پتانسیل‌های نفتی برای بورس انرژی

از اولین روز معاملاتی در بازار فیزیکی بورس انرژی تاکنون بیش از ۸ هزار میلیارد تومان انواع حامل‌های انرژی مورد معامله قرار گرفته که در سال جاری تاکنون این رقم به بیش از ۲۵۰۰ میلیارد تومان بالغ شده است. به‌صورت دقیق‌تر در سال جاری نزدیک به ۲۵/ ۳۱ درصد از کل معاملات سال جاری به ثبت رسیده که نشان می‌دهد تغییر فاز بازار فیزیکی بورس انرژی جدی‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد. رقم ۲۵۰۰ میلیارد تومان ارزش معاملات سال جاری در بازار فیزیکی در شرایطی به ثبت می‌رسد که این رقم در مدت مشابه سال قبل ۱۳۱۹ میلیارد تومان بوده و به معنی آن است که امسال در بازار فیزیکی شاهد رشدی نزدیک به ۹۰ درصد هستیم که قطعا بزرگ‌ترین رشد معاملاتی در تمامی بازار سرمایه و سایر بورس‌ها به شمار می‌رود. در بازار برق بورس انرژی نیز شاهد ثبت ۳۰۰ میلیارد تومان داد و ستد هستیم که مکمل موفقیت‌های بازار فیزیکی بورس انرژی خواهد بود اگرچه ثبت بزرگ ترین تامین مالی صنعت برق در بازار سرمایه در ابتدای هفته جاری همراه با رقابت برای خرید نیز در نوع خود حائز اهمیت است. این شرایط به صراحت از توانمندی بورس انرژی برای فتح قله‌هایی جدید خبر می‌دهد آن هم در شرایطی که بسترهای رشد حجم و ارزش معاملات نیز در این بازار مالی فراهم است. بررسی اهرم‌های رشد حجم و ارزش معاملات در بورس انرژی هم اکنون می‌تواند به نقش آفرینی بیشتر این بازار در اقتصاد کشور کمک کند که این رویکرد با فرض تقویت شفافیت و رشد واقعی بخش خصوصی در معاملات داخلی و صادراتی برای کل اقتصاد مفید خواهد بود.

  توسعه بورس انرژی از دو بستر

به‌صورت کلی دو بستر اصلی را می‌توان مسیرهای اصلی توسعه بورس انرژی به شمار آورد؛ افزایش حجم معاملات داخلی و صادراتی و همچنین تقویت تامین مالی در بستر این بورس. اگرچه ذات تامین مالی را می‌توان مهم‌تر از رشد حجم معاملات مورد بررسی قرار داد. این در حالی است که توجه به تامین مالی در چارچوب اوراق سلف استاندارد موازی و مخصوصا صندوق پروژه خود اهرم‌هایی مهم برای رشد عرضه در بورس انرژی هم محسوب می‌شود که پس از تقویت حجم تامین مالی در این بورس، بستر مهمی برای رشد حجم عرضه را فراهم خواهد ساخت که منفعتی دوگانه را برای بورس انرژی به همراه دارد. برای بررسی شرایط کلی در تامین مالی باید به ساختار ابزارهای مالی نقش‌آفرین در تامین مالی بیش از پیش توجه کنیم. درخصوص صندوق پروژه به سادگی مشخص است که پروژه‌های اجرایی در بورس انرژی، برای تسویه وجوه و بازپرداخت اصل و سود سرمایه، قطعا نگاهی عمیق تر به عرضه و معامله در بورس انرژی و همچنین دریافت وجه نقد خواهند داشت اگرچه عرضه محصولات با تامین مالی در بورس خود بر بستر عرضه صورت می‌گیرد حتی اگر این ادعا در مورد صندوق پروژه با ملایمتی نسبی رو‌به‌روست، ولی در مورد اوراق سلف استاندارد موازی از الزامی فقهی و قانونی برخوردار است. به‌صورت دقیق تر در عرضه محصولات تولیدی از پروژه‌هایی که در چارچوب صندوق پروژه تامین مالی شده‌اند جذابیت عرضه در بورس انرژی ملاک عرضه و معامله محصولات است، ولی در مورد اوراق سلف استاندارد موازی به دلیل انتشار اوراق بر پایه دارایی واقعی (کالایی) عرضه در بورس انرژی یا بورس‌های مشابه اساس تامین مالی است و در سررسید خریدار می‌تواند حتی کالا را به‌صورت فیزیکی دریافت کند.

با توجه به این شرایط و برای تضمین بیشتر تامین مالی همچون سلف استاندارد موازی نیاز به عرضه‌های فیزیکی خود سیگنال مهمی برای حمایت از بازار و همچنین حمایت از خود تولیدکننده به شمار می‌رود. به‌عنوان مثال تامین مالی‌های پیشین بعضا به عرضه فیزیکی در بورس انرژی منتهی نشده که می‌تواند یک نقطه ابهام مشخص به شمار رود. به‌عنوان مثال درخصوص تامین مالی سال گذشته پالایشگاه ستاره خلیج فارس تاکنون شاهد عرضه فیزیکی در بورس انرژی نبوده‌ایم که نیاز به عرضه را باید یکی از واقعیت‌های این بازار به شمار آورد.از سوی دیگر تداوم موفقیت‌های صنایع برای توسعه به تمدید یا تقویت تامین مالی نیاز دارد یعنی می‌توان به سادگی عرضه‌های پیشین اوراق سلف استاندارد موازی در بورس انرژی را تداوم بخشید که می‌تواند ذات تامین مالی این صنایع را تقویت کرده و موفقیت‌های بزرگ‌تری را به ثبت برساند. با توجه به این شرایط بهتر است شرکت‌هایی که در گذشته از بستر بورس انرژی تامین مالی شده‌اند، باز هم به این روند کلی ادامه داده و سایر منابع مورد نیاز خود را در این چارچوب تامین کنند. برای توسعه بیشتر شاید بهتر باشد که به این شرایط به‌عنوان یک اصل توجه کنیم تا با پذیرش چارچوب‌های کلی آن، بتوان از بستر امن بورس انرژی به‌عنوان ابزاری مهم در جهت تقویت بخش‌های بازرگانی در شرکت‌های مختلف بهره جست.

  جای خالی نفت در بورس انرژی

در کنار موارد فوق باید به تداوم عرضه‌ها در بورس انرژی توجه کنیم زیرا ذات توسعه این بازار مالی قطعا از بستر عرضه‌ها عبور می‌کند. این در حالی است که برخی از عرضه‌های مهم همچون گازوئیل (صادراتی) در سال جاری و مخصوصا در ماه‌های اخیر کاهش یافته که سیگنالی مهم به شمار می‌رود و همین رخداد به خودی خود پتانسیل انتقادات بسیاری را در بر دارد که می‌توان در آینده به آنها با دقت بیشتری پرداخت. انتظار برای عرضه نفت خام نیز هنوز در بطن بازار وجود دارد آن هم در شرایطی که تقریبا همه چیز در بستر بازار سرمایه برای این عرضه مهم آماده بوده و هست و البته عزم تصمیم سازان اقتصادی در کشور نیز بر عرضه نفت خام در بورس انرژی قرار دارد. اعلام آمادگی بورس انرژی برای عرضه نفت خام، وجود زیرساخت‌های فیزیکی در پایانه‌های صادراتی کشور همان گونه که هم اکنون نیز در حال انجام است، تدارک شرایط مورد نیاز برای تسویه وجوه به‌صورت ارزی در سیستم بانکی، اعلام آمادگی مدیران برجسته اقتصادی کشور و همچنین الزامات قانونی مواردی است که تاکنون برای عرضه نفت خام آماده شده بنابراین می‌توان به آغاز به کار این معاملات خوش بین بود اگرچه این خوش‌بینی مدتی است که به طول انجامیده است. به نظر می‌رسد تنها برخی از ساز‌و‌کارهای اداری و اجرایی در کشور سرعت گیر عرضه نفت خام در بورس انرژی بوده که امید است این موارد نیز مرتفع شود. با توجه به تمامی این رخدادها می‌توانیم به عرضه نفت خام به‌عنوان یک ابزار مهم برای توسعه بورس انرژی توجه کنیم.

  زنده شدن دوباره جذابیت معامله نفت عراق در بورس انرژی

روز شنبه قرارداد صادرات نفت کرکوک عراق به ایران (به‌صورت سوآپ) برای مصرف در پالایشگاه کرمانشاه به امضا رسید تا به‌صورت روزانه ۳۰ تا ۶۰ هزار بشکه نفت عراق به ایران صادر شود اگرچه همین مقدار نفت خام از طریق بنادر جنوبی به مصرف‌کنندگان تحویل داده خواهد شد. این رخداد را باید بسیار مهم ارزیابی کرد زیرا تابوی مبادلات تجاری نفت خام عراق با ایران شکسته شده و می‌تواند سرآغاز معاملات نفتی گسترده ایران و عراق به شمار رود تا واردات نفت خام از عراق نیز جدی تر از قبل پیگیری شود. شاید رقم ۳۰ تا ۶۰ هزار بشکه در روز رقم قابل توجهی نباشد ولی آغاز این مناسبات نفتی می‌تواند موفقیت‌های ارزشمندی را برای دو کشور به همراه داشته باشد اگرچه می‌توان گفت که بخش اعظم منافع آن نصیب ایران خواهد شد؛ ادعایی که نیاز به بررسی‌های بیشتری دارد.

واردات نفت خام از عراق شاید جذابیت چندانی برای کشور ما به همراه نداشته باشد ولی کوچک‌ترین خروجی آن تقویت تراز تجاری بین دو کشور به شمار می‌رود یعنی صادرات یک طرفه ایران به عراق در گروه‌های کالایی بسیار گسترده، با فرض واردات نفت خام از عراق می‌تواند تا حدی تعدیل شود و این تعدیل نرخ خود بستر جدیدی برای افزایش حجم صادرات ایران به عراق محسوب می‌شود زیرا منابع حاصل از آن به سادگی بخشی از تسویه وجوه بین ایران و عراق را پوشش می‌دهد. این شرایط معاملاتی نشان می‌دهد که جذابیت واردات نفت خام از عراق بیشتر از چیزی است که به نظر می‌رسد آن هم در شرایطی که ذهنیت منفی درخصوص معاملات نفتی ایران و عراق شکسته شده و تنها منافع دو جانبه است که در این معاهدات نقش آفرینی می‌کند. ذات پذیرش روابط نفتی ایران و عراق در کنار جذابیت‌های گسترده آن می‌تواند باز هم به زنده شدن دوباره جذابیت معامله نفت عراق در بورس انرژی منجر شود آن هم در شرایطی که پس از بحران‌های سیاسی کردستان عراق، این ذهنیت یعنی مناسبات نفتی اقلیم و کشور ایران در هاله‌ای از ابهام فرو رفته بود. با توجه به این شرایط از هم‌اکنون می‌توان عرضه‌های نفت خام و حتی فرآورده‌های نفتی عراق در بورس انرژی را مورد رهگیری جدیدی قرار داد تا جایی که با ایجاد ساز‌و‌کاری برای عرضه نفت و فرآورده‌های نفتی عراق در بورس انرژی ایران، می‌توان برای عرضه‌های عراق در داخل ایران و سایر کشورها بازاریابی کرد؛ در این چارچوب که منابع حاصل از آن بتواند در سیستم‌های بانکی دو کشور تسویه شود.

این شرایط موجب خواهد شد تا بسترهای جدیدی برای رونق صادرات به عراق ایجاد شده زیرا مهم‌ترین سرعت‌گیر این روابط تجاری یعنی تسویه وجوه به‌صورت رسمی مورد توجه و حل و فصل قرار خواهد گرفت. در صورت پذیرفتن و اجرایی شدن این رویکرد تجاری حتی می‌توان به کمک دولت عراق برای تسویه وجوه حاصل از صادرات مکانیزمی شبیه به ارز مبادله‌ای را تعیین کرد که تجار ایرانی بتوانند محصولات صادراتی خود را با قیمت‌های کمتری در بازار عراق به فروش برسانند. شاید در نگاه اول این ادعا کمی دشوار و ثقیل به نظر برسد ولی واقعیت آن است که عربستان هم‌اکنون مکانیزمی شبیه به این را در مناسبات تجاری خود با عراق اجرایی کرده است. با توجه به این شرایط باید به صراحت عنوان کرد که بهترین بستر معاملاتی برای توسعه روابط نفتی با عراق در فاز تجاری آن قطعا بورس انرژی است که با نگاه مثبت بدنه تصمیم‌سازی اقتصادی در کشور مخصوصا شرکت ملی نفت ایران می‌تواند به محرک مهمی برای توسعه این فعالیت‌ها منجر شود آن هم در شرایطی که منافع کلی اقتصادی کشور در رابطه تجاری با عراق را تامین خواهد ساخت.

این در حالی است که ذات معامله نفت خام و فرآورده‌های نفتی در بورس انرژی ایران از کمترین سخت‌گیری‌های بین‌المللی برخوردار خواهد بود و مکانیزم‌های مالی تسویه وجوه و همچنین ساز‌و‌کارهای پولشویی را با شفافیت طرف‌های خریدار و فروشنده مورد توجه قرار می‌دهد. این در حالی است که بانک‌های مهمی در عراق هم‌اکنون با ایران روابط کارگزاری دارند یعنی ذات تسویه وجوه حاصل از معاملات را به سادگی پوشش می‌دهند آن هم در شرایطی که در این مراودات مالی وجود منابع در بازار ایران می‌تواند به نقطه قوت بزرگی در سهولت تسویه وجوه این بانک‌ها بدل شود زیرا روابط تجاری یک طرفه صادراتی ایران با عراق را تعدیل خواهد کرد. در پایان ذکر این نکته ضروری است که «دنیای اقتصاد» اولین رسانه‌ای بود که ضرورت ارتباط تجاری نفت‌خام و فرآورده‌ها با عراق در بستر بورس انرژی را مطرح کرد که با توجه به آغاز به کار این شرایط معاملاتی، می‌توان با صراحت بیشتری از لزوم این ارتباطات اقتصادی سخن گفت. این در حالی است که بستر سوآپ در بورس انرژی هم اکنون فراهم است و محموله‌های نفتی و فرآورده‌های عراق و حتی کشورهای شمالی ایران از جمله روسیه و ترکمنستان از پتانسیل این شیوه معاملاتی در بورس انرژی برخوردار هستند. با توجه به تمامی این جذابیت‌ها باید گفت که نیاز داریم تصمیم‌سازان اقتصادی در کشور نگاهی فنی با توجیه اقتصادی به بورس انرژی داشته باشند تا بتوان از پتانسیل‌های اجرایی آن بیش از پیش بهره برد.