایستاد و به ظرفیت خود برای تنبیه صدام حسین در صورت استفاده او از بدترین سلاح‌هایش اعتماد می‌کرد، کمتر از اقدام به حمله پیشگیرانه به عراق ضربه می‌خورد. کره شمالی حالا این فرصت را به آمریکا می‌دهد تا از اشتباه بسیار بزرگ گذشته خود درس بگیرد یا دوباره آن را تکرار کند.

منبع: Chicago Tribune