با بررسی آمار طی دو دهه گذشته می‌توان دریافت از سال 71 تا 90، روند «اجاره‌نشینی» در خانوار ایرانی افزایش قابل‌توجهی داشته است، به تناسب با آن از میزان «مالک نشینی» کاسته شده است؛ روندی که در دو سال گذشته براساس شرایط اقتصادی تغییر کرده است. این گزارش به بررسی تغییرات اجاره‌نشینی و مالک‌نشینی در سال‌های 71 تا 92 می‌پردازد. همچنین عوامل موثر در رفتار خانوارها و تمایل به اجاره‌نشینی و مالک‌نشینی را بررسی می‌کند
عوامل موثر در رشد اجاره‌نشینی
براساس آمار بودجه خانوار در سال 71 حدود 76 درصد از خانوارها در منزل شخصی سکونت داشتند. به عبارت دیگر، در آن زمان از هر 4 خانوار ایرانی، 3 خانوار «مالک‌نشین» بودند و در خانه خود زندگی می‌کردند؛ اما این رقم در سال 90 کاهش یافته است و به 60 درصد رسیده است. همچنین در سال‌های 70 تا 90 نیز مشاهده می‌شود که سهم خانواده‌های اجاره‌نشین افزایش یافته است. براساس آمار در سال 70، حدود 14 درصد از خانوارها در خانه‌های اجاره‌ای زندگی می‌کردند، اما پس از گذشت 20 سال، این نسبت دو برابر شده است. براساس آمار سهم اجاره‌نشین‌ها در سال 90 به 28 درصد افزایش یافت. بنابراین مشاهده می‌شود که در سال‌های 71 تا 90 از سهم خانواده‌های مالک‌نشین کاسته شده و به سهم خانواده‌های اجاره‌نشین افزوده شده است. برای رشد «اجاره‌نشینی» و «کاهش مالک‌نشینی» طی دو دهه گذشته دلایل متعددی ذکر می‌شود. یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش اجاره نشینی در دو دهه گذشته افزایش «رشد جمعیت» و «متناسب نبودن عرضه مسکن» با رشد جمعیت بوده است. بنابراین با رشد ازدواج و افزایش جمعیت در دو دهه گذشته به میزان تقاضا برای املاک افزوده شده و با عدم تناسب عرضه مسکن طی دو دهه گذشته، رشد اجاره نشینی روند صعودی در پیش گرفته است.
عامل موثر دیگر در اجاره نشینی، افزایش مهاجرت به کلان‌شهرها عنوان می‌شود. این موضوع را می‌توان در پایتخت کشور به وضوح مشاهده کرد که تطابق نداشتن میزان در آمد با قیمت خانه در پایتخت باعث شده که روند آمار اجاره‌نشینی در دو دهه گذشته صعودی باشد. مهاجرت به کلانشهرها علاوه‌بر رشد آمار اجاره‌نشینی، پدیده‌هایی مانند حاشیه‌نشینی را به وجود آورده است. این روند باعث شده که آمارهای «مسکن رایگان» یا «مسکن در خدمت» نیز طی دهه‌های گذشته افزایش داشته باشد. علاوه‌بر این، یکی دیگر از مهم‌ترین دلایل افزایش آمار اجاره‌نشینی می‌تواند این موضوع باشد که خریداران از قدرت کافی برای خرید ملک مورد نظر خود برخوردار نیستند و ترجیح می‌دهند تا آرام شدن اوضاع بازار مسکن همچنان اجاره‌نشین باقی بمانند. این موضوع در شهرهای مهم ایران، نمود بیشتری دارد. به‌عنوان مثال در تهران، قیمت خرید یک واحد آپارتمان، از ۱۰۰ برابر متوسط درآمد ماهانه نیز بیشتر شده است. درنتیجه به‌دلیل اینکه توانایی فرد برای خرید ملک از درآمد آن به میزان کمتری است، ترجیح می‌دهد که برای اسکان به اجاره‌نشینی روی آورد. دلیل دیگر در رشد آمار اجاره‌نشینی می‌تواند این باشد که صاحبان املاک به‌دلیل بی‌اعتمادی به بازار و نوسان قیمت‌ها ترجیح می‌دهند که تا به رسیدن قیمت بازار به قیمت ترجیحی خود و تثبیت بهای املاک از فروش واحد‌های خود صرف‌نظر کنند و آن را به دست مستاجر بسپارند. این موضوع نیز باعث می‌شود که صاحبان املاک نیز در مقطعی ترجیح دهند که دارایی خود را به اجاره بگذارند و از فروش صرف‌نظر کنند.
تغییر رفتار در دو سال گذشته
اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که در دوسال گذشته و پس از سال ۹۰ روند اجاره‌نشینی و مالک‌نشینی تغییر کرده است. براساس آمار بانک مرکزی از بودجه خانوارها، در سال ۹۲، حدود ۶۴ درصد از خانوارها در منزل شخص سکونت داشتند؛ اما این آمارها برای سال ۹۱ معادل ۶۲ درصد و در سال ۹۰ معادل ۶۱ درصد گزارش شده است. این آمار نشان می‌دهد که رشد سکونت در ملک شخصی نسبت به دو سال گذشته افزایش پیدا کرده است، موضوعی که در سال‌های قبل از آن روند نزولی طی کرده بود، از سوی دیگر، مشاهده می‌شود که سهم اجاره‌نشینی در سال‌های گذشته نیز کاهش یافته است، به‌طوری‌که در سال ۹۰ سهم اجاره‌نشینی در خانوارها معادل ۵/۲۸ درصد بود، اما این رقم در سال ۹۱ معادل ۲۷ درصد و در سال ۹۲ معادل ۲۶ درصد گزارش شده است. بنابراین نسبت به روند صعودی قبل از سال ۹۰، در دوسال گذشته روند اجاره‌نشینی کاهش یافته است. تغییرات حاصل شده از رشد مالکنشینی و کاهش اجاره نشینی را می‌توان به عوامل مختلفی نسبت داد. یکی از مهم‌ترین عوامل، رشد قیمت مسکن طی دو سال گذشته بوده است، اگرچه افزایش قیمت مسکن در سال‌های ۹۱ و ۹۲ باعث شد که قیمت مسکن گران‌تر از قبل شود، ولی اکثر خانوارها نیز برای حفظ ارزش دارایی خود نسبت به تورم، روی به خرید املاک آوردند. این موضوع باعث شد که سرمایه اندوخته شده در اکثر خانوارها به دارایی‌های سرمایه‌ای مانند مسکن، طلاو حتی ارز تبدیل شود. بنابراین این موضوع نشان می‌دهد که در دو سال گذشته به‌رغم رشد بهای مسکن ارزش، تقاضا برای خرید ملک نیز وجود داشته است؛ زیرا خانوارها با تبدیل دارایی خود به مسکن، از یک سو ارزش سرمایه خود را نسبت به تورم حفظ می‌کردند و از سوی دیگر، هزینه‌ای برای اجاره خانه پرداخت نمی‌کردند، همچنین در دو سال اخیر با رشد قیمت مسکن، بهای اجاره خانه نیز افزایش قابل توجهی داشته است؛ بنابراین خانواده‌ها تلاش می‌کردند؛ حتی با قرض کردن و گرفتن وام‌های متعدد، از هزینه‌های اجاره مسکن رهایی پیدا کنند و خانه‌هایی هرچند با متراژ کوچک تهیه کنند. عامل دوم نیز «عرضه مسکن ارزان‌قیمت» در قالب طرح مسکن مهر بوده است. عرضه مسکن مهر در دو سال گذشته اگرچه آثار زیانباری در شاخص‌های مهم اقتصاد کلان کشور، مانند رشد پایه پولی و افزایش تورم داشته است، اما به نظر می‌رسد بر تغییر رفتار اجاره‌نشینی و مالک نشینی خانوارها نیز تاثیر داشته است. براساس گزارش‌ها، در سال‌های اخیر حدود یک میلیون و ۳۵۰ هزار واحد مسکونی در قالب مسکن مهر به خانوارها تحویل داده شده که سهم قابل‌توجهی در عرضه مسکن ارزان‌قیمت داشته است؛ اما باید برای بررسی روند اجاره‌نشینی و مالک‌نشینی منتظر آمار سال ۹۳ ماند، تا مشاهده کرد که در این سال سهم خانواده‌ها از اجاره نشینی و مالک نشینی چه تغییر کرده است. مخصوصا که حدود یک میلیون واحد مسکونی نیز هنوز تحویل داده نشده است.