پدیده شوم قرن جدید - ۳۰ دی ۹۵

حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل به چند نکته اشاره شد: یکی، کشورهایی که در قالب هدف اصلی یا کشور اصلی می‌گنجند و باید تمرکز نیرو بر آنها قرار گیرد. دولت‌هایی که در ابتدا برای گنجانده شدن در قالب هدف اصلی تعیین شده بودند مناطقی از کشورهای زیر هستند: اردن، کشورهای مغرب، نیجریه، پاکستان، بلاد الحرمین و یمن. دوم، مولفه‌هایی است که برای انتخاب کشورها در نظر گرفته می‌شود که در این مورد هم وجود عمق جغرافیایی و توپوگرافی، ضعف رژیم حاکم و ... مدنظر قرار می‌گیرد.

اهداف اساسی برای مرحله «ایذایی و فرسایشی»

1- خسته کردن نیروهای دشمن و رژیم‌هایی که با آنها همکاری می‌کنند، متفرق کردن تلاش‌هایشان و اینکه نفس آنها را با عملیات در مناطق مربوطه ببریم حتی اگر این عملیات‌ها در مقیاس یا اثرگذاری کوچک باشد. اگرچه ممکن است ضربه بر سر یک صلیبی وارد آید اما گسترش دامنه آن تاثیری طولانی مدت خواهد داشت.

2- جذب جوانان جدید برای امر جهاد از طریق قیام و انجام عملیات‌های کیفی - انجام عملیات با توجه به زمان‌بندی و توانایی مناسب- که باعث جلب توجه مردم خواهد شد. منظورم از «عملیات کیفی» یعنی عملیات‌های کیفی در حد و اندازه متوسط مانند عملیات در بالی، عملیات المحیا در ریاض و عملیات جربه در تونس، عملیات در ترکیه و عملیات‌های گسترده در عراق و مانند آن است. منظورم عملیات‌های کیفی در حد و اندازه عملیات سپتامبر نیست. زیاد اندیشیدن در مورد انجام عملیات‌هایی مانند سپتامبر [منظور همان 11 سپتامبر معروف و برج‌های دوقلوی تجارت جهانی است] باعث می‌شود نتوانیم عملیات‌های کیفی را که در اندازه متوسط و کوچک هستند، انجام دهیم. به همین ترتیب، اگر فرصت برای انجام کاری مانند عملیات سپتامبر وجود داشته باشد، بهتر است با عجله و بدون دانستن نظر «فرماندهی عالی» این کار را انجام ندهیم. علاوه بر این، این واقعیت را در نظر بگیریم که چنین عملیاتی اغلب نیازمند توانمندی‌ها، حمایت‌ها و پوشش هزینه‌ها است که به جز از فرماندهی عالی نمی‌تواند به دست آید و تامین شود. با این وجود، عملیات‌هایی مانند بالی، المحیا و مانند آن نیازمند مشورت با فرماندهی عالی نیست زیرا این نوع عملیات پیشاپیش تایید شده و سرعت آن را می‌توان با پراکندنش و با عملیات‌های فشرده و کوچکی که در نکته قبلی ذکر شد، کاهش داد. از این رو، پس از یک زمان مناسب و برای آموزش کسانی که این عملیات‌های کوچک را انجام می‌دهند، این امکان هست که تعداد و سرعت عملیات‌های مختلف در حد و اندازه متوسط افزایش یابد به‌گونه‌ای که به سرعت عملیات‌های معمولی و کوچک نزدیک شوند.

نکته: عملیات معمولی و کوچک و نتایج آن باید ارزشمند تلقی شود. گاهی این عملیات کوچک منجر به نتایج مرگبار یا مشکلات یا کشف گروه‌های دیگری می‌شود که در حال آماده‌سازی برای عملیات خاص و متوسط هستند. اگر آنها که عملیات‌های کوچک انجام می‌دهند بتوانند عملیات‌های خود را به منظور انجام عملیاتی خاص و متوسط توسعه و بسط دهند، در این صورت باید چنین کنند حتی اگر آن عملیات کوچک به خاطر کوچکی‌اش لغو شود. با این حال و به‌طور کلی، بهترین مسیر پیشرفت برای گروه‌های نوپا برای انجام عملیات‌های کیفی همانا انجام عملیات‌های کوچک در شروع کار است که با حرکات و اقدامات احتیاطی انجام می‌دهند.

3- خارج کردن مناطق منتخب - مناطقی که در آن برای داشتن جنبش‌های متمرکز خواه در تمام مناطق اولویت‌دار یا در برخی از آنها تصمیم‌گیری می‌شد - از کنترل رژیم‌ها و سپس حرکت به سوی مدیریت خشونتی که در آن رخنه خواهد کرد. توجه داشته باشید که ما گفتیم هدف همانا خارج کردن این مناطق از کنترل رژیم‌های مرتد است. این هدفی است که آشکارا آن را اعلام می‌کنیم و هدفی است که مصمم به انجام آن - و نه وقوع یا طغیان هرج و مرج - هستیم.

نکته: ممکن است از سقوط و درغلتیدن ناگهانی این مناطق به هرج و مرج و خشونت در مناطق پیرامون یا در قلب دولت‌های «غیراولویت‌دار» متعجب شویم. دو احتمال هست: یا سازمان‌های اسلامی در آن مناطق وجود دارند که از قابلیت مدیریت این خشونت برخوردارند یا هیچ سازمانی نیست و بنابراین امکان مدیریت خشونت وجود ندارد. اگر دومی باشد، آن مناطق در کنترل گروه‌های غیراسلامی یا بازماندگان رژیم‌های حاکم یا باندهای سازمان یافته و... قرار خواهند گرفت.

در اینجا ضروری است نسبت به تردید مهمی که از سوی «شیخ‌عمر محمود ابو عمر» مطرح شده هوشیار باشیم: «لازم است در برابر خطای دعوت برخی از رهبران گروه‌های زهوار در رفته به خاطر ضرورت حفظ بافت یا انسجام ملی یا هویت ملی هوشیار باشیم. این گفته نه تنها متضمن تردید در ملی‌گرایی بی‌دین و ایمان است بلکه نشان می‌دهد که آنها راه و روش سنت را برای سقوط تمدن‌ها و مبانی‌شان نمی‌فهمند.»

4- هدف چهارم مرحله «ایذایی و فرسایشی» همانا توسعه گروه‌هایی است که عملیات ایذایی را از طریق تمرین و ممارست انجام می‌دهند تا اینکه به لحاظ روانی و عملی برای مرحله مدیریت خشونت آماده شوند.

اهداف اساسی برای مرحله «مدیریت خشونت»

اکنون می‌توانیم در اینجا مهمترین نکاتی را مطرح کنیم که قبلا با عنوان «الزامات مدیریت خشونت به شکل ایده‌آلش» ذکر کرده بودیم:

1- گسترش امنیت داخلی و حفظ آن در تمام مناطقی که مدیریت می‌شوند

2- تامین غذا و خدمات درمانی

3- تامین منطقه خشونت در برابر حملات دشمن با افراشتن استحکامات دفاعی و توسعه ظرفیت‌های مبارزاتی

4- ایجاد یک قوه قضایی در میان مردمی که در مناطق خشونت زندگی می‌کنند

5- بالا بردن سطح ایمان و کارآمدی رزمی طی آموزش جوانان حاضر در منطقه خشونت و تاسیس یک جامعه مبارزاتی در تمام سطوح و در میان تمام افراد با آگاه کردن آنها از اهمیت آن. اما باید روشن شود که این وظیفه‌ای الزامی است که به این معنا نیست که آحاد افراد آن جامعه باید به مبارزه روی آورند؛ بلکه تنها بخشی از اعضای آن جامعه یا رده‌های مبارزاتی باید در قالب آن چیزی که جامعه آن را «بهتر» و «لازم» می‌شناسد به مبارزه بپردازند.