مهدی حمیدی

پژوهشگر ارشد جامعه‌شناسی

در مورد H.D.P اگرچه این حزب با پیروزی خفیف و میلی‌متری در لحظات آخر توانست بر نگرانی‌هایی که با احتمال عدم عبور این حزب از سد ۱۰ درصد و آغاز دور جدید ناآرامی‌های خیابانی، خشونت‌های قومی و قطبی شدن هر چه بیشتر جامعه ترکیه وجود داشت، خط بطلانی بکشد، اما دمیرتاش باید متوجه باشد که یکی از دلایل اصلی این کاهش ملموس آرای H.D.P موضع‌گیری احساساتی و هیجان‌زده وی طی چندماه گذشته است.


دمیرتاش به‌عنوان یک رهبر کاریزماتیک بسیار الهام‌بخش و هیجان‌آفرین روی صحنه ظاهر می‌شود، اما او به‌عنوان یک سیاستمدار حداقل در این چند ماه ناامیدکننده ظاهر شد. دمیرتاش از آن تیپ رهبرانی است که برانگیزاننده و امیدبخش هستند نه تصمیم‌ساز و مدیر که لازمه ورود به دنیای سیاست است. او در مواقع بحرانی بسیار احساسی و ناپخته در صحنه ظاهر می‌شد و جملاتی را به زبان می‌آورد که بعد علیه او مورد استفاده قرار می‌گرفت، بیشتر مواقع به نظر می‌رسید که او خود را در قامت رهبر یک شورش همگانی علیه دولت ترکیه می‌دید، تا رهبر حزبی قانونی و رسمی. البته این موارد خیلی بیش از آنکه به روان‌شناسی شخصیت دمیرتاش ارتباط داشته باشد، ناشی از ماهیت پیچیده و متناقض H.D.P است. با مطالعه مانیفست H.D.P در وهله اول با گفتمان چپ، رادیکال، دموکراتیک و مردم‌گرا مواجه می‌شویم که بی‌اندازه جذاب و هیجان‌آفرین است و فصل مشترک آن دفاع از حقوق رانده‌شدگان و حاشیه‌نشینان دنیای مدرن است.


نقطه دوم این حزب تازه تاسیس و موفق از ائتلاف حزب کرد B.D.P با چند حزب کوچک اما رادیکال چپ به وجود آمده است و در انتخابات قبلی توانسته برای اولین بار سد ۱۰ درصد را رد کند و موفقیت بزرگی به دست بیاورد که بیشترین آرای این حزب هم از مناطق کردنشین ترکیه است که به خاطر محوریت اساسی مساله کرد در ماهیت وجودی حزب به آن رای داده‌اند، هرچند همه رای‌دهندگان به حزب کرد نیستند که اگر بودند این حزب نمی‌توانست سد ۱۰درصد را رد کند اما با مراجعه دوباره به ماهیت حزب متوجه تعارض بنیادی این حزب در ماهیت آن خواهیم شد، چرا که این حزب دو مساله از دو سطح متفاوت را در یک تقاطع ناهمگن می‌خواهد به هم جوش بزند. مساله کرد به‌عنوان یک مساله قومی که از اصلی‌ترین و مهم‌ترین مسائل پیش رو در برابر آینده دموکراسی و توسعه ترکیه است و ایده‌هایی برای دفاع از حقوق کارگران، زنان، و دانشجویان که طرح برخی از این ایده‌های مترقی به نظر می‌رسد، برای جامعه در حال توسعه و دموکراسی نیم بند ترکیه خیلی زود باشد.


حزبی که قسمت عمده آرای خود را از پایگاه قومی مجزا و مختص به خود به دست می‌آورد و جای خالی‌اش را با آرای خاموش روشنفکران، دانشجویان، زنان، کارگران، لیبرال‌های نگران آزادی بیان، روزنامه‌نگاران، هنرمندان و چپ‌های رادیکال پر می‌کند. معجونی که از آگاهی قومی و ساختار اجتماعی- سیاسی پیشامدرن مناطق کرد، آغاز می‌شود و در امتداد آن به برخی از محله‌های متوسط شهرهای بزرگ ترکیه، کافه‌های دانشجویی، محافل روشنفکری و کلوب‌های ویژه منتهی می‌شود که در آن، مخاطبان گفتمان حزب، رهایی از چنبره قالب‌های پیش ساخته مدرن را در ذهن می‌پرورانند. این نقطه شروع تناقض‌های بنیادی در این حزب محلی است که با این ماهیت و گفتمان این شانس را که تبدیل به یک حزب سراسری شود، هم ندارد. علاوه بر آش شله‌ قلمکار ترکیب آگاهی قومی و آگاهی پسامدرن در ترکیب آرای H.D.P نکته دوم که به تناقضات و پیچیدگی‌های موجود در این حزب می‌افزاید، نوع رابطه و موضع آن در قبال پ‌ک‌ک، مهم‌ترین سازمان چریکی در تاریخ معاصر ترکیه است.