پیشرفت‌های بزرگی که در سال‌های اخیر در هوش مصنوعی صورت گرفته است، تنش‌هایی را بین کسب‌وکارها و سیاست‌گذاران مختلف ایجاد کرده است که عمده دلیل آن نیز این بحث بوده که تغییرات سریع فناوری چه تاثیری بر میلیون‌ها شغل موجود در طبقات متوسط درآمدی می‌گذارد. اثرات اقتصادی رشد اتوماسیون و خودکار شدن در مشاغل چند سالی است که به یکی از بحث‌های مهم و داغ اقتصادی تبدیل شده است تا جایی که دامنه مباحث مربوط به آن حتی به سازمان‌های مهم اقتصادی مانند مجمع جهانی اقتصاد نیز رسیده است و مدیرانی از سراسر کشورهای دنیا که در شرکت‌هایی همچون آی‌بی‌ام، مایکروسافت، فیس‌بوک و گوگل از هوش مصنوعی استفاده می‌کنند، در کنار رهبران سیاسی و اقتصادی جهان گرد هم آمده و به بحث و گفت‌وگو پرداخته‌اند.

بسیاری از مدیران و اقتصاددانان معتقدند توسعه ماشین‌‌هایی که بتوانند یاد بگیرند و به‌طور مستقل عمل کنند در نهایت منجر به ایجاد مشاغل جدید بیشتری نسبت به شغل‌هایی که از بین می‌برد، می‌شود و از سوی دیگر نیز رفاه اقتصادی و تولید کل یک جامعه را افزایش می‌دهد و میزان تولیدات صنعتی و بهره‌وری را افزایش می‌دهد. البته عده‌ای نیز در این میان هستند که معتقدند نگران بروز نابرابری اقتصادی هستند که امکان دارد در صورت گسترش این مباحث پیش بیاید و شاید این موضوع منجر به گذار به الگوهای جدیدی از نحوه کار کردن شود که برای بسیاری از کارگران نتایج ناگواری به همراه داشته باشد. البته بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند افزایش بهره‌وری در نتیجه استفاده بیشتر از هوش مصنوعی آنقدر خواهد بود که جایی برای چنین نگرانی‌هایی باقی نگذارد. یکی دیگر از اثرات مثبت این رویداد کاهش هزینه تمام شده کالاها خواهد بود که در بالا رفتن سودآوری و نیز رفاه جامعه اثر خواهد داشت.

عامل زمان نیز موضوعی است که باید به شدت به آن توجه کرد. بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند میزان تخریب و از بین برندگی مشاغل به حدی تدریجی خواهد بود که به نیروی کار اجازه می‌دهد با مشاغل نوینی که در راستای سیستم‌های هوشمند یا اتوماتیک کار می‌کنند، تطبیق پیدا کنند. البته نکته دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن این است که بسیاری از شغل‌های مرسوم فعلی در حوزه‌هایی نظیر ساخت با گسترش هوش مصنوعی و انواع دیگر اتوماتیک شدن کار از بین خواهد رفت. از سوی دیگر مساله‌ای وجود دارد که نیاز به تقاضای کارگران یدی کم‌مهارت به‌دلیل تکنولوژی بیشتر شده است زیرا ماشین‌آلات، جایگزین کار تخصصی یدی افراد شده‌اند، اما در عین حال فرآیند نهایی کار با چنین وسایل هوشمندی مستلزم این است که فرد به اندازه کافی با این موارد آشنایی پیدا کرده باشد. همین امر تا حدودی منجر به بروز دوقطبی در میان کارگران آمریکایی شده است.

گسترش هرچه بیشتر و روزافزون تکنولوژی‌های مختلف و از جمله هوش مصنوعی اجتناب‌ناپذیر است و همان‌گونه که کسی نتوانست جلوی انقلاب صنعتی را بگیرد، مسلما کسی قادر نخواهد بود جلوی موج گسترده ورود هوش مصنوعی و سایر اشکال اتوماسیون و خودکار شدن را نیز سد کند، هرچند برخی وقفه‌های قانونی یا حتی اجباری در راه آن ایجاد کند. آینده‌ای که در آن خودروهای بدون‌ راننده در شرکت‌هایی مانند اوبر تردد می‌کنند و جایگزین راننده‌های تاکسی می‌شوند، امروز چندان هم دور نیست. تصور اینکه بسیاری از کارهای اداری و صنعتی امروز توسط نرم‌افزارها و ماشین‌آلات اتوماتیک انجام شوند نیز تا حدودی به تحقق پیوسته و هر روز نیز بیش از پیش قابل مشاهده است. این پدیده در سطح جهان رخ می‌دهد و به هر صورت دیر یا زود به تحقق می‌پیوندد. علاوه بر این نباید تنها با چشم خصمانه به گسترش چنین پدیده‌ای نگاه کرد. مساله دیگری که در مورد گسترش استفاده از هوش مصنوعی و اتوماتیک‌سازی مطرح است، گسترش بازار است که اغلب نادیده گرفته می‌شود. در بسیاری از موارد کاهش بها و افزایش کیفیت ارائه خدمات با استفاده از فرآیندهای اتوماسیون و هوش مصنوعی به اندازه‌ای می‌رسد که بسیاری از بخش‌های جامعه که پیش‌تر تمایلی به استفاده از آن خدمات را نداشتند یا بسیار کمتر استفاده می‌کردند، به مشتریان دائمی تبدیل شوند. این مساله به معنای آن است که در واقع تکنولوژی و ارتقای آن خود موجب بزرگ‌تر شدن بازار قبلی شده و می‌تواند میزان مشاغل و سودآوری در آن بازار را ضمن بهبود رفاه مصرف‌کننده افزایش دهد.