چگونه مخالفت خود را به مافوق‌تان ابراز کنید؟

مترجم: مریم رضایی
منبع: HBR

فرض کنید مدیرتان یک طرح ابتکاری را پیشنهاد می‌دهد که به‌نظر شما به نتیجه نخواهد رسید یا سرپرست‌تان برنامه زمانی پروژه را به‌صورت خلاصه‌وار عنوان می‌کند که از نظر شما واقع‌گرایانه نیست. وقتی در محیط کارتان با شخصی که مقامی بالاتر از شما دارد مخالفید، چه می‌گویید؟ چطور تصمیم می‌گیرید که آیا باید مخالفت‌تان را ابراز کنید یا نه؟ و اگر این کار را انجام دهید، دقیقا از چه جملاتی استفاده می‌کنید؟ این یک واکنش طبیعی است که از ابراز مخالفت به کسی که مقامش از شما بالاتر است عقب‌نشینی کنید. جوزف گرنی، نویسنده کتاب «مکالمات حیاتی» و از موسسین شرکت آموزشی VitalSmarts، معتقد است که ما یک تمایل طبیعی به سوی اجتناب از موقعیت‌هایی داریم که ممکن است به ما آسیب برساند. در چنین موقعیت‌هایی خیلی فوری با خودمان فکر می‌کنیم «او احتمالا از این حرف من خوشش نخواهد آمد، او فکر می‌کند من مزاحم نظراتش هستم یا حتی شاید من را اخراج کند.» هولی ویکس، نویسنده کتاب «شکست در برقراری ارتباط» معتقد است که این تفکرات همیشه هم درست نیست. در اینجا راهکارهایی برای ابراز مخالفت با افراد قدرتمندتر از خودتان ارائه می‌کنیم.

نسبت به ریسک‌ها واقع‌گرا باشید: بیشتر افراد در مورد ریسک ابراز نظراتشان بزرگنمایی می‌کنند. گرنی می‌گوید: «ذهن ما به طور طبیعی بدترین حالت ممکن را تصور می‌کند.» درست است، طرف مقابل شما ممکن است در وهله اول شگفت‌زده و حتی کمی ناراحت شود. اما قرار نیست شما را اخراج کند یا به دشمن همیشگی شما تبدیل شود.

تصمیم بگیرید که درنگ کنید یا نه: بعد از ارزیابی ریسک، باید تصمیم بگیرید که بهترین کار چیست. شاید هنوز خوب به مشکل فکر نکرده‌اید و بحثی که مطرح شده به‌طور کلی شما را شگفت‌زده کرده یا می‌خواهید با تفکرات گروهی به شناخت واضح‌تری برسید. اگر فکر می‌کنید افراد دیگری هم هستند که ممکن است با این طرح پیشنهادی مخالفت کنند، شاید بهتر باشد اول آنها را با خود همراه کنید. آنها می‌توانند تجربیات و اطلاعات خودشان را منتقل کنند. اگر در جلسه هستید، بهتر این است که ابراز نظر مخالفتان را به تعویق بیندازید و بعدا به‌طور خصوصی با مافوق‌تان در آن مورد صحبت کنید. این کار باعث می‌شود او کمتر احساس خطر کند.

یک هدف مشترک را شناسایی کنید: قبل از اینکه تفکرات‌تان را به دیگران ابراز کنید، به این فکر کنید که طرف مقابل دارای قدرت شما به چه چیزی بیشتر اهمیت می‌دهد. شاید اعتبار تیم یا انجام به‌موقع پروژه برای او دارای اهمیت باشد. اگر بتوانید نظر مخالف خودتان را به یک هدف بلندتر در سازمان پیوند بزنید، حرفتان بیشتر شنیده می‌شود. در این صورت همکاری به نظر می‌آیید که حتی نظر مخالفش در راستای تحقق هدف مشترک سازمان است. به نظر ویکس، در این صورت مکالمه بیشتر مثل یک بازی شطرنج می‌شود تا مسابقه بوکس!

برای ابراز مخالفت اجازه بگیرید: این اقدام ممکن است زیادی فروتنانه به‌نظر برسد، اما به گفته گرنی، روشی هوشمندانه است برای اینکه به فردی که نسبت به شما قدرت بیشتر دارد نوعی «امنیت روانی» منتقل کنید. مثلا می‌توانید بگویید: «می‌دانم که با این طرح می‌توانیم یک چهارم تعهدات‌مان را محقق کنیم. اما دلایلی قانع‌کننده دارم که می‌گوید این پروژه کارساز نخواهد بود. به من اجازه می‌دهید دلایلم را مطرح کنم؟» این جمله به فرد مقابل حق انتخاب می‌دهد. با فرض اینکه او پاسخ مثبت بدهد، شما هم احساس امنیت بیشتری برای مطرح کرده نظرتان دارید.

آرامش‌تان را حفظ کنید: ممکن است در ابتدا حس کنید ضربان قلبتان بالا رفته یا صورت‌تان سرخ شده است. اما هر کاری می‌توانید انجام دهید تا در کلام و در کارهایتان خنثی به‌نظر برسید. وقتی زبان بدن‌تان بی‌میلی یا اضطراب را منتقل کند، اثر پیام‌تان را از بین می‌برد. ویکس می‌گوید: «در این حالت، یک پیام درهم می‌فرستید و طرف مقابل انتخاب می‌کند که کدام را دریافت کند.» نفس عمیق و آرام و با طمانینه صحبت کردن بسیار مفید خواهد بود. وقتی احساس ترس می‌کنیم بلندتر و سریع‌تر صحبت می‌کنیم. منظور این نیست که زیر لب زمزمه کنید، بلکه کاستن از سرعت، آرامش را به طرف مقابل هم منتقل می‌کند و در ضمن باعث می‌شود بااعتماد به نفس به نظر برسید، حتی اگر واقعا این طور نباشد.

بر نکته اصلی تاکید کنید: بعد از اینکه برای ابراز نظرتان اجازه گرفتید، روی دیدگاه طرف مقابل مانور بدهید. ایده، نظر یا طرح پیشنهادی که با آن مخالفید دقیقا چیست؟ آن را به طور واضح عنوان کنید. باید کاری کنید که طرف مقابل‌تان با خود فکر کند «او واقعا بر موضوع تسلط دارد.» به نظر ویکس، قرار نیست وارد جنگی شوید که در آن او را متقاعد کنید.

قضاوت نکنید: وقتی می‌خواهید دغدغه‌هایتان را نسبت به طرح پیشنهادی عنوان کنید، مراقب زبانی که استفاده می‌کنید باشید. گرنی می‌گوید از هر گونه صفتی که بوی قضاوت می‌دهد بپرهیزید؛ عباراتی مثل «کوتاه فکری»، «احمقانه» یا «شتاب‌زده» که ممکن است طرف مقابل‌تان را تحقیر کند. در چنین مواقعی فرد پتانسیل این را دارد که دچار سوء تعبیر شود یا برداشت شخصی از موضوع داشته باشد. فقط واقعیت‌ها را مطرح کنید. مثلا به جای اینکه بگویید: «من فکر می‌کنم ضرب‌الاجل آخر فصل ساده‌لوحانه است» می‌توانید از این جمله استفاده کنید: «تا به حال روی چهار پروژه مشابه کار کرده‌ایم و تنها دو تا از آنها را در همین مدت زمان به سرانجام رسانده‌ایم. البته آنها هم شرایط خاص خود را داشتند.»

متواضع باشید: دائم تاکید کنید که شما فقط نظر خودتان را می‌گویید، نه آیه‌ای که وحی شده! گرنی می‌گوید: «ممکن است نظر شما کاملا درست و بر اساس تحقیقات باشد، اما باز هم نظر شما است. بنابراین آن را به عنوان یک پیشنهاد مطرح کنید و کمی از مطمئن صحبت کردن در مورد آن بکاهید.» به جای اینکه بگویید: «اگر ضرب‌الاجل ما آخر فصل باشد، قطعا از عهده انجام آن برنمی‌آییم» بگویید: «این فقط نظر من است، اما بعید می‌دانم بتوانیم این ضرب‌الاجل را رعایت کنیم.» پیشنهاد ویکس این است که از عبارت‌های مفید مثل «اجازه بدهید کمی بلند فکر کنم» هم می‌توانید استفاده کنید.

به قدرت طرف مقابل اذعان کنید: در نهایت، این مافوق شما است که باید تصمیم نهایی را بگیرد. پس آن را مورد تاکید قرار دهید. می‌توانید بگویید: «می‌دانم که شما تصمیم‌گیرنده هستید.» این جمله نه تنها نشان می‌دهد که جایگاه‌تان را می‌دانید، بلکه به آنها یادآوری می‌کند که حق انتخاب دارند. البته سعی کنید از عبارت‌های تملق‌آمیز اشتباه استفاده نکنید که نشان دهد از موضع خود عقب‌نشینی کرده‌اید.