«محمد عبدالله» و «نزال المقربی»، گزارشگران رویترز در گزارش ۹ دسامبر خود می‌نویسند دایره استقبال نکردن از معاون ترامپ که قرار است نیمه دوم دسامبر جاری به منطقه سفر کند، در اعتراض به تصمیم رئیس‌جمهوری آمریکا گسترش یافته است. پنس، معاون ترامپ، قرار است در جریان این سفر در کنست (پارلمان اسرائیل) سخنرانی کند. مقام‌های تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام کردند که از وی در رام‌الله استقبال نمی‌کنند. پیش‌تر «احمد الطیب»، شیخ الازهر و «تئودوروس دوم»، رهبر قبطی‌های ارتدوکس مصر نیز دیدار با مایک پنس را به‌دلیل تصمیم اخیر واشنگتن درباره قدس و انتقال سفارت آمریکا به این منطقه رد کردند. کاخ سفید به فلسطینی‌ها هشدار داد که لغو دیدار عباس و پنس «نتایج معکوسی» به‌دنبال خواهد داشت. به‌دنبال این تصمیم درگیری‌ها در سرزمین‌های اشغالی افزایش یافته و حملات هوایی اسرائیل نیز شدت گرفته است. روز جمعه از سوی فلسطینیان «روز خشم» نام گرفت. «عبدالله- المقربی» می‌نویسند وزرای خارجه کشورهای عرب نیز از آمریکا خواستند تا این تصمیم را به تعویق اندازد زیرا موجب تشدید خشونت در منطقه خواهد شد. اتحادیه عرب نیز در نشست خود تصمیم ترامپ را «تخلف خطرناک از قانون بین‌المللی» خطاب کرد. آنها می‌نویسند اسرائیل کل بیت‌المقدس را پایتخت خود می‌داند درحالی‌که فلسطینی‌ها بخش غربی را متعلق به اسرائیل و بخش شرقی را متعلق به خود می‌دانند. بسیاری از کشورها بیت‌المقدس شرقی را که اسرائیل در جنگ ۱۹۶۷ به خود منضم کرد «سرزمین‌های اشغالی» می‌نامند و معتقدند وضعیت این شهر باید در مذاکرات میان فلسطین و اسرائیل مشخص شود. ریاض مالکی، وزیر خارجه فلسطین، اعلام کرد که فلسطین از میان برادران عرب و سایر کشورها به‌دنبال میانجیگری جدید است. اما وضعیت قدس اکنون چگونه است؟ مساله چیست؟

مساله‌ای به نام قدس

چرا ترامپ بیت‌المقدس و پایتخت نامیدن آن برای اسرائیل را یک «معامله بزرگ» نامید؟ چرا برخی کارشناسان نسبت به وقوع خشونت یا پایان دادن به فرآیند صلح هشدار می‌دهند؟ مناقشه بر سر بیت‌المقدس در مورد چیست؟ «مکس فیشر»، یکی از روزنامه‌نگاران ارشد آمریکایی در نیویورک تایمز در تحلیل ۹ دسامبر خود در این روزنامه، می‌نویسد: اسرائیل و فلسطین هر دو بیت‌المقدس را پایتخت سیاسی خود و یک شهر مقدس می‌پندارند. اسرائیل بر کل این شهر کنترل دارد. هر گونه معامله صلحی نیازمند حل این مساله است. جایگاه این شهر لااقل از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به این سو همواره محل مناقشه بوده است.

پیش از آن، سازمان ملل این شهر را یک «منطقه بین‌المللی ویژه» اعلام کرده بود. اسرائیل طی جنگ بخش غربی را گرفت و در جنگ بعدی اعراب- اسرائیل در سال ۱۹۶۷ بخش شرقی را هم ضمیمه بخش غربی کرد. بسیاری از تحلیل‌ها بر این است که بخش شرقی باید به فلسطینی‌ها برسد و بخش غربی به اسرائیل. سنت مالوف در آمریکا این بود که در مورد این قضیه به گونه‌ای رفتار شود که سرنوشت و جایگاه این شهر در مذاکرات دوجانبه اسرائیلی- فلسطینی تعیین شود. ترامپ اما این سنت بی‌طرفی را بر هم زد.

فیشر می‌افزاید: اکنون موضع اسرائیل با قبل تفاوت فاحشی کرده است. قبل از ۱۹۸۰ گفته می‌شد که فلان بخش متعلق به اسرائیل باشد اما قانونی که در سال ۱۹۸۰ («قانون قدس» در ۳۰ جولای ۱۹۸۰ در کنست تصویب شد) به تصویب رسید اعلام کرد که بیت‌المقدس «پایتخت ابدی و غیرقابل تقسیم» اسرائیل است. این قانون به منزله «الحاق دوفاکتوی بخش شرقی به غربی تلقی شد.» موضع ترامپ موضعی مبهم است و باعث شده هر کسی برداشت خود از سخنان او را داشته باشد. با این حال، موضع او بیانگر این است که آمریکا به‌شدت مدافع موضع اسرائیل است – الحاق کامل دو بخش به اسرائیل- اگرچه این موضع بی‌تردید فرآیند صلح را از میان خواهد برد. چرا جانبداری آمریکا از یکی از طرفین مناقشه مهم است؟

ایالات‌متحده دهه‌ها است خود را در جامه میانجیگر اصلی میان دو طرف معرفی کرده است. بی‌طرفی به این کشور اجازه می‌داد تا «داوری معتبر» تلقی شود و هر دو طرف را در میز مذاکرات نگه دارد. دیپلمات‌های آمریکایی این سیاست بی‌طرفی را سنگ بنا یا ستون فقرات صلح دانسته و موضع ترامپ را گسست از این سیاست دانسته و نسبت به آن هشدار داده‌اند. اما از دهه ۸۰ به بعد سیاست بی‌طرفی در عرصه داخلی آمریکا و ظهور «مسیحیان آوانجلیک راست به منزله یک نیروی سیاسی» به مساله‌ای پر مناقشه تبدیل شد. مواضع اسرائیل محور آنها- یعنی حمایت قدرتمند از کنترل اسرائیل بر بیت‌المقدس- ریشه در الهیات هزاره‌ای و سیاست‌های هویتی دارد (هنوز، تعدادی از فلسطینیان مسیحی هستند و رهبران مسیحی بیت‌المقدس با حرکت ترامپ مخالفند). مسیحیان آوانجلیک به زیرمجموعه‌ای از یهودیان آمریکایی و دیگران در سوی راست سیاسی پیوسته‌اند و استدلال می‌کنند که آمریکا باید آشکارا در نزاع‌ها به حمایت از اسرائیل روی آورد. این رویکرد در انتفاضه دوم (سال ۲۰۰۰) بیشتر تقویت شد.

اگرچه روسای جمهور تا قبل از حضور در کاخ سفید از انتقال سفارت آمریکا به قدس سخن می‌گفتند اما در عمل می‌گفتند «باید به صلح فرصت داد» و از این کار شانه خالی می‌کردند. در نتیجه، اقدام ترامپ نوعی گسست از سنت بی‌طرفی و ایستادن در کنار اسرائیل محسوب می‌شود و جایگاه بی‌طرفی را در راستای حمایت از اسرائیل از دست داد.

آیا آمریکا واقعا «بی‌طرف» بوده است؟ لااقل در اروپا و خاورمیانه چنین برداشتی مطرح نبوده است. در بسیاری از نقاط جهان آمریکا بازیگری «غیرسازنده» و «تبعیض کار» تلقی می‌شود که همواره دفاع از منافع اسرائیل را ترجیح می‌دهد. این تا حدی به‌دلیل عدم توازن قدرت میان اسرائیل و فلسطین است. از آنجا که اسرائیل «اشغالگر» تلقی می‌شود و آمریکا هم در این نزاع جانبداری می‌کند، آمریکایی‌ها متهم هستند به اینکه مقصر این عدم توازن هستند. تا حدی هم به‌دلیل سیاست‌های داخلی آمریکاست که باعث شده رهبران این کشور حامی اسرائیل تلقی شوند و سیاست بی‌طرفی را کنار بگذارند.