دنیای اقتصاد: گزارشگر سی‌ان‌ان در سفر به روسیه سعی داشته نگاه جوانان و نوجوانان روس به پوتین و تحولات این کشور را بررسی کند. او با شگفتی می‌بیند که جوانان دانشگاه روس نظر مساعدی به پوتین دارند و هیچ اطلاعی نسبت به فروپاشی شوروی ندارند. او به این باور می‌رسد که احتمالا تغییر نسلی در روسیه در راه است یا شاید سیستم آموزشی این کشور به سوی تربیت نسلی می‌رود که به ستایش و تقدیس پوتین بپردازند.

آنها در روسیه جدیدزاده شدند، پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید. آنها در کشورهای مختلف بزرگ شدند و در تمام عمرشان فقط یک رهبر دیده‌اند. من با دانشجویانی که در حال رفتن به سر کلاس هستند صحبت می‌کنم؛ دانشگاه دولتی مسکو که ‌هاروارد روسیه نامیده می‌شود. این گروه دوستان همگی زمین‌شناسی می‌خوانند و آماده می‌شوند تا در زمینه نفت و گاز وارد بازار کار شوند. همگی انگلیسی را فصیح صحبت می‌کنند گویی می‌خواستند انگلیسی خود را با صحبت کردن با من به آزمون بگذارند. «یوری» ۱۹ ساله است و پس از فروپاشی شوروی به‌دنیا آمد. نظر او را در مورد این فروپاشی می‌پرسم. او می‌گوید: «هچ چیز. فروپاشی قبل از من رخ داد و بنابراین، اصلا تاثیری بر من نگذاشت. خوب است که شوروی وجود داشت. جنبه‌های مثبتی در مورد آن وجود دارد. فروپاشی آن احتمالا چیز خوبی نبود.»

«دانیل»، ۱۷ ساله، هم احساسات متفاوتی راجع به شوروی دارد. او می‌گوید: «پدربزرگم می‌گفت دوران شوروی دورانی دهشتناک برای مردم بود و آنها همگی متحد شدند. اما دیگران- برخی روزنامه‌نگاران و نویسندگان و افراد معروفی مانند سولژنستین- دیدگاه متفاوتی نسبت به این وضعیت داشتند.» برای نوجوانان روسی مانند اینها، فصل دردناک سرکوب در دوران شوروی، دستگیری‌های شبانه و کار اجباری در اردوگاه‌های کار گولاک که از سوی الکساندر سولژنتسین تصویر می‌شد، به تاریخ پیوسته است.

مگر آن زمان چه بود؟

بیشتر دانشجویان رویکرد «از یکسو، از سوی دیگر» دارند: دیدگاه تئوریک‌تر و تاریخی‌تر و فردی‌تر مبتنی بر تجربیات پدران یا پدربزرگ‌هایشان. الکساندر، ۱۷ ساله، می‌گوید پایان شوروی «پیام خوبی برای دنیا داشت» اما پیام بد هم داشت. او می‌گوید: «برای جهان خوب بود زیرا همه فکر می‌کردند که این شوروی گُنده می‌خواهد جهان را فتح کند.» اما برای کسانی که در داخل شوروی زندگی می‌کردند، بد بود: «آنها هیچ چیز در مورد آینده‌شان نمی‌دانستند. آنها فکر می‌کردند فروپاشی یعنی پایان جهان. بیشتر مردم به دلیل تغییر پول از روبل شوروی به روبل فدراسیون روسیه پول خود را از دست می‌دادند.» الکساندر می‌گوید والدینش رنج زیادی نکشیدند و به ندرت در مورد زمانی صحبت می‌کردند که او خاطرات شخصی زیادی از آن ندارد. الکسی، ۱۸ ساله، برخی خاطرات والدینش را به یاد می‌آورد. او می‌گوید: «هر فروپاشی‌ای پیامدی منفی دارد. کشور با مشکلات بسیاری مواجه می‌شود. خانواده من هم با آن مواجه شدند.»

در مقابل، ولادیمیر پوتین پایان شوروی را «بزرگ‌ترین فاجعه ژئوپلیتیک» قرن ۲۰ می‌نامد. برای روس‌های مسن‌تر، فروپاشی ناگهانی کشور امری دهشتناک بود و باعث شد آنها وارد دوره‌ای از بیکاری، افزایش قیمت و حتی جدایی خانواده‌هایی شوند که اکنون در کشورهای مختلف زندگی می‌کنند. بسیاری احساس نوستالژی گونه‌ای برای زمانی آسوده‌تر و قابل پیش‌بینی‌تر در دوره جوانی‌شان داشتند، اما به مرور زمان، آن نوستالژی هم رنگ می‌بازد. در یک نظرسنجی از سوی مرکز «لوادا»، ۸۳ درصد از مردم احساس پشیمانی در مورد فروپاشی داشتند و ۵۵ درصد از فروپاشی حمایت می‌کردند. برای مردان۴۰ تا ۵۴ سال این رقم ۶۳ درصد بود. در میان کسانی که زیر ۴۰ سال داشتند حدود ۴۰ درصد از فروپاشی شوروی احساس پشیمانی داشتند.

روسیه جدید به چه می‌ماند؟

وقتی با «واسیلی»، ۱۷ ساله در محوطه بیرون دانشگاه صحبت می‌کند برف در حال باریدن است. او بی‌پرده می‌گوید: «فروپاشی اجتناب‌ناپذیر بود و خوب شد که فروپاشید.» از آنها می‌پرسم زندگی در روسیه جدید چگونه است. آنها البته در دانشگاه «برتر» و «نخبه‌گرا» درس می‌خوانند و می‌توانند هر جا که بخواهند سفر کنند. آنها به رسانه‌های اجتماعی و اینترنت وصل هستند. برخی از این جوانان در حسی از «ابهام»، «بی‌هویتی» و «سردرگمی» زیست می‌کنند. نمی‌دانند از فروپاشی شوروی خوشحال باشند یا آن را به فال نیک بگیرند. دانیل می‌گوید: «نمی‌توانم بگویم که فروپاشی اجتناب ناپذیر بود. به نظرم خیلی هم بد بود زیرا من واقعا زندگی در روسیه جدید را دوست ندارم. برخی چیزها واقعا مرا سرخورده می‌کند مثل فساد - که وحشتناک است- اما به تغییر امید دارم.»

برخی دیگر از دانشجویان خوش‌بین هستند. آنها می‌گویند: «پروژه‌ها و طرح‌های زیادی در حال طراحی و اجرا است. راه به سوی جلو در حال تدوین است. بن‌بست وجود ندارد و چیز بدی هم نیست.» وقتی از آنها پرسیده می‌شود که آیا به آینده خوش‌بین هستند، می‌گویند: «آینده‌ای روشن در انتظار ماست.» الکسی می‌گوید: «در این مسیر ممکن است جنگ هم باشد. حتی ممکن است جنگ جهانی سوم هم شروع شود.» آنها معتقدند روسیه جدا از اروپا است: «روحیات روسی کاملا متمایز از روحیات اروپایی است.» آنها معتقد به برتری روسیه هستند؛ گویی پوتین در ذهن آنها نشسته و همه چیز را به آنها دیکته می‌کند. واسیلی و دوستانش می‌گویند: «روسیه دولتی کاملا متفاوت است با خلقیات، روحیات و اصول اخلاقی متفاوت. اینها طی سال‌ها و قرن‌ها توسعه یافته است. بنابراین، کپی‌برداری از غرب و اجرای آن در اینجا کاملا بی‌فایده است و ریشه نخواهد گرفت.»

پوتین، سیاستمدار است

این دیدگاه به نگاه پوتین بسیار نزدیک است. او تلاش دارد تا اجماعی در مورد «تاریخ منحصر به فرد» روسیه و «نقش این کشور در جهان» به‌وجود آورد. بسیاری از جوانان و نوجوانان از حضور پوتین در کرملین رضایت دارند؛ مردی که پیش از زاده شدن آنها در کرملین حضور داشت. «یورا» می‌گوید دیدگاه «خوبی» نسبت به پوتین دارد: «همه چیز در اینجا عالی است. از اوضاع کشورم رضایت دارم.» دیگری می‌گوید: «از پوتین ممنونم. ما هیچ مشکلی در کشورمان نداریم. سیاست او درست است و ما حامی‌اش هستیم.» آنها جنگ سرد را به خاطر نمی‌آورند اما شاهد «جنگ سرد جدید» پوتین و به چالش کشیدن رهبری آمریکا هستند. جوانان و نوجوانان مدرسه و دانشگاه معتقدند این آمریکا و رهبر آینده این کشور (ترامپ) است که باید وارد گفت‌وگو «با ما» شود. آنها گویی به شکلی پرورش یافته‌اند که خود را تافته‌ای جدا بافته از جهان بدانند. نسلی مغرور که معتقد به برتری کشورش است. جوانان روسی می‌گویند آمریکا شاید دوست ما نباشد اما ما روابط اقتصادی شکوفایی خواهیم داشت. در روسیه جدید، شخصیت‌ها مهم هستند و برای بسیاری از روس‌ها، پوتین معرف کشورشان است و اوست که رهبر،‌ هادی و جهت‌دهنده کشور تلقی می‌شود.

الکساندر می‌گوید: «ترامپ از پوتین سخن می‌گوید. او معتقد است پوتین رهبری بزرگ است و به گمانم پرزیدنت پوتین هم به ترامپ احترام می‌گذارد. بنابراین، من فکر می‌کنم که روابط میان روسیه و آمریکا بهبود خواهد یافت.» آنها نسلی «پوتین محور» هستند؛ جوانانی که سن‌شان کمتر از ۲۵ سال است.