نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی

بحران شدید سیاسی و نظامی در شبه‌جزیره کره می‌تواند به تقابل بدتری منجر شود یا حتی به درگیری نظامی میان واشنگتن و پکن بینجامد. احتمال چنین پیامد وخیمی می‌تواند زیاد باشد اگر قدرت و نفوذ اقتصادی، نظامی و سیاسی روزافزون پکن این کشور را به‌سویی رهنمون شود که تلاش کند از بحران کره به‌عنوان فرصتی برای فشار بر آمریکا برای بیرون کشیدن نیروهایش از شبه‌جزیره کره استفاده کند. برای آمریکا، کره‌جنوبی، ژاپن و احتمالا چین و روسیه، ظهور شبه‌جزیره متحد و غیرهسته‌ای کره زیر رهبری نظام اقتصادی و سیاسی کره‌جنوبی در چارچوب محیط کلی استراتژیک متوازن‌تر است. هم اکنون وضعیت شبه‌جزیره کره مهم است: آیا یک کره متحد اما کم‌تعهد اهمیت دارد یا یک کره متحد اما متکی به واشنگتن/ پکن؟ آیا کره متحد باید از تسلیحات هسته‌ای برخوردار باشد یا قابلیت متعارف نظامی اما قدرتمند داشته باشد؟ این سناریوها در ادامه بررسی می‌شوند.

با وجود این، محتمل است که بسیاری از کره‌‌ای‌ها مشتاق حفظ سطحی از روابط امنیتی با آمریکا باشند آن هم در قالب تعهد آمریکا برای یاری کره در صورتی که چین یا روسیه (یا شاید ژاپن) به دلایلی نامشخص و غیرقابل پیش‌بینی تهدیدی جدی متوجه این کشور کنند. این روابط امنیتی باقی‌مانده - که هیچ نیروی رزمی آمریکایی در شبه‌جزیره حضور ندارد- می‌تواند برای پکن- به‌عنوان هزینه یک کره عمدتا بی‌طرف و غیرمتعهد و در راستای یک توازن کلی منطقه‌ای- قابل قبول باشد. باید برای آمریکا هم قابل قبول باشد در صورتی که کره متحد این وضعیت را به شکل قدرتمندی بر یک اتحاد تمام‌عیار ترجیح دهد. در هر صورت، کره‌ای‌ها در آینده قطعا باید از هر گونه برداشت و شناختی از این مساله که پکن- واشنگتن به آن دست می‌یابند حمایت کنند.

سوم، یک کره‌ متحد - و در بهترین حالت کم‌تعهد- و به لحاظ نظامی قدرتمند بی‌تردید باعث نگرانی ژاپن است به‌ویژه در صورتی که به‌نظر رسد سئول بیش از آنکه به آمریکا و ژاپن اتکا داشته باشد به چین گرایش دارد. اما برای قلم کشیدن روی این نگرانی‌ها، کره باید توازنی اساسی را میان پکن و واشنگتن حفظ کند در حالی که به احتمال زیاد تا حدودی، بیشتر به آمریکا اتکا دارد آن هم بر مبنای سطحی از پیوند امنیتی پایدار. با این حال، اگر به همان اندازه مهم نباشد (که هست)، توکیو نیاز به اطمینان دوباره به شکل روابط امنیتی تقویت‌شده با واشنگتن دارد که در زیر بحث می‌شود.

چهارم، کره‌ای که به شکل متعارفی مسلح و قدرتمند است، دارای روابط نزدیک سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی با پکن و واشنگتن و پیوند امنیتی با واشنگتن است و نیز در معرض روابط امنیتی دائمی و در واقع نزدیک ژاپن- آمریکا است باید از هرگونه نیاز قابل درک به دستیابی به تسلیحات هسته‌ای خودداری ورزد. در واقع، در اختیار داشتن این سلاح‌ها به‌جای حل مشکلات، دشواری‌ها و مشکلات به مراتب امنیتی‌تری را برای کره ایجاد خواهد کرد، باعث افزایش ترس ژاپن (و احتمالا چین) و تضعیف چشمگیر رژیم امنیتی منع اشاعه جهانی خواهد شد.

این چهار ویژگی یک محیط امنیتی متعادل در آینده باید به‌طور چشمگیری مقاومت آمریکا در برابر ظهور یک کره متحد، کم‌تعهد و به لحاظ نظامی قدرتمند را کاهش دهد. در چنین شرایطی نیاز اندکی «برای» باقی‌ماندن نیروهای آمریکایی در شبه‌جزیره (اگر نگوییم اصلا نیازی به آنها نیست) و «برای» موثر و کارآمد باقی‌ماندن این اتحاد امنیتی نزدیک است. در واقع، می‌تواند هزینه‌های قابل‌توجه در یک محیط کلی توازن قدرت در غرب پاسیفیک ضمیمه این وضعیت باشد. با وجود مزیت‌های چشمگیر یک شبه‌جزیره متحد کره برای ظهور و برقراری یک توازن باثبات قدرت در غرب پاسیفیک، چنین نتیجه‌ای آشکارا پایان رژیم فعلی کره‌شمالی و فرآیند گذار عمدتا صلح‌آمیز را که مورد حمایت تمام قدرت‌های مهم مربوطه باشد ضروری می‌سازد. دستیابی به این شرایط در بهترین حالت نیازمند یک دوره زمانی قابل‌توجه است و ممکن است تا دهه‌ها رخ ندهد (یا اصلا رخ ندهد). بنابراین، به‌عنوان گزینه بلندمدت کمتر مطلوب برای یک شبه‌جزیره متحد و در نتیجه به‌عنوان بخشی از محیط کمینه‌گرایانه [مینی‌مالیستی] توازن باثبات قدرت، پکن و واشنگتن، با موافقت سئول، نیاز به برقراری مجموعه‌ای از ادراکات/ برداشت‌ها خواهند داشت که برای کاهش احتمال درگیری در شبه‌جزیره طراحی شده؛ احتمالاتی که ممکن است هر لحظه (در آینده) رخ داده یا شعله‌ور شود مانند انفجار خشونت‌بار جمهوری دموکراتیک خلق کره [همان کره‌شمالی] یا انواع متفاوتی از بحران‌های سیاسی- نظامی ایجاد شده از سوی این کشور.