خبرها از اردوگاه اصولگرایان حاکی از آن است که رایزنی با ناطق نوری و بازگشت او به صحنه سیاسی برای برعهده گرفتن شیخوخیت اصولگرایان ادامه دارد. همچنین راه اندازی حزب توسط لاریجانی و دورخیز او برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از دیگر خبر های جبهه اصول گرایی است. از سوی دیگر سرخط خبرهای این روزهای اصولگرایان را احمدی نژاد به خود اختصاص داده است، احمدی نژاد اصولگرا که حالا هم خود او رسما اعلام کرده و می کند که اصولگرا نیست و از زیر پرچم این جناح خارج شده و هم بزرگان اصولگرا از او اعلام برائت می کنند.

کسانی که زمانی او را نعمت الهی می دانستند و اطاعت از احمدی نژاد را اطاعت از خدا، کسانی که او را معجزه می دانستند و در وصفش کتاب می نوشتند، حالا به هر طریقی او را انکار کرده  و هر دو از یکدیگر اعلام دوری می کنند. اصولگرایان فرزندی را که زاییدند، سر راه ول کرده اند چون دیگر از آنها حرف شنوی ندارد و آنها هم طبق معمول همیشگی  از سفسطه "میزان زمان حال افراد" است از توضیح حمایت عجیب غریب خود از معجزه هزاره سومشان شانه خالی می کنند. احمدی نژاد هم اما همان فرزندی است که برای منافع خود خانه و کاشانه را ترک کرده است. دلایل پیدا و آشکارش، گیر و گفتی است که قوه قضائیه به دوستان از جان بهترش داده است، ماجرا شتری بود که بالاخره باید در خانه دکتر محمود هم می خوابید اما احمدی نژاد چوب برداشته که شتر را فراری دهد با این نمود ظاهری که او خود را انقلابی می داند و آزاد.

بی شک مشکلات و معضلات اصولگرایان در این روزها چند برابر شده است. آنها که این روزهای مانده به کارزارهای سیاسی پیش رو مشغول آسیب شناسی و اجرای استراتژی و تاکتیکی جدید برای ورود به عرصه های رقابتی بودند الان با مشکلات پیش بینی نشده دیگری هم مواجه شدند.

حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا و دبیر کل حزب سبز ایران در پرسش و پاسخی کوتاه با عصر ایران راجع به این مشکلات توضیحاتی داد که در ادامه می خوانیم.

*اشکالی که این روزها به جبهه اصولگرایی گرفته می شود این است که اصولگرایان بزرگتری ندارند. نظر شما در این خصوص چیست؟ آیا اصلا نیاز به شیخوخیت  و لیدر ندارند یا پیدا نمی کنند؟

به نظر می رسد مشکل اصل جریان اصول گرایی کمبود لیدر نیست بلکه تعدد لیدرها هست، یعنی شیخوخیتی در جریان وجود دارد که به دلیل کثرت افراد نمی تواند وحدت رهبری را در خودش ایجاد کند. همین موضوع باعث شده است که رقابت های گروهی در جریان اصولگرایی باعث تضعیف این جریان شود. به نظر می رسد که در جریان اصول گرایی نهادسازی ها دچار مشکل است وگرنه از نظر تعداد، افراد زیادی با کارآمدی بالا در این جریان وجود دارد.  با توجه به اینکه جریان اصول گرایی نتوانسته است انسجامی در نهادها ایجاد کند، تعدد مراکز تصمیم گیری باعث تضعیف این جریان شده است.

*راه برون رفت از این عدم انسجام چیست؟

راه برون رفت را من بارها گفته ام. یک اینکه ما نیاز به یک ساختار حزبی و تشکیلاتی برای جریان اصولگرایی داریم. دوم، نیاز به نقشه راهی داریم که ما را به سمت هدف هدایت کند. سوم، وحدت در رهبری و ایجاد کادر رهبری است که در حال حاضر فاقد این کادر هستیم و اگر افرادی  هم هستند این کادر متعدد است. مسئله بعدی این است که ما در جریان اصولگرایی باید مطالبات مردم را در اولویت خواسته های خودقرار دهیم و سعی کنیم که مطالبات حزبی و سیاسی خودمان را با مطالبات مردم تطبیق دهیم تا بتوانیم رای مردم را هم در انتخابات داشته باشیم.

*منظور شما این است که جریان اصولگرایی تا به امروز خیلی خواسته های مردم را مد نظر خود قرار نداده بودند؟

شعارهایی که جریان اصولگرایی داده است اکثرا شعارهایی است که مطالبات مردم در آن وجود دارد اما در عمل وقتی وارد مسائل اجرایی می شود می بینیم که این مطالبات بعضا کنار گذاشته می شود و مطالبات حزبی در دستور کار قرار می گیرد. این نکته ای است که هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان با آن درگیر هستند.

*بعضی ها می گویند  شدت  و درجه این موضوع در دو جریان متفاوت است..

بله به هر حال از رای مردم می توان فهمید که چه جناحی مطالبات مردم را بیشتر مد نظر داشته است.

*آیا به صورت مصداقی می توانید مواردی از مطالبات مردمی که در حاشیه  قرار گرفته است، ذکر کنید؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گفتمان های مختلفی در جامعه قالب شده است و مردم به سمت آن آمده اند. ابتدا گفتمان انقلاب اسلامی بود، بعد گفتمان دفاع مقدس، گفتمان سازندگی، گفتمان اصلاحات و عدالت و امروز هم گفتمان اعتدال و امید است. در هر دوره این این گفتمان ها نیازهای مردم را پاسخ می گفت. مشکلی که امروز جریان اصول گرایی دارد این است که هنوز نتوانسته است گفتمان قالب ایجاد کند که بتواند بخش بزرگی از نیازهای مردم را برآورده کند. به نظر می رسد که مردم در آینده گفتمان حق طلبی را مورد توجه قرار خواهند داد. هر جریان سیاسی که بتواند حقوق مردم را بر اساس قانون اساسی محقق کند مردم به آنها رای می دهند. اما اگر صرفا قرار باشد جریان سیاسی به دنبال مطالبات صنفی و سیاسی حزبی خود برود نمی تواند موفقیتی داشته باشد.

*خبرهایی مبنی بر راه اندازی حزب توسط آقای لاریجانی در جهت آمادگی انتخابات ریاست جمهوری آینده به گوش می رسد ، شما چنین چیزی شنیدید یا خیر و نظرتان چیست؟

تشکیل حزب به جهت ساختار و نهاد حاکم در کشور ضرورت دارد و مورد استقبال هم قرار می گیرد اما دو ایراد در این ساختارهای حزبی وجود دارد؛ یک احزاب دولت ساخته یعنی دولت هایی که سر کار می آیند و بعد حزب تاسیس می کنند و دیگری احزاب قدرت ساخته، آنهایی که در قدرت هستند و حزب درست می کنند این دو همیشه آفت بودند بخاطر اینکه هم رقابت را در احزاب از بین می برند و هم اینکه از رانت های سیاسی و قدرت استفاده  و بهره می برند. البته من در خصوص اینکه آقای لاریجانی قصد راه اندازی حزب داشته باشد چیزی نشنیدم ولی احساس می کنم ایشان ظرفیت ایجاد جبهه را دارد که احزاب مختلف را زیر چتر این جبهه جمع کند اگر چه من بارها از شخص ایشان شنیدم که مشی مستقلی را دنبال می کند و رغبتی برای تشکیل حزب و گروه ندارد.

*پس فکر می کنید آقای لاریجانی چنین کاری نمی کند؟

ممکن است اطرافیان ایشان بخواهند چنین اقدامی کنند اما من بعید می دانم لاریجانی تصمیم داشته باشد مدیر کل حزب شود. ایشان هیچ گاه قالب حزبی نداشته اند.

*اما شخصیتی هستند که در پشت صحنه رهبری حزب را به عهده بگیرند؟

بله در سیاست هستند آدم هایی که پشت پرده سیاست و باصطلاح پدرخوانده احزاب باشند.

*اگر چنین حزبی در حمایت از ایشان تشکیل شود شما حمایت می کنید؟

ما جلسات زیادی در موارد مختلفی با ایشان داشتیم باید بدانیم گفتمانی که او در پیش خواهد گرفت و مد نظر دارد چیست، بعد تصمیم بگیریم.

*پتانسیل نمایندگی از  طرف جریان اصولگرایی را دارد یا خیر؟

ایشان نمی تواند به عنوان محور جریان اصولگرا باشد.

*کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری از سوی این جریان چطور؟

در انتخابت ریاست جمهوری باید منتظر ماند تا ببینیم چه کسانی کاندیدا هستند اما بهرحال آقای لاریجانی عضو خانواده اصولگرایان محسوب می شود.

* اصول گرایان این روزها به چه کاری مشغول هستند؟

درحال بازسازی و نوسازی هستند. بعد از سونامی احمدی نژاد به نظر می رسد که نیاز به بازسازی و نوسازی وجود دارد و در حال حاضر مشغول آوار برداری هستیم.

*نظرتان در مورد فعالیت‌های اخیر احمدی نژاد چیست؟

 به نظر می رسد که در ایران و در طول حیات سیاسی شخصیت ها ، افرادی مانند آقای احمدی نژاد هیچ تعهدی نسبت به ساختارهای سیاسی و حزبی ندارند و در نتیجه بر اصل خودمحوری حرکت می کنند. همیشه کسانی که خود محور بوده اند نیز دچار انحراف و سقوط شده اند. به نظر می رسد که ما با تقویت تشکل های سیاسی فضایی ایجاد کنیم تا افرادی که مسئولیتی می پذیرند از کریدور های خاصی عبور کنند که هم گزینش شوند و هم افراد اصلح انتخاب شوند.

*منظور شما این است که ساختار باعث بوجود آمدن اشخاصی مانند احمدی نژاد می شود؟

بله. نبودن احزاب در این امور و در ساختار سیاسی موجود باعث می شود که افرادی پیدا شوند که در خلاء قدرت به صحنه بیایند و به قدرت برسند.

*در این مورد چه انتظارتی از قوه قضاییه وجود دارد؟ با توجه به اینکه برخی معتقدند که این قوه بین احمدی نژاد و دیگر اعتراضات اجتماعی تبعیض قائل می شود. اگر واقعا احمدی نژاد اشتباه می کند با این همه جنجالی که درست کرده چرا واقعا برخوردی با وی صورت نمی گیرد؟

به نظر می رسد یک خلاء در قانون اساسی ما وجود دارد که لازم است افرادی که در مقام ریاست جمهوری قرار می گیرند به قانون اساسی پاسخ گو باشند. چون چنین قانونی نداریم به قوه قضاییه یا شورای نگهبان مراجعه می شود اما این موضوع کفایت نمی کند یعنی دادگاه قانون اساسی باید در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد با این شخص برخورد می کرد. همچنین بعد از ریاست جمهوری وی نیز دادگاه قانون اساسی باید با احمدی نژاد برخورد می کرد. وقتی چنین مرجعی وجود ندارد قوه قضاییه که این مسئولیت را به عهده می گیرد می تواند تحت تاثیر شانتاژهای سیاسی قرار بگیرد و در چنین شرایطی قوه قضاییه اگر با چنین شخصی برخورد کند یک حرف و حدیثی بوجود می آید و اگر برخوردی صورت نگیرد یک داستان دیگری روایت می شود.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.