دنیای اقتصاد: با رد پیش‌شرط‌های عربستان و متحدانش برای بازگشت روابط اقتصادی و سیاسی با قطر به سطوح قبل از بحران، تنش‌های منطقه‌ای بعد جدیدی به خود گرفته است. این شرایط می‌تواند فرصت‌ها و تهدید‌هایی برای حوزه نفت و گاز کشور به همراه داشته باشد.در این رابطه موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی در نشریه «تحولات هفتگی نفت و گاز» تحلیلی به قلم محمدصادق جوکار، کارشناس این موسسه منتشر کرده است. بر اساس این گزارش، افزایش شکاف در جبهه عربی، می‌تواند ایران را به رقیب گازی خود در منطقه، قطر نزدیک کرده و با افزایش روابط با این کشور فرصت‌های بیشتری در تولید و صادرات گاز برای کشور ایجاد شود. با این حال این فرصت‌ها منوط به این است که بحران منطقه تشدید و از کنترل خارج نشود. در واقع اگر تنش‌های منطقه‌ای تشدید یابد، ریسک سرمایه‎‌گذاری افزایش و فرصت‌های جذب سرمایه (به‌عنوان یکی از اهداف راهبردی کشور در پسابرجام) به شدت کاهش خواهد یافت. این در شرایطی است که ممکن است منافع برخی کشورهای درگیر در ماجرا در افزایش تنش‌های منطقه خاورمیانه نهفته باشد.

فرصت‌های گازی در شکاف جبهه عربی

مهم‌ترین وجه اشتراک ایران و قطر در میدان گازی پارس جنوبی نهفته است. این میدان که بزرگ‌ترین‌ میدان گازی جهان است، ایران و قطر را به اولین و سومین دارنده ذخایر متعارف گاز جهان تبدیل کرده است. با این حال قرار داشتن قطر در جبهه عربی علیه ایران تا کنون مانع از همکاری راهبردی این دو کشور در حوزه گاز شده بود. حال جدا شدن قطر از جبهه عربی می‌تواند منجر به افزایش همکاری دو کشور و آسان شدن مسیر توسعه گازی ایران شود. بر اساس این گزارش، همکاری دو کشور در تولید گاز از میدان گازی پارس جنوبی، افزایش فرصت‌های صادراتی ایران در پاکستان، کویت و امارات می‌توانند فرصت‌هایی باشند که نظم جدید منطقه در اختیار کشور قرار می‌دهد.

جان تازه در کالبد پارس جنوبی: بر‌اساس گزارش هفتگی موسسه بین‌المللی انرژی، ایران و قطر از دو دهه پیش در حال بازی حاصل جمع جبری صفر در برداشت از میدان مشترک پارس جنوبی هستند. این در حالی است که احتمالا دو طرف در این بازی به دلیل عدم برداشت صیانتی به زودی دچار بحران خواهند شد. در حال حاضر برداشت روزانه طرفین از این میدان به نزدیکی هم رسیده است. تعاملات سیاسی دو کشور می‌تواند برنامه‌های برداشت طرفین از این میدان را منجسم‌تر و با یکدیگر هماهنگ‌تر کند. در واقع شرایط سیاسی کنونی منطقه، می‌تواند سبب نزدیکی تعاملات سیاسی و تسری (Spill Over) آن به حوزه انرژی شود. این در حالی است که ایران این هفته اولین قرارداد سرمایه‌گذاری خود در پسا برجام را با توتال فرانسه در فاز ۱۱ میدان گازی پارس جنوبی به امضا رساند. سرمایه‌گذاری توتال در پارس جنوبی موجب شده که قطر به فکر توسعه مجدد بخش قطری این میدان گازی که به گنبد شمالی مشهور است، بیفتد. به‌طوری‌که این کشور اعلام کرده که «طرح وقفه» خود در توسعه میدان گنبد شمالی را کنار خواهد گذاشت و تا سال ۲۰۲۴ تولید گاز خود را ۳۰ درصد افزایش خواهد داد. این امر می‌تواند منجر به تداوم رقابت غیرسازنده در تولید غیرصیانتی شود و تنها استفاده از فرصت پیش آمده می‌تواند موجب تصحیح مسیری شود که دو کشور در گذشته طی کرده‌اند.

رفع موانع صادرات گاز به پاکستان: یکی از موانع صادرات گاز ایران به پاکستان، اقدامات مداخله‌گر و تخفیفی جریان عربی در قالب بسته انرژی به پاکستان است. گذشته از بحث نفت که عربستان خود روزانه تا ۱۰۰ هزار بشکه نفت را با تخفیف به پاکستان ارائه می‌کند تنها کشوری که در بخش گاز در جبهه عربی ضدایرانی تلاش می‌کرد تا با حل کوتاه‌مدت کسری گاز پاکستان از طریق صادرات ال‌ان‌جی، مانع از صادرات گاز ایران به این کشور شود، قطر بوده است. افزایش همکاری سیاسی ایران و قطر پس از بحران موجود، از مداخله‌گری منفی قطر در تعاملات گازی ایران و پاکستان جلوگیری خواهد کرد.

گشایش در صادرات گاز به کویت: بر اساس این گزارش، عدم موفقیت عربستان در تشدید پدرسالاری برای قطر و افزایش روابط این کشور با ایران، می‌تواند الگویی برای سیاست تنش‌زدایی ایران و کویت باشد. کویت دارای تقاضای وارداتی ۸ میلیارد متر مکعب در سال تا ۲۰۲۵ است. بازار وارداتی گاز این کشور به خاطر فشارهای عربستان از دسترس ایران پس از برجام دور مانده است که در صورت گسست در ائتلاف‌سازی عربستان می‌توان به صادرات گاز به کویت امیدوار بود.

تضعیف توسعه خط لوله دلفین: یکی از رقبای ایران در چشم‌انداز تقاضای گاز امارات متحده عربی، توسعه خط لوله دلفین است که می‌تواند ظرفیت آن را از ۲۱ میلیارد متر مکعب(Bcm) به ۲۳ میلیارد متر مکعب در سال برساند. چالش امارات با قطر برای ایران یک فرصت ایجاد می‌کند که بهره‌گیری از آن نیز البته برای ایران با توجه به شرایط کنونی بسیار دشوار است. در سطح کنونی بحران سیاسی موجود امکان قطع خط لوله دلفین ضعیف است. البته در صورتی که تنش‌ها تشدید یافته و به سطح نظامی برسد، احتمال قطع آن بیشتر می‌شود. قیمت گاز صادراتی قطر به امارات متحده ۶۱/ ۱ دلار در هر میلیون بی‌تی‌یو است، بنابراین قطع آن به سود قطر و ضرر حداقل ۲۱/ ۲ میلیارد دلاری امارات متحده عربی در سال است.

افزایش ریسک‌ سرمایه‌گذاری

آنطور که در گزارش موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی بر آن تاکید شده، همه مزایای ایران در آرایش جدید منطقه منوط به عدم افزایش تنش‌ها است. این در حالی است که تشدید تنش‌های سیاسی می‌تواند سبب بالا رفتن ریسک سرمایه‌گذاری پروژه‌های جدید انرژی در منطقه خلیج‌فارس شود که خود تهدید بزرگی برای ایران محسوب می‌شود. ایران به دلیل تحریم‌های چند سال اخیر از سرمایه‌گذاری خارجی در کشور محروم بود، بنابراین در فضای پسا برجام ایران بیش از دیگرهای منطقه به امنیت سرمایه‌گذاری در راستای جذب سرمایه نیاز دارد. کشورمان قصد دارد تنها در بخش نفت و گاز ظرف ۵ سال آینده ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کند که به گفته وزیر نفت ۷۰ درصد از این مقدار باید از منابع خارجی جذب شود. از این رو، کارشناس موسسسه بین‌المللی انرژی بر این باور است که ایران باید اهتمام خود را در کنترل بحران در خلیج فارس به‌کار گیرد تا بتواند از فرصت‌های جذب سرمایه‌گذاری خارجی در دوره پسابرجام استفاده کند. این در حالی است که منافع برخی دیگر کشورها در افزایش تنش‌های منطقه‌ای نهفته است. به‌طور مثال، عربستان در شرایط کنونی از بحران سیاسی و ژئوپلیتیکی خاورمیانه به دلیل اثرگذاری بر قیمت نفت سود خواهد برد و پیش‌بینی می‌شود این تنش را به‌رغم تلاش‌های میانجیگرانه ادامه دهد. هرچند این موضوع به سود همه عرضه‌‌کنندگان است اما عربستان به دلیل صادرات بیشتر نفت از تنش‌های منطقه‌ای سود بیشتری خواهد برد. از سوی دیگر، افزایش تنش‌ها در منطقه خاورمیانه به‌عنوان قطب تولید انرژی جهان، می‌تواند به دو شکل دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا را در رسیدن به اهداف خود کمک کند. اول اینکه، افزایش قیمت نفت و گاز به تجاری شدن بیشتر منابع نامتعارف منجر می‌شود و دوم اینکه مانع از توسعه جایگاه قطر در بازار ال‌ان‌جی می‌شود و در مقابل فرصت بیشتری در بازار ال‌ان‌جی برای آمریکا ایجاد می‌شود. اما در هفته‌نامه موسسه مطالعات بین‌المللی انرژی اعلام شده تشدید بحران‌های منطقه‌ای اگر به منزوی شدن قطر و ایران منجر شود، می‌تواند موجب تضعیف حماس شود. این موضوع فرصت بیشتری برای توسعه میادین گازی جدید اسرائیل در مدیترانه شرقی ایجاد می‌کند.

درس‌هایی برای دیپلماسی انرژی ایران

علاوه بر تهدید‌ها و فرصت‌های گفته شده، وقایع اخیر منطقه درس‌های بزرگی برای دیپلماسی انرژی کشور دارد زیرا با وجود اینکه ایران دارای چهارمین ذخایر نفتی و اولین ذخایر گازی بزرگ جهان است، تا‌کنون (برخلاف بسیاری از کشورهایی که ذخایر به مراتب کوچکتری از ایران دارند) نتوانسته از این حجم عظیم در راستای تامین امنیت کشور بهره گیرد. در واقع می‌توان با استفاده از نفت و گاز منافع کشور را به منافع دیگر کشورها و شرکت‌های بزرگ نفتی گره زد و آنها را به مدافع منافع ایران تبدیل کرد. به‌عنوان مثال، جایگاه قطر در صادرات ال‌ان‌جی به چین، کره و ژاپن سبب موضع‌گیری منفی این کشورها نسبت به گسترش بحران سیاسی علیه این کشور شده است. در حقیقت، بین‌المللی شدن بحران و فراتر رفتن اثرات آن از بعد منطقه‌ای سبب شده عربستان بداند که گسترش دادن بحران با منافع و دخالت بسیاری از کشورهای دیگر گره خواهد خورد. جوکار در این گزارش می‌نویسد: «این پدیده پیام مهمی برای ایران بعد برجام است که بین‌المللی شدن انرژی ایران مانع اصلی تلاش آمریکایی‌ها برای بازگشت تحریم‌ها علیه ایران خواهد بود.»