اکران تراژیک توسعه ناپایدار در خوزستان

فاطمه باباخانی

روزنامه‌نگار و فعال محیط‌زیست

صفحه اخبار شهرستان‌ها در هر خبرگزاری از برف و بوران پر است و گاه به ریزش بهمن در برخی نواحی نیز منتهی می‌شود. پر آب شدن جازموریان و بختگان در کنار آب‌گیری ‌هامون گویی بالاخره قرار بود خنده را برای مردمان جنوب به ارمغان آورد که بار دیگر در خوزستان نفس‌ها بند آمد. جمعه سیاه این استان در هشتم بهمن ماه سال جاری لایه‌ای از خاک را بر هر نقطه پوشانده بود؛‌ ترکیب این خاک با رطوبت عایقی ایجاد کرد که نتیجه‌اش قطعی آب و برق آن هم برای چند روز در این استان بود.

بدون برق و آب، و آنتن‌های موبایل و تلفن، خوزستانی‌ها از دیدن شادی کودکان مدرسه به واسطه بارش برف در اردبیل و سایر مناطق شمال غربی محروم شدند. آنها حتی گفته‌های گزارشگر تلویزیون را که از نشاط شهری در اراک به واسطه بارش برف و کاهش آلودگی در این شهر را گزارش می‌کرد، ندیدند. در خوزستان همه چیز در حالت رکود بود؛ ‌نه اداره‌ای باز بود و نه دانش‌آموزی به مدرسه می‌رفت، حتی کاسب‌ها هم ترجیح می‌دادند مغازه‌ها را ببندند و در خانه بمانند. با این حال فضای خانه‌ای که آب و برق و تلفن ندارد نباید چندان رضایت‌بخش باشد. آنچه گفته شد تنها شرح وضعیتی بود که این روزها بر مردم یکی از مهم‌ترین استان‌های ایران رفته است؛‌ با این حال موقعیت استراتژیک این استان درخصوص تامین اصلی‌ترین کالای صادراتی، گریبان تمام مسوولانی که تاکنون نسبت به مشکلات ریزگرد استان خوزستان بی‌توجه بوده‌اند را گرفت و آن، کاهش تولیدات نفتی در حدود ۸۰۰ هزار بشکه بود.

این‌گونه شد که چیت‌چیان وزیر نیرو به سرعت به خوزستان رفت تا درباره وضعیت نابسامان آن چاره‌ای بیندیشد و همچنین نمایندگان خوزستان در مجلس فغان برآوردند که این استان را همانند دریاچه ارومیه ببینید و راهکاری اساسی برای آن بیندیشید. با این حال کیست که نداند مسوول آنچه در این استان می‌گذرد بیش از همه این دو نهاد مسوول هستند. با فرض دو کانون داخلی و خارجی برای ریزگردهای استان خوزستان پرسش این است که چرا تاکنون برای مهار کانون‌های داخلی کاری انجام نشده است؟ اگر وضعیت ملتهب خاورمیانه دست وزارت خارجه را برای رایزنی درخصوص کانون‌های خارجی بسته است، ‌آیا در بعد داخلی نیز التهابی واقع شده که خوزستان را چنین به کام خود می‌کشد؟ سال‌هاست که عدم رهاسازی آب زهره از سوی نهادهای تحت مدیریت وزارت نیرو نتوانسته است کانون‌های داخلی را مشروب و آنها را غیرفعال کند و اقدامات دیگر برای این امر نیز در دامنه بوروکراسی دولتی و اقدامات غیرهماهنگ میان سازمان‌ها خوابیده است. از سوی دیگر نمایندگان مجلسی که بر طبل سدسازی می‌کوبیدند، از پارلمان رفته و جانشینان آنها نیز همچنان به توسعه بدون توجه به محیط‌زیست دامن می‌زنند. بی‌شک با این رویه نمی‌توان انتظار داشت با زیرزمینی کردن تجهیزات برق و... مشکل برطرف شود. مساله در تغییر نگاهی است که نسبت به مقوله توسعه داریم و آن غفلت از عنصر پایداری است؛ تا این امر اتفاق نیفتد خوزستانی‌ها نفس راحتی نخواهند کشید و به تدریج نفس دیگر مناطق نیز به‌شماره خواهد افتاد.