خلاصه مقاله به این شرح است: جهان در ۸۰۰ سال پیش، مانند امروز، در دوره گذار بود؛ اروپایی‌ها پس از ناکامی در جنگ صلیبی، تحت فشار اقتصادی بودند. بی ثباتی در قلب آسیا، مسیر قدیمی بازرگانی را تحت تاثیر قرار داده بود و امپراتوری چین نیز در تلاطم و فراز و فرود بود. در میانه این آشوب‌ها، مردی پیدا شد به نام چنگیزخان که شخصیتی کاریزماتیک، متوهم، ناپایدار و خطرناک داشت. با این اوصاف، بسیاری به او به عنوان فرصتی برای ایجاد ثبات و برگرداندن نظم نگاه می‌کردند.

چهل‌وپنجمین رییس جمهور آمریکا همین ویژگی‌ها را دارد. وی نیز مانند چنگیزخان، خود را محدود به شرایطی که او را به قدرت رساند، نکرد. پا را فراتر نهاد و محیطی جدید برای خود ایجاد کرد. ترامپ، حلقه‌ای از افراد همانند خود گرد آورد: سفیدپوست، ثروتمند، مردسالار و محافظه کار.

رهبر مغول به خشونت زیاد مشهور بود، ولی این خشونت را حساب شده و انتخاب شده، اعمال می‌کرد، مثلا در شهرهای مرو و نیشابور، دستور داده بود که همه انسان‌ها، حتی حیوانات را هم بکشند. با این روش، چنان ترسی در دل دیگران انداخت که نخواهند در برابر او مقاومت کنند و با این روش، به ابرقدرت آسیا و اروپا تبدیل گشت.

ترامپ هم همین روش چنگیز را در پیش گرفت: موشکباران سوریه، انداختن بزرگترین بمب دنیا در افغانستان، فرستادن ناو هواپیمابر به سواحل کره، تهدید کره شمالی به نابودی کامل، تهدیدات بازرگانی علیه کشورهای مختلف مثلا انتقاد از فروش انبوه خودروهای آلمانی در آمریکا.

کسانی که قانون بازی او را بپذیرند، وارد حلقه دوستانش می‌شوند و پاداش می‌گیرند. یکی از این بازیگران، عربستان سعودی بود که به عنوان پاداش، میلیاردها دلار تسلیحات زیبا دریافت می‌کند چون "هیچ کس مانند آمریکا نمی‌تواند چنین کار خوبی را انجام دهد". در جبهه دیگر، قطر که می‌خواست نقش میانه را بازی کند، قربانی بازی بزرگ شد.

حتی در زمینه اقتصادی نیز شباهت‌هایی میان این دو رهبر وجود دارد: ترامپ برای تسهیل کار شرکت‌های بزرگ، مالیات آن را کاهش داد، چنگیز هم با برداشتن مرز کشورها، راه بازرگانی تجار بزرگ را آسان کرد.

نه ترامپ و نه چنگیز، هیچ کدام از افکار عمومی و انتقادها ناراحت نمی‌شوند. برای هیچ یک از دو رهبر مهم نیست که مردم درباره آن ها چه می‌گویند و چه می‌نویسند. شاید یکی از دلایل محبوبیت مصیبت بار کنونی چنگیز، این باشد که تاریخ نویسان را مجبور نکردند فقط درباره خوبی‌های آن‌ها بنویسند.

روش تصمیم گیری ترامپ هم مانند چنگیز، فردگرایانه و متکی به خود است. ترامپ راحت‌تر از اوباما تصمیم می‌گیرد. ضعف اوباما، در روش تصمیم گیری مبتنی بر اجماع و اقناع بود. برخی معتقدند روش ترامپ، موفقیت آمیزتر است. 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.