حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل گفته شد که داعش از وقتی اعلام وجود کرد برداشتش در مورد تشکیل «ولایت»های داعشی در حال بسط و تکامل بود. در فوریه 2015، ژنرال «وینسنت. آر. استیوارت»، رئیس آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا، در ارزیابی خود گفت: «دولت اسلامی به‌دنبال شکل دادن به رد پای بین‌المللی گسترده است.» اشتون کارتر، وزیر دفاع وقت آمریکا نیز اعلام کرد که زیرشاخه‌های این گروه تروریستی در کشورهایی مانند لیبی و نیجریه گسترش یافته است. در تابستان 2015، اوباما به «حضور گسترده داعش در لیبی و تلاش برای ایجاد رد پا در شمال آفریقا، خاورمیانه، قفقاز و جنوب شرق آسیا» اشاره کرد. لیبی اولین پایگاه خلافت در خارج از عراق و سوریه بود که در زیر به تفصیل به شرایط و دلایل تبدیل آن به اولین پایگاه داعش در خارج از عراق و سوریه پرداخته شده است.

غیر از این دو زیرشاخه مهم، گروه‌های متحد داعش که در سایر بخش‌های خاورمیانه و جهان شکل گرفته‌اند، در مورد نحوه ارتباط با هسته مرکزی داعش، ظرفیت‌هایشان، انگیزه‌هایشان و ارتباط‌شان با اجتماعات محلی تفاوت‌هایی دارند. برجسته‌ترین زیرشاخه داعش در خارج از خاورمیانه گروه تروریستی مستقر در نیجریه است یعنی بوکوحرام که در مارس 2015 بیعت خود را با داعش اعلام کرد. بوکوحرام مسوول هزاران مرگ‌ومیر و آوارگی در نیجریه و مناطق پیرامون است. این «ویرانگرترین» زیرشاخه داعش - با وجود بیعت با این گروه اما- روابطی پرسش‌برانگیز با هسته مرکزی داعش دارد.

تحلیل تهدید و نگاه به جلو

با توجه به اینکه داعش توانسته این زیرشاخه‌ها و ولایت‌ها را در مناطق گسترده‌ای تشکیل دهد سوالاتی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه چشم‌انداز آینده این ولایت‌ها چگونه است؟ داعش اکنون به لحاظ مالی به شدت در مضیقه است. مدت حضور داعش در صحرای سینا چقدر طول می‌کشد؟ آیا داعش نمی‌تواند هزینه‌ها را تامین کند؟خسارت چشمگیر این گروه در عراق و سوریه به این معنا است که این گروه دیگر در مسیر «بقا و توسعه» نیست. داعش تا چه زمانی خود را در مسند «خلافت» می‌پندارد؟ این شکست‌ها می‌تواند داعش را به انجام عملیات در خارج از مناطق تحت کنترل وا دارد تا اقتدار خود را نشان دهد. سوالات بسیار دیگری هم مطرح است. هنگام طرح این سوالات باید چند موضوع دیگر را در نظر گرفت. کنترل سرزمینی یکی از مهم‌ترین مولفه‌ها برای موفقیت‌آمیز بودن و پویایی یک ولایت داعشی است. افزون بر این، آن گروه یا سازمان از پیش موجود که خود را «ولایت دولت اسلامی» می‌نامد از قبل دارای زیربنایی بود که توانسته بدون نیاز به «شروع از نو» روی آن پایه ساخته شود؛ آن گروه می‌تواند در صورت فروپاشی داعش به همان زیربنای از قبل موجود که داشت، بازگردد. ولایت‌های داعشی از شانس موفقیت بیشتری برخوردارند البته اگر بتوانند جای آن دولت‌های شکست خورده یا مناطقی که کنترل دولت اصلی به آنجا نرسیده را بگیرند. رهبری کاریزماتیک هم نقش مهمی در توسعه موفقیت‌آمیز آن ولایت دارد. اگرچه دسترسی به پول و سلاح مهم است اما تاثیر جهت‌گیری داعش بر رسانه‌های اجتماعی و دیجیتالی آن ولایت نیز مهم است. در نهایت، توانایی جذب مبارز خارجی جنبه مهمی از استراتژی داعش است و نشانه‌ها می‌گویند که برخی اعضا مسیر خود را به ولایت‌های داعشی در لیبی کج کرده‌اند. در مطالب زیر با تفصیل بیشتری این ولایت‌ها بررسی می‌شوند.

دولت اسلامی در لیبی

در 29 ژوئن 2014، ابوبکر البغدادی دولت خودخوانده خویش را اعلام کرد؛ دولتی که بخشی از عراق و سوریه را در اشغال خود گرفته بود. او در شهر موصل سخن می‌گفت؛ همان شهری که نیروهای داعشی با 800 نیروی پا برهنه و بدوی از نیروهای مسلح عراقی گرفته بودند. اولین ولایت یا «پاتوق»ی که داعشی‌ها در خارج از عراق و سوریه تشکیل داده بودند شهر «درنه» در شرق لیبی بود. در 3 اکتبر 2014، گروهی محلی که «شباب جیش‌الاسلام» نامیده می‌شد با داعش و رهبر آن در عراق و سوریه بیعت کرد اگرچه نشانه‌های این بیعت از همان اوایل ژوئن 2014 روشن بود.

داعش در درنه از سوی گروهی از مبارزان محلی و بازگشتگان از جنگ در سوریه شکل گرفته بود؛ این مبارزان از یگان‌های البتار (کتائب البتار اللیبیه) بودند که زندگی در درنه یا بنغازی در شرق لیبی را انتخاب کرده بودند. تاسیس داعش در سال 2014 در لیبی محصول برخی تحولات قدیمی‌تر بود. به‌دنبال سقوط رژیم معمر قذافی در سال 2011، رهبران جدید لیبی عزم کرده بودند که از انقلاب سوریه که علیه اسد به راه افتاده بود، حمایت کنند. این منجر به حمایت مالی و تسلیحاتی از اپوزیسیون سوریه و حتی اعزام مبارزان به این کشور شد. چهره‌های برجسته در طغیان مسلحانه علیه قذافی مانند مهدی الهراتی و عبدالحکیم بلحاج با همکاری بازیگران مهم منطقه‌ای مانند ترکیه و قطر نقش مهمی در انتقال سلاح و مبارز از لیبی به سوریه ایفا کردند. افزون بر این، اردوگاه‌های آموزشی در بخش‌های مختلف لیبی برپا شد که مبارزان خارجی که مایل به رفتن به سوریه بودند در آنجا آموزش دیده و برای پیوستن به مبارزان در سوریه به این کشور منتقل می‌شدند. بسیاری از این سلاح‌ها و مبارزان به یک «دارایی» برای تاسیس داعش در سال 2014 تبدیل شدند. افزون بر این، برخی از این جهادیون که به مبارزه در سوریه پیوسته بودند به لیبی بازگشتند و به تاسیس «دولت اسلامی» در شهرهای درنه و بنغازی یاری رساندند.

به‌دنبال بیعت اولیه با داعش و رهبر خودخوانده‌اش البغدادی و پس از حدس و گمان‌های زیاد در مورد نیات داعش برای لیبی، روشن شد که رهبری داعش اهمیت استراتژیک لیبی برای پروژه خلافت را تشخیص داده است. ثروت لیبی، موقعیت جغرافیایی‌اش و منابع گسترده تسلیحاتی‌اش که پس از سقوط قذافی هنوز در دسترس بود، این کشور را به منبعی با پتانسیل فراوان تبدیل کرد چنانکه وضعیت شکننده لیبی چنین می‌طلبید. لیبی دچار قطبی‌سازی فزاینده و درگیری داخلی در میان گروه‌های مختلف شده بود. سندی که در ژانویه 2015 در میان حامیان داعش پخش شده بود، دلیلی است بر امیال و جاه‌طلبی‌های داعش برای لیبی به‌عنوان دروازه استراتژیک برای پروژه‌اش.