آیا برون‌گرا بودن افراد تضمینی برای برقراری ارتباط موثر است؟

میترا فتحی
مربی بین‌المللی هوش هیجانی و اجتماعی
MitraFathi.com 

بسیاری از افراد گمان می‌کنند که برای برقراری ارتباط موثر باید فرد برون‌گرایی باشند زیرا برون‌گرا‌ها به راحتی سر صحبت را باز کرده و صحبت را ادامه می‌دهند. این خصوصیت در درون‌گرا‌ها کمتر وجود دارد، غالبا افراد درون‌گرا دیرتر ارتباط برقرار می‌کنند و روابط محدود‌تری دارند و همین مساله باعث شده است که آنها بگویند «‌ای کاش برون‌گرا بودم و می‌توانستم ارتباطات موثری برقرار کنم». سوال مهم این است که آیا واقعا برون‌گرایی افراد، تضمینی برای برقراری ارتباط موثر است؟ خیر. برون‌گرایی تضمینی برای برقراری ارتباط موثر نیست. برون‌گرا‌ها فقط راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کنند، بیشتر صحبت می‌کنند و در مکالمات بیشتر حضور دارند اما این به آن معنی نیست که ارتباطات موثری نیز دارند. دلیل این نوع تفکر در واقع برداشت اشتباهی است که افراد از مفهوم «ارتباط موثر» دارند؛ بنابراین گمان نکنید که اگر فردی برون‌گرا هستید یا اگر به جای درون‌گرا بودن، فردی برون‌گرا بودید ارتباطات بهتر و موثر‌تری می‌توانستید برقرار کنید. برقراری ارتباط موثر یکی از مهارت‌های هوش اجتماعی است که همه ما باید آن را بیاموزیم.

ارتباط موثر چه نوع ارتباطی است؟

ارتباط موثر، ارتباطی است که نتایج و تاثیر موثر و مثبتی بر هر دو طرف رابطه بگذارد. ارتباطی که در آن مهارت‌های گفت‌وگو رعایت شود، یعنی در آن بازی‌های کلامی و روانی منفی، طعنه، توهین، تحقیر و ابهام وجود نداشته باشد. ارتباط موثر ارتباطی است که در آن اعتماد و احترام موج می‌زند. در این نوع ارتباط دو طرف رابطه مهارت‌های ارتباطی را دارند و اعمال می‌کنند و همچنین، رابطه را مدیریت می‌کنند. در این ارتباط هدف هر دو طرف رابطه، رسیدن به نتیجه مثبت و تاثیرگذار است. ارتباط موثر، ارتباطی است که در آن درک و همدلی وجود دارد و دو طرف رابطه نیاز‌های یکدیگر را تشخیص داده و به آن احترام می‌گذارند. در ارتباط موثر مدیریت تعارض وجود دارد و تعارضات به حداقل رسیده و از آنها به‌عنوان فرصت رشد استفاده می‌شود.

چگونه ارتباط موثر برقرار کنیم؟

برای برقراری ارتباط موثر باید مهارت‌های دیگر هوش هیجانی و هوش اجتماعی را کسب کنید. در ادامه چند مهارت را برای شما شرح می‌دهیم:

1- مهارت خودآگاهی. خودآگاهی یعنی شناخت و آگاهی پیدا کردن بر خود. خودآگاهی یعنی هشیار شدن بر لحظات و زندگی خود. بخشی از خودآگاهی، آگاهی از هیجانات و تاثیر آنها بر ذهن و رفتار‌ها است. این مهارت، در واقع، پایه مهارت‌های دیگر هوش هیجانی و هوش اجتماعی است و اهمیت آن به حدی است که اگر تقویت نشود، شما نمی‌توانید به آن چیزهایی که می‌دانید، عمل کنید. تقویت مهارت خودآگاهی به شما کمک می‌کند به دانسته‌های خود عمل کنید. همچنین، به شما کمک می‌کند که در روابط خود بتوانید هیجانات خود را مدیریت و واکنش‌های هیجانی خود را کنترل کنید. این مهارت به شما کمک می‌کند که از روی تفکر رفتار کنید و نه از روی هیجانات.

2- مهارت شنوندگی فعال. تفکر رایج این است که کسانی می‌توانند ارتباطات خوبی برقرار کنند که خوب و زیاد صحبت کنند، اما در واقع کسانی می‌توانند ارتباطات موثر برقرار کنند که شنوندگان فعال و موثری باشند. شنوندگی موثر و فعال یکی از مهارت‌های بسیار مهم هوش هیجانی و هوش اجتماعی است که همه ما باید آن را کسب کنیم. اکثر ما یا نیمه می‌شنویم یا به‌طور کل اشتباه می‌شنویم. اگر ما شنونده خوبی نباشیم، بیشتر مکالمات را به سمت سوء تفاهم می‌بریم و تعارض و رنجش ایجاد می‌کنیم. یک شنونده فعال بیشتر از اینکه حرف بزند گوش می‌دهد، سوالات قدرتمند می‌پرسد و همچنین، به موقع و مناسب صحبت می‌کند.

3- مهارت همدلی. مهارت همدلی یکی از مهم‌ترین مهارت‌های هوش اجتماعی است که پایه رسیدن به آن تقویت برخی از مهارت‌های هوش هیجانی، از جمله خودآگاهی است. حتما برای شما هم پیش آمده است که در ارتباطات خود یا هنگام صحبت کردن احساس کرده‌اید که شنیده یا درک نمی‌شوید. افرادی که همدلی دارند به‌خوبی می‌توانند خود را به جای دیگران بگذارند و از دیدگاه آنها به مسائل نگاه کنند. همدلی ما را از جایگاه خودشیفتگی یا عدم درک دیگران بیرون می‌آورد و باعث می‌شود بتوانیم دیگران، احساسات و رفتار‌هایشان را بیشتر درک کنیم. همدلی به ارتباطات ما معنا و عمق بیشتری می‌بخشد.

4- مهارت ایجاد اعتماد در دیگران. اینکه ما بتوانیم به دیگران اعتماد و امنیت بدهیم، مهارت ارتباطی بسیار مهمی است. غالبا افراد کمی در جامعه احساس امنیت و اعتماد دارند؛ بنابراین داشتن این مهارت در برقراری ارتباطات موثر بسیار مهم است. مهارت ایجاد اعتماد از دیدگاه هوش هیجانی به این مفهوم نیست که با هر عمل و تحت هر شرایطی ما در دیگران اعتماد ایجاد کنیم؛ بلکه این اعتماد باید حقیقی و ناشی از مورد اعتماد بودن ما باشد. برخی از افراد به‌خوبی می‌توانند اعتماد دیگران را جلب کنند اما نه اینکه حقیقتا فرد مورد اعتمادی باشند، بلکه با تظاهر و بازی‌های روانی این کار را انجام می‌دهند؛ بنابراین قبل از اینکه بتوانیم اعتماد ایجاد کنیم، باید با کسب مهارت‌های لازم هوش هیجانی، فرد با ثبات و مورد اعتمادی شویم.

5- مهارت همکاری. با به‌کارگیری مهارت همکاری به جای جنگ، خودمحوری، لجاجت یا رقابت سمی می‌توانیم ارتباطات موثری برقرار کنیم. تبادل اطلاعات، مسوولیت‌پذیری و انجام سهم وظایف خود در ارتباطات باعث دوام رابطه می‌شود. روابطی که در آن یک طرف رابطه برای حفظ رابطه تلاش می‌کند و تمام مسوولیت‌های رابطه را برعهده دارد، به شکست منجر می‌شوند. همچنین، افرادی که در روابط بر نقاط قوت یکدیگر تاکید کرده و یکدیگر را تشویق می‌کنند روابط سالم‌تر و مثبت‌تری دارند. بنابراین می‌بینیم که برون‌گرا بودن تضمینی برای ارتباطات موثر نیست؛ بلکه برای برقراری ارتباطات موثر باید مهارت‌های برقراری ارتباط موثر را داشته باشیم. می‌توانیم یک درون‌گرا با ارتباطات موثر باشیم.

مفهوم همدلی چیست و چه کسانی مهارت همدلی دارند؟

همدلی یکی از مهم‌ترین مهارت‌های هوش اجتماعی و پل ارتباطی ما با دیگران است که هر فردی برای حضور موثرتر در جامعه و ارتباطات خود باید آن را کسب کند. همدلی یعنی احساس و درک کردن دیگران. مفهوم همدلی این است که قادر باشیم دیگران را در جایگاه خودشان ببینیم و درک کنیم. همدلی باعث می‌شود بتوانیم عقاید مختلف را بپذیریم و درک کنیم و رفتار‌های خود را متناسب با شخصیت و موقعیت افراد انتخاب کنیم. اگر در روابط خود همدلی نداشته باشیم حس ناامنی و بی‌اعتمادی را به دیگران منتقل می‌کنیم و همچنین باعث تشدید و افزایش تعارضات در روابط می‌شویم. همدلی با همدردی یا دلسوزی تفاوت دارد. همدلی بیشتر به این معنی است که «با کسی چیزی را احساس کنیم» نه اینکه برای کسی احساسی (مانند دلسوزی) داشته باشیم. همدلی سه نوع دارد:

1- شناختی. یعنی فهم و درک افکار و احساسات دیگران با استفاده از منطق و تعقل خود و بدون همدردی با آنها. این نوع همدلی غالبا با احساسات کمتری همراه است.

2- عاطفی. تجربه احساسی با دیگران، طوری که شما هم با آنها همان احساسی که دارند را تجربه کنید. این نوع همدلی می‌تواند به ضرر خود فرد باشد. به‌عنوان مثال، این نوع همدلی اصلا برای پزشکان یا پرستاران مناسب نیست؛ زیرا در این حالت فرد فاقد مهارت‌های مدیریت بحران و مدیریت خود است و بازدهی مثبت عملکرد وی کاهش می‌یابد. این نوع همدلی معمولا بیش از حد درگیر احساسات و عواطف است و منطق کمتری در آن دیده می‌شود.

3- شفقت و دل‌رحمی. یعنی فهم و درک احساسات دیگران و انجام اقداماتی در جهت کمک به آنها. این حالت، بهترین نوع همدلی است؛ زیرا علاوه‌بر درک طرف مقابل، اقدامی عملی در جهت رفع مشکل او نیز انجام می‌دهیم. همچنین شخصی که دچار بحران یا حال بدی شده است، غالبا فقط نیاز به این مساله که شما هم همان احساسات او را داشته باشید یا او را بفهمید ندارد؛ بلکه نیاز او بیشتر به کمک عملی شما است. این نوع همدلی در تعادل نسبت به دو نوع قبلی قرار دارد، به این صورت که نه بیش از حد درگیر احساسات می‌شود و نه خیلی درگیر منطق است؛ بلکه هر دو، عقل و عاطفه را در کنار هم استفاده می‌کند.

چه کسانی همدلی دارند؟

برای دستیابی به هر چیزی، ابتدا باید اطلاعات کافی درباره آن کسب کنیم. در ادامه مقاله می‌خواهیم ویژگی افرادی را که مهارت همدلی دارند برای شما شرح دهیم:

1- کسانی که همدلی دارند نسبت به هیجانات بی‌تفاوت نیستند. این افراد علائم هیجانی را در خود و دیگران به‌خوبی می‌توانند تشخیص دهند. آنها بی‌تفاوت از کنار هیجاناتی که در فرد مقابل ایجاد می‌شود نمی‌گذرند و واکنش‌ها و رفتار‌های خود را با هیجاناتی که در فرد مقابل به‌وجود آمده است تنظیم می‌کنند. به‌عنوان مثال، این افراد زمانی که دیگری غمگین یا ناامید است حرفی نمی‌زنند یا کاری نمی‌کنند که این حالت را در او تشدید کنند یا وقتی شخص مقابل خشمگین است خیلی خوب می‌دانند که با چه رفتار‌هایی از بروز یا تشدید بحران در رابطه جلوگیری کنند.

2- کسانی که همدلی دارند، هیجانات ابراز نشده افراد یا گروه را نیز می‌شنوند. افرادی که مهارت همدلی دارند نیازی ندارند که دیگران همیشه همه احساسات خود را برای آنها بازگو کنند تا درک شوند. این افراد به‌طور خودکار و از روی علائم غیر‌کلامی می‌توانند هیجانات ابراز نشده فرد یا گروه را تشخیص دهند و رفتار‌های خود را مدیریت نمایند.

3- کسانی که همدلی دارند، رفتار‌ها و دیدگاه‌های دیگران را به‌خوبی درک می‌کنند. مهارت همدلی این توانایی را به افراد می‌دهد که بتوانند خود را به جای دیگران بگذارند و با کفش‌های آنها راه بروند؛ بنابراین آنها به‌خوبی می‌توانند رفتار‌ها، واکنش‌ها و عقاید دیگران را درک کنند.

4- کسانی که همدلی دارند دیگران را تشویق و تقویت می‌کنند. این افراد بر نقاط قوت افراد تاکید کرده و به آنها کمک می‌کنند تا رشد کنند. افرادی که فاقد مهارت همدلی هستند به راحتی ذوق دیگران را کور می‌کنند، دائما در حال عیب‌جویی و سرزنش دیگران هستند و بر نقاط ضعف دیگران تاکید بیشتری دارند.

5- کسانی که همدلی دارند همه را با یک چشم نمی‌بینند. این افراد تفاوت‌های فردی را خوب درک می‌کنند و با هر فردی متناسب با هیجانات و شخصیت خود او رفتار می‌کنند. آنها هیچگاه همه مردم را مثل هم نمی‌بینند و با همه به یک شکل رفتار نمی‌کنند. اما افرادی که فاقد این مهارت هستند همه را یک جور می‌بینند و با همه با یک روش رفتار می‌کنند. در این میان هیچ بعید نیست که ‌تر و خشک را با هم بسوزانند یا به خاطر اینکه همه را خوب می‌بینند، فریب بخورند. آنها می‌دانند که افراد مختلف عواطف و هیجانات متفاوتی دارند و بهترین روش ارتباطی این است که با شناسایی علائم هیجانی افراد، رفتار مناسب با آنها را انتخاب کنیم.

6- کسانی که همدلی دارند کمتر دیگران را قضاوت می‌کنند. درک بالا از دیگران در این افراد باعث می‌شود که کمتر دچار قضاوت شوند، زیرا به محض مواجهه با افراد قادر هستند خود را جای آنها بگذارند و از جایگاه و دیدگاه آنها به مسائل نگاه کنند. به این ترتیب، یا به‌طور منطقی آنها را درک می‌کنند یا دقیقا با آنها هم‌احساس می‌شوند یا آنها را درک کرده و به کمکشان می‌شتابند.

آیا برون‌گرا بودن افراد تضمینی برای برقراری ارتباط موثر است؟