هم‌مرز با افغانستان، هم‌نشین با دوتارنوازان

فاطمه باباخانی

سفر ما به خراسان با انگیزه بازدید از آسبادهای نشتیفان و هم‌نشینی با مردمی‌که دوتار با گوشت و پوست‌شان آمیخته شده، شکل گرفت. در‌این منطقه توانستیم هم سری به آرامگاه قطب‌الدین حیدر بزنیم و هم در نیمه‌های شب در قنات قدیمی ‌یک روستا قدم برداریم؛ تجربه‌ای که گرچه برای ما غریب بود اما به زحمتش می‌ارزید. گرچه بهترین راه برای رسیدن به مشهد و از آنجا رهسپار شدن به سمت نشتیفان، هواپیما است، اما لزوما آسان‌ترین راه‌ها، به صرفه‌ترین راه‌ها نیستند. از ‌این رو ما برای کاهش هزینه سفر بین دو گزینه اتوبوس و قطار، مورد دوم را انتخاب کردیم. قطاری به مقصد خواف وجود داشت که ما را به مقصدمان نزدیک‌تر می‌کرد، اما به‌واسطه زمان‌بندی‌های محدود ‌این قطار و حرکت یک روز در میان، آن هم در ساعاتی که با برنامه ما سازگار نبود، در کنار شش تخته بودن‌این قطار، ابتدا مقصد خود را مشهد قرار دادیم و از آنجا به سمت تربت حیدریه و سایر مناطق اطراف برنامه‌ریزی کردیم.

ساعت هنوز شش نشده بود که خود را به راه‌آهن رساندیم تا با قطار ساعت ۶.۳۰ روانه ‌این شهر شویم. صبح روز بعد ساعت حوالی ۵ بود که به مشهد رسیدیم. اتوبوس منتظر ما بود تا گروه را سوار کرده و برای صرف صبحانه به سمت تربت حیدریه ببرد. تربت حیدریه در ۱۴۰ کیلومتری جنوب مشهد قرار دارد و برای رسیدن به آن، اگر با اتوبوس سفر کنید دو ساعت را باید در نظر بگیرید. با توجه به فصل برداشت زعفران ، در مسیرمان به اهالی محلی برخوردیم که یا در قالب کارگران فصلی یا در زمین‌های شخصی به برداشت ‌این محصول مشغول بودند. راننده که اهل خواف بود می‌گفت برداشت باید در ساعت‌های اولیه صبح صورت گیرد و از ‌این روست که خانواده‌ها با تمام نیروی انسانی خود در سپیده دم بیدار شده و تا ساعاتی پس از بالا آمدن خورشید به ‌این کار مشغولند. در واقع به گفته او‌، این معیشت نهایتا یک ماه فشار مضاعفی را به خانوارها و زمین دارها وارد می‌کند که نهایت استفاده را از زمین‌هایشان ببرند.

گردش در تربت حیدریه

در ‌این شهر چند سفره‌خانه سنتی وجود دارد که از بین آنها سفره‌خانه طبسی را انتخاب کردیم. ‌این سفره‌خانه بخشی از رباط و کاروانسرای طبسی است که به همت حاج محمد ابراهیم طبسی، از تاجران معروف عصر قاجار، تاسیس شده و موزه مردم‌شناسی تربت حیدریه نیز در آن قرار دارد. از ‌این رو، پس از صرف صبحانه سری هم به موزه مردم‌شناسی تربت حیدریه زدیم. در ‌این موزه انواع مشاغل مردم در ایام قدیم اعم از آسیابانی، پارچه‌بافی، آهنگری و... در ماکت‌های کوچک به نمایش گذاشته شده است. در سوی دیگر موزه نیز نمایشگاه کتابی برپاست که انواع و اقسام کتاب‌ها اعم از مذهبی و حوزه سلامت را با تخفیف‌های ویژه به فروش می‌رساند. در نزدیکی رباط طبسی، آرامگاه قطب‌الدین حیدر، عارف مشهور‌ این دیار قرار دارد. او یکی از شاهزادگان ازبک و از نوادگان سلطان‌شاه سالوری است. ماجرای مهاجرت ‌این عارف نامی ‌قرن ششم و هفتم به خراسان به ماجرای شیفتگی‌اش به شیخ ابوالقاسمی ‌برمی‌گردد.‌ این آرامگاه از بناهای عصر تیموری است که دارای ‌ایوان، ورودی و محوطه زیر گنبد است. در حالی که گروه به گفته‌های یکی از مسوولان میراث فرهنگی درباره قدمت بنا و دوره‌های بازسازی گوش می‌داد، به ورودی کوتاهی بر‌خوردم که با فرش قرمز به یک محوطه می‌رسید. با گذشت از ‌این دالان آرامگاه قطب الدین پیدا شد.

هم ارتفاع و هم طول آرامگاه بیش از حد معمول و دقیقا در میانه فضا قرار گرفته بود. سقف و دیواره‌ها در اغلب نقاط، گچی و در برخی موارد نیز نقاشی شده بودند. به دیواره‌ها که نزدیک شدم مشاهده کردم نقاشی‌های روی دیواره در واقع با همین ابزارآلات جدید مشابه مداد رنگی یا مواردی از‌ این قبیل هستند. در واقع تیم بازسازی تلاش کرده بود براساس آنچه از گذشته به جای مانده، سایه‌ای از گذشته را بار دیگر رنگ دهد. از دیگر بخش‌های قابل توجه در‌این آرامگاه، دری قدیمی ‌بود که به‌سوی آن باز می‌شد. به گفته راهنمای ما، سه نمونه از ‌این درها در آرامگاه قطب‌الدین حیدر وجود داشته که دو مورد آنها به سرقت رفته و سر از موزه‌های سایر کشورها درآورده‌اند! ‌این در حالی است که درب موجود برخلاف دو درب قبلی بدون هیچ حفاظی قرار دارد و بخش‌هایی از کنده‌کاری آن نیز به سرقت رفته‌است.

پس از ‌این بازدید، به حمام قدیمی‌ که باز هم مربوط به دوره قاجار است، سرزدیم. حمام هنوز به‌طور کامل مرمت نشده و بخش‌هایی از آن کاملا با تلی از خاک پوشیده شده بود. یکی از بخش‌های جذاب در ‌این حمام قدیمی ‌مربوط به دیواره‌ای می‌شد که در قدیم از آن به درون آب شیرجه می‌زدند. راهنمای ما می‌گوید بنا است تا یک سال‌ آینده مرمت‌ این بنا نیز به انجام برسد و به محلی برای بازدید گردشگران تبدیل شود. در نزدیکی حمام گروهی از زنان اجتماع و بساط خود را که شامل فروش لباس‌های قدیمی‌و دست دوم است، پهن کرده بودند. در کنار ‌این کسب و کار کم‌رونق، کار جدا کردن کلاله زعفران از گلبرگ‌های بنفش انجام می‌شد. از بازار تربت حیدریه که گذر کردیم به مغازه‌های فروش زعفران رسیدیم که اهالی اطراف آن ازدحام کرده بودند. راهنمای ما گفت ‌اینها مردمی‌هستند که زعفران خود را برای فروش آورده و براساس نرخ روز آن را به خریدار می‌دهند.دیدن تابلوهای نرخ خرید زعفران در بازار تربت حیدریه و سایر شهرهای زعفران‌خیز همراهان ما را یاد صرافی‌های تهران می‌انداخت که در آن نرخ انواع ارزها به تفکیک خرید و فروش آورده شده‌اند.

به سوی مرز ایران و افغانستان

ساعت از ۱۰ گذشته بود و باید ناهار را در نشتیفان صرف می‌کردیم، بار دیگر سوار اتوبوس و از آنجا برای دیدن آسبادهای نشتیفان و شنیدن دو تار مردم محلی، به سمت مرز ‌ایران و افغانستان رهسپار شدیم. نشتیفان تا مشهد ۳۱۷ کیلومتر و تا مرز افغانستان ۳۰ کیلومتر فاصله دارد. ‌این روستا در سه کیلومتری جاده تایباد و تربت حیدریه و در ۸ کیلومتری سنگان واقع شده است. در نشتیفان آسبادها نشانی از بادهای ۱۲۰ روزه سیستان هستند. درباره زمان تاسیس‌ این آسبادها، گمانه‌زنی‌های فراوانی وجود دارد که یکی از آنها به هزاره پیش از میلاد مسیح می‌رسد. مردم‌ این دیار با بهره‌گیری از انرژی باد، گندم را به آرد تبدیل می‌کردند و از آن در پخت انواع مواد غذایی و از جمله نان بهره می‌گرفتند. آسبادها گرچه در دوره‌های بعدی به‌واسطه عدم‌رسیدگی رو به ویرانی نهادند، اما با بازسازی صورت گرفته، در سال‌های اخیر به یکی از جاذبه‌های اصلی گردشگری در‌این منطقه تبدیل شده‌اند. در نزدیکی آسبادها ساختمانی وابسته به میراث فرهنگی وجود دارد که اغلب گردشگران منطقه در آن اقامت می‌کنند. یعقوب‌پور، از اهالی نشتیفان میزبان ما و برای ناهار، گوشت بزغاله برایمان تدارک دیده بود. اهالی عموما با لباس‌های محلی در روستا تردد می‌کردند و تنها جوان‌ها بودند که مشابه سایر مناطق، لباس‌های شهری به تن داشتند.

از آنجا که در شرقی‌ترین نقطه مرزی و در آبان ماه بودیم، هوا زود تاریک می‌شد و یعقوب‌پور گفت بهتر است بازدید از مزرعه‌های روستا و آسبادها را در برنامه‌مان بگنجانیم. پس از استراحتی کوتاه روانه آسبادها و گورستان قدیمی ‌نشتیفان شدیم. آسبادها شیوه‌ای جذاب از بهره‌گیری انرژی طبیعت برای کسب معیشت هستند. همچنین آسبادها و شکل کوچه‌های روستا به ترتیبی قرار گرفته‌اند که ضمن خنک کردن فضا، از بروز هر گونه آسیبی به روستا جلوگیری کنند. از آسیابی که در محوطه آسبادها قرار گرفته و یک ملک شخصی است، دیدن کردیم. راهنمای محلی درباره چگونگی تبدیل گندم به آرد و انواع و اقسام وسایل برداشت گندم که در آنجا قرار گرفته، توضیحاتی را به ما ارائه کرد.

پس از آن از گورستان قدیمی ‌نشتیفان دیدن کردیم. ‌این گورستان که در آن سنگ قبرها عمودی قرار گرفته‌اند، مامنی برای ساکنان قدیمی ‌روستاست. به گفته راهنمای محلی، قرار گرفتن گورستان در ‌این محل از آن جهت بوده که از تخریب آسبادها و تبدیل شدن آنها به منطقه‌های مسکونی جلوگیری کند. پس از گشتی کوتاه در میان آسبادها، عازم کوچه باغ‌های نشتیفان شدیم تا از نهال‌های کاج دیدن کنیم. به گفته اهالی، آنها ابتدا کاشت نهال را برای رشد و قرار گرفتن آنها به‌عنوان مانعی در برابر بادهای ۱۲۰ روزه آغاز کردند. اما به‌واسطه فضای مهیای منطقه برای رشد‌ این نهال‌ها، امروزه بخشی از اقتصاد منطقه به همین نهال‌ها وابسته است. به گفته یکی از اهالی، هر نهال ۵ سال زمان برای رشد نیاز دارد و با گذشت ‌این دوره هر کدام ۱۰ هزار تومان فروخته می‌شوند.

هوا رو به تاریکی می‌رفت. برخی همراهان مسیر کوچه باغ را از نیمه برگشتند و گروهی دیگر آن را ادامه دادند تا میهمان چای آتشی یکی از اهالی باشند. در نزدیکی اقامتگاه گروهی از اهالی بساط میوه‌فروشی پهن کرده بودند و انواع و اقسام محصولات اعم از انارهای تربت حیدریه یا پرتقال‌های شمال را می‌فروختند. گرمک‌های مشهدی هم از دیگر محصولاتی بود که در کناره جاده فروخته می‌شد. با فرارسیدن تاریکی، زمان اجرای برنامه موسیقی فرارسید.

در ‌این منطقه مشابه سایر مناطق خراسان، دوتارنوازی و رقص محلی همچنان نفس می‌کشد و در زندگی مردم جریان دارد. اعضای گروه موسیقی، از اهالی بودند که یک به یک وارد می‌شدند. ابتدا تنها یک دو‌تارنواز و یک دف‌نواز بودند، اما پس از گذشت دقایقی، یکی از اهالی به محض ورود به میانه مجلس رفته و رقص محلی را آغاز کرد. دو سه نفر دیگر نیز به مجلس اضافه شدند و هر کدام بخشی از رقص محلی خود را به اجرا گذاشتند. در بخش بعدی رقص چوب برگزار شد؛ چوب‌ها به چنان شدتی به هم کوبیده می‌شدند که تراشه‌های آن پس از اجرای مراسم روی فرش پخش شده بود.

یعقوب‌پور برای شام کشک زرد و در کنار آن خوراکی را از گوشت بزغاله با نان محلی تدارک دیده بود. کشک زرد یکی از غذاهای محلی این منطقه است که در سیستان و بلوچستان و حتی در کویر رضاآباد شاهرود نیز طبخ می‌شود. گرچه نام کشک بر ‌این غذا نامیده می‌شود، اما از تنها چیزی که در آن نشانی نیست، کشک است! مخلوطی از آرد و ماست و انواع و اقسام ادویه‌ها، کشک زرد را به مایعی با غلظت بالا تبدیل کرده است. به کسانی که با غذاهای آبکی میانه خوبی دارند، پیشنهاد می‌شود‌ این غذا را در سفرشان به نشتیفان درخواست کنند. با‌ این حال به‌واسطه چربی بالا و طعم متفاوت آن، می‌توان غذای دیگری را نیز به صاحبخانه سفارش داد تا اگر از طعمش خوشتان نیامد، گرسنه از پای سفره بلند نشوید!

بازدید از قنات روستا آخرین برنامه ما در سفر به نشتیفان بود. در زمان بازدید از آسبادها از بخش زنانه و مردانه قنات که محلی برای حمام اهالی بود، دیدن کرده بودیم، اما حال قرار بود شبانه به یکی از ‌این مظاهر مدیریت آب سر بزنیم. از آنجایی که بخش مردانه از عمق بالایی برخوردار بود، راهنمای ما بخش زنانه را برای ورود به قنات پیشنهاد کرد. دهانه ‌این قنات بسیار تنگ و ارتفاع آن به اندازه‌ای بود که در اغلب مناطق باید کاملا خمیده از آن عبور کنید. عمق آب اندکی بالاتر از زانوها بود و شانه‌ها به‌واسطه ناآشنایی در بیشتر مناطق به دیواره‌ها برخورد می‌کرد.

زمانی که در قنات گام برمی‌داشتیم، راهنماهای محلی‌مان که دو نفر از جوان‌های نشتیفان بودند، درباره طول قنات و بخش‌های مختلف آن توضیح می‌دادند. به اولین دهانه که رسیدیم ارتفاع چاه بسیار کم بود؛ این در حالی بود که ارتفاع سه دهانه بعد، از ۱۰ متر نیز تجاوز می‌کرد. در سومین دهانه شهر زیرزمینی قرار گرفته بود که به گفته راهنمای محلی، جایی برای پناه گرفتن اهالی نشتیفان در زمان حمله تیموریان به ‌ایران محسوب می‌شد. آنها از آب قنات برداشت کرده و در‌ این منطقه خود را از خشم تیموریان در امان داشته بودند. در حوالی ‌این منطقه نیز سنگ آسیابی قرار داشت که جلوی فرویختن دیواره را گرفته بود. به گفته ‌این راهنما،‌ این سنگ نیز یادگاری از همان دوران است. با گذر از قنات بار دیگر به اقامتگاه بازگشتیم و پس از سپری شدن شب، صبحگاه زمان کوتاهی را برای خرید صنایع دستی و محصولات نشتیفان گذراندیم. عناب از جمله محصولات این منطقه است که می‌توانید آن را با قیمت مناسب خریداری کنید.

شماره تماس‌ها برای هماهنگی و رفتن به نشتیفان و تربت حیدریه:
اقامتگاه در نشتیفان: 09153316208
سفرخانه سنتی طبسی در تربت‌حیدریه: ۰۹۱۲۱۷۲۲۸۷۲
راهنمای محلی تربت حیدریه: 09151543575

هم‌مرز با افغانستان، هم‌نشین با دوتارنوازان

هم‌مرز با افغانستان، هم‌نشین با دوتارنوازان

هم‌مرز با افغانستان، هم‌نشین با دوتارنوازان