اتحادی 70 ساله؛ از نفت تا تجارت

مترجم: مریم رضایی

دونالد ترامپ در اولین سفر خارجی خود پس از نشستن بر جایگاه ریاست‌جمهوری، عربستان سعودی، اسراییل و واتیکان را انتخاب کرد. ترامپ این بار هم ساختارشکنی کرد و برخلاف روسای جمهور سابق که معمولا مکزیک یا کانادا را هدف اولین سفر خارجی خود قرار می‌دادند، بر خاورمیانه متمرکز شده است. قرار است ترامپ در عربستان با محمدبن سلمان، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع، ملاقات کند؛ دیداری که ایندیپندنت آن را بین دو مرد خطرناک دنیا توصیف کرده است. به همین منظور مروری خواهیم داشت بر روابط ۷۰ ساله آمریکا و عربستان در حوزه‌های مختلف.

ایالات‌متحده آمریکا ابتدا به واسطه صنعت نفت خود و سپس با ارتباطات دولتی، رابطه با ملک عبدالعزیز، بنیان‌گذار عربستان سعودی و سپس جانشینانش را پایه‌ریزی کرد. پادشاهان سعودی به‌رغم تعارض شدید در ارزش‌های دو کشور، از این اتحاد استقبال کردند. کسب‌وکارهای آمریکایی از سال ۱۹۳۳ وارد صنعت نفت عربستان شده‌اند؛ یعنی از زمانی که شرکت استاندارد اویل کالیفرنیا (که اکنون به شورون تغییر نام داده) امتیاز انحصاری اکتشاف نفت در شرق عربستان را به دست آورد و در سال ۱۹۳۸ به نفت رسید. شرکت‌های آمریکایی نسبت به شرکت‌های حفاری اروپایی که در عراق و ایران فعالیت می‌کردند، برای سعودی‌ها ارجحیت داشتند، چون بنیان‌گذار عربستان از قدرت‌های استعماری که در آن زمان بر بیشتر منطقه تسلط پیدا کرده بودند، هراس داشت. دیدار فرانکلین روزولت با ملک عبدالعزیز در مصر در سال ۱۹۴۵ این رابطه را تحکیم بخشید. عربستان رسما در جنگ جهانی دوم اعلام بی‌طرفی کرد، اما به گفته راشل برونسون، نویسنده کتاب «آمریکا و عربستان سعودی: غلیظ‌تر از نفت» به متفقین اجازه داد از حریم هوایی آن استفاده کنند.

نفت

شرکت نفت عربی-آمریکایی یا آرامکو که توسط شرکت استاندارد اویل و سه شریک دیگر تاسیس شد، در سال ۱۹۴۴ ذخایر نفتی عربستان را کشف و این کشور را به بزرگ‌ترین صادرکننده نفت جهان تبدیل کرد. عربستان سعودی به‌تدریج و تا سال ۱۹۸۰ سهام‌دارانی خارجی پیدا کرد و به آرامکو رسید، اما شرکت‌های انرژی آمریکایی منافع کسب‌وکارشان را در عربستان حفظ کردند. شورون، داو کمیکال و اکسون موبیل همچنان در پالایش و فعالیت‌های پتروشیمی دخالت دارند. عربستان بزرگ‌ترین ذخایر نفت خام را در اختیار دارد. در فوریه ۲۰۱۶ این کشور ۵۵/ ۷ میلیون بشکه صادر کرد و همین باعث می‌شود حمایت از عربستان و دیگر تولیدکنندگان نفت در خلیج فارس معیاری برای سیاست خارجی آمریکا طی چند دهه باشد. از اوایل دهه ۷۰، عربستان و اوپک تلاش کرده‌اند بازارهای نفت را اول با تعیین قیمت و سپس با تنظیم عرضه نفت تحت کنترل درآورند.

اقدامات اوپک از جمله بالا نگه داشتن قیمت در دهه ۷۰ و در ادامه رکود اقتصادی جهانی اخیر، به‌طور مستقیم بر مصرف‌کنندگان آمریکایی تاثیر گذاشت و باعث شد جورج بوش در سال ۲۰۰۸ نسبت به سیاست‌های نفتی پادشاه عربستان اعتراض کند. توانایی عربستان برای افزایش سریع تولید در دهه ۸۰ باعث شد قیمت‌ها در آمریکا ظرف یک مدت شش ماهه تا ۶۰ درصد سقوط کند. در سال ۲۰۱۴ عربستان و اوپک با چالش جدیدی مواجه شدند: انقلاب شیل در آمریکا. افزایش تولید شیل در آمریکا صادرات نفت عربستان را به این کشور از آوریل تا دسامبر ۲۰۱۴ تا ۵۰ درصد کاهش داد. قیمت نفت از اوج بشکه‌ای ۱۱۰ دلار در ژوئن ۲۰۱۴ به کمتر از نصف این رقم در ۲۰۱۵ و کمتر از بشکه‌ای ۲۷ دلار در اوایل ۲۰۱۶ رسید.

واگرایی

روابط آمریکا و عربستان هیچ‌گاه در هماهنگی کامل نبوده و مساله اسراییل و فلسطین از همان روزهای اول رابطه دو کشور، منبع تعارض آنها بوده است. در طول انتفاضه دوم، ریاض «ابتکار صلح عرب» را پیشنهاد کرد که طبق آن کشورهای عربی در ازای خروج اسراییل از برخی مناطق اشغالی، روابط خود را با آن عادی‌سازی کنند. دولت‌های بوش و ترامپ تا حدی اصول این اقدام را پذیرفتند. تامین مالی برای تروریسم، تبلیغ اسلام افراطی، نقض حقوق بشر به ویژه علیه زنان و فقدان وجهه دموکراتیک، از جمله مواردی بوده که در روابط عربستان و آمریکا تعارضاتی ایجاد کرده‌اند. با اینکه ایالات‌متحده و عربستان سعودی اهداف نسبتا مشترکی را در منطقه خاورمیانه دنبال می‌کنند، اما در دولت اوباما در برخی مسائل کلیدی اختلاف پیدا کردند. عربستان از عدم حمایت آمریکا از حسنی مبارک در مصر دلخور بود و نیز اصرار داشت آمریکا نقش بیشتری برای تحت فشار گذاشتن بشار اسد و برکناری او ایفا کند.

همچنین مداخله نظامی سعودی‌ها در جنگ داخلی یمن در سال ۲۰۱۵ موضع این کشور را در منطقه نظامی‌تر کرد. دولت اوباما عربستان را به سلاح، اطلاعات و امکانات هوایی در این جنگ تجهیز کرد، اما اختلافاتی اساسی در این زمینه بین سیاستمداران دو کشور وجود داشت. واشنگتن خواستار جلوگیری از افزایش هزینه‌های غیرنظامی مانند تخریب بیمارستان‌ها و زیرساخت‌های حمل‌و‌نقل بود. دولت اوباما حتی در ماه‌های آخر خود قرارداد فروش تعدادی از موشک‌های آمریکایی به عربستان تعلیق کرد. اما دولت ترامپ این روند را از سر گرفت و حتی جین ماتیس، وزیر دفاع آمریکا در سفر خود در ماه آوریل، حمایت خود را از این جنگ اعلام کرد. تحلیل‌گران، تغییر در سیاست خارجی عربستان را بازتابی از افزایش قدرت نسل جدید شاهزاده‌ها و تکنوکرات‌هایی می‌دانند که بعد از انتصاب محمد بن نایف به‌عنوان ولیعهد و محمد بن سلمان به‌عنوان وزیر دفاع و جانشین ولیعهد، به یکپارچگی رسیدند. با این حال، تحلیل‌گران می‌گویند هر دو نفر همچنان روابط نزدیکی را با آمریکا حفظ خواهند کرد.

فرصت‌های کسب‌وکار

منافع اقتصادی، امنیتی و ژئوپلتیک مشترک دو کشور روابطی قوی را در آینده‌ای قابل پیش‌بینی بین این دو حفظ خواهد کرد. مقامات دولت و تاجران عربستان، روابطی عمیق با ایالات‌متحده دارند. فهد المبارک، رئیس بانک مرکزی که بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار ذخایر مالی را تحت کنترل دارد و عمده آن در وزارت خزانه‌داری آمریکا انباشته شده، قبلا رئیس شعبه مورگان استنلی در عربستان بود. شاهزاده ولید بن طلال، از معروف‌ترین سرمایه‌گذاران میلیاردر عربستان هم در بانک سیتی‌گروپ و شرکت توییتر سهام دارد. روابط اینچنینی در کنار خانواده‌های ثروتمند متعدد در عربستان، مدت‌ها این کشور را به منبع سرمایه‌گذاری در شرکت‌های آمریکایی تبدیل کرده‌ است. هیچ گونه تامین سرمایه بین‌المللی برای شرکت‌های سهامی خصوصی یا صندوق‌های تامین سرمایه بدون توقفی در ریاض یا حداقل بدون بانکدارانی که در دبی برای عربستانی‌ها مدیریت پول می‌کنند، تکمیل نمی‌شود. پیشرفت اقتصادی عربستان در دهه گذشته و باز شدن بازار سهام آن به روی سرمایه‌گذاران در سال ۲۰۱۵ باعث شده بسیاری از بانک‌های آمریکایی و اروپایی عملیات خود در این کشور را توسعه دهند.

منبع: Council on

Foreign Relations