وداع با ناجی سیاه پوست

باراک اوباما در فضایی آکنده از عظمت و خوش‌بینی وارد کاخ سفید شد. او در اولین سخنرانی افتتاحیه‌اش مشکلاتی را که کشور با آن مواجه بود مورد اشاره قرار داد. اول، کشور در حال جنگ با شبکه‌ای از خشونت و نفرت بود. دوم، اقتصاد ما به شدت ضعیف شده بود. خانه‌ها ویران شده بود و کسب و کارها کساد بود. خدمات بهداشتی- درمانی بسیار گران بود اما چندان عمق نداشت و این به کاهش اعتماد در کل کشور منجر شده بود. ترسی که می‌گفت افول آمریکا گریزناپذیر است. اوباما وعده داده بود که او و کشور با این چالش‌ها دست به گریبان خواهند شد. هشت سال بعد که اوباما آماده خروج از کاخ سفید می‌شود، کشور را در هاله‌ای از ناامیدی و توهم و پارانویا قرار داده است. جنگ‌هایی که اوباما به میراث برد به طور کامل تمام نشد و او آمریکا را یا وارد جنگ‌های جدیدِ دیگر کرد، یا خود به جنگ افروزان ملحق شد. هر کدام که باشد، حس افول آمریکا ملموس‌تر از قبل شده است.

برای نشان دادن این حس افول، به کج خلقی‌هایی بنگرید که اوباما در روزهای آخرش در حال پراکندن آن است. پس از آنکه کاخ سفید انتقاد نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، و دیگران را به‌دلیل بی‌توجهی به تصویب قطعنامه غیرالزام آور علیه شهرک‌سازی‌های اسرائیل در فضای مجازی به جان خرید، جان کری در مورد اسرائیل و شهرک‌سازی‌هایش یک سخنرانیِ عجیب و غریب و گیج‌کننده انجام داد. او اسرائیل را مورد حمله قرار داد. این سخنرانی تاسف آور و غیرضروری بود. او با اجازه به تصویب این قطعنامه هر آنچه که دولت آرزوی بیانش را داشت بر زبان آورد. این نشان از ناتوانی و سرخوردگی دولت اوباما داشت و اینکه دوست نداشت کمک‌های خارجی یا نظامی به اسرائیل را تضمین کند.این موضع‌گیری موجب شد که برخی متحدان آمریکا مانند ترزا می، نخست‌وزیر بریتانیا، نیز به جان کری بتازند. دولت استرالیا نیز چنین کرد.

دولت اوباما با گفتن اینکه «ما از بیانیه‌های به شدت حمایت‌آمیز در پاسخ به سخنرانی آقای کری از تمام جهان به‌ویژه آلمان، فرانسه، کانادا، اردن، مصر، ترکیه، عربستان سعودی، قطر، امارات متحده و دیگران سپاسگزاریم» به این اظهارنظرها پاسخ داد. اشاره به قطر و عربستان به عنوان شاهدانی از دفاع آمریکا از حقوق بشر و صلح سازی تحقیرآمیز بود چرا که تغییر کیش به مسیحیت در آنجا گناهی بزرگ است. مورد دیگر نحوه رفتار دولت اوباما با روسیه به عنوان یک رقیب تهدیدگر جدید و سرسخت است. چندی پیش اوباما ۳۵ دیپلمات روس و خانواده‌هایشان را در راستای انتقام از هک احتمالی انتخابات اخیر از سوی روس‌ها اخراج کرد. اما وقتی دولت اوباما شواهد خود برای هک روس‌ها را به افکار عمومی ارائه داد، بسیار ضعیف و گذرا بود. این باعث شد برخی ادعاهای دولت را رد کنند.

این کج‌خلقی‌ها بی دلیل نیست. یکی ترجیح می‌دهد دشمن را فراسوی مرزها بزند تا اینکه به ناکامی‌های خود بپردازد. آرمان دولت اوباما در این روزهای پایانی بسیار کمتر از روزی است که کار خود را شروع کرد. جنگ‌ها پایان نیافته‌اند. اوباما تنها رئیس جمهور دو دوره‌ای است که در یک جنگ پیوسته حضور داشت - جنگ افغانستان- که تا پایان دوران ریاست جمهوری‌اش به طول انجامید. این جنگی است که در آن طالبان به دنبال بازگشت است. اوباما از مداخلات خود در لیبی، یمن، عراق و مداخله پنهان ۵ ساله در سوریه دست کشید. دیگر وعده‌هایی که در هنگام سخنرانی افتتاحیه‌اش مطرح کرده بود هم به جایی نرسید. بله، اکنون افراد بسیاری بیمه دارند اما افراد بیشتری هم بیش از بیمه‌ای که دارند هزینه پرداخت می‌کنند. هزینه‌های خدماتی آمریکا نتوانسته استانداردهای تعیین شده از سوی سایر دولت های دنیا را رعایت کند. نظام آموزشی مان نیز مانند قبل درهم و برهم است. متحدان خوب ما بیش از هر زمان برای تحقیر ما احساس قدرت می‌کنند. وعده‌های سیاسی نیز فدا شده است. از اوباما به عنوان یک نابغه و یک ناجی سیاسی تجلیل می‌شد. اکنون هم حزبی‌های او کرسی‌های کمتری در مجلسین و در فرمانداری‌ها دارند. به جای تحویل قوه مجریه به جانشین مقدر، او آن را به کسی می‌دهد که شناسنامه‌اش را زیر سوال برده است. اگر شما کشور و حزب خود را در چنین حالتی قرار داده‌اید، حرکتی مانند یک فرد ترشرو و کج خلق از خود بروز می دهید.