شانس با دموکرات‌ها است

جردن وایسمن معاون سردبیر آتلانتیک از زمان ریاست‌جمهوری ترومن، اقتصاد در دوره‌هایی که دموکرات‌ها در کاخ سفید بوده‌اند سریع‌تر رشد کرده است. اما اخیرا مقاله‌ای پیشنهاد کرده که این امر ممکن است شانسی تاریخی باشد. همان طور که وضعیت اقتصاد در دوره بیل کلینتون به خوبی به ما یادآوری می‌کند، کاملا درست است که اقتصاد ایالات متحده به طور متوسط در دوره ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها رشد سریع‌تری داشته است. آیا این از آن رو است که لیبرال‌ها ایده‌های بهتری دارند یا از آن رو که بخت بهتری دارند؟

بر اساس داده‌های مقاله اخیر مارک‌واتسون و آلن بلایندر (که خود از کارکشته‌های دولت کلینتون است)، استادان دانشگاه پرینستون، مساله عملکرد بهتر دموکرات‌ها بیشتر مربوط به خوش شانسی است. تولید ناخالص ملی واقعی از سال ۱۹۴۷ تحت ریاست جمهوری دموکرات‌ها سالانه ۳۵/۴ درصد و تحت ریاست‌جمهوری جمهوری‌خواهان ۵۴/۲ درصد رشد داشته است. حتی جیمی‌کارتر که دوره ریاست‌جمهوری او در ذهن عموم آمریکاییان به‌عنوان دوره شکست اقتصادی ثبت شده رشدی معادل نرخ رشد دوره رونالد ریگان را رقم زد.

اما نسبت دادن موفقیت روسای جمهوری دموکرات به اقدامات کابینه آنها دشوار است. واتسون و بلایندر با بررسی داده‌ها و کنار گذاشتن توضیحات بالقوه‌ای از قبیل سیاست مالی، سیاست‌های فدرال رزرو و سیاست‌های کنگره، به سه عامل رسیدند که بر اساس پژوهش آنها مسوول ۴۶ تا ۶۴ درصد تفاوت‌های دوره‌های ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان است. این عوامل را می‌توان این‌گونه مورد بررسی

قرار داد:

رشد سریع بهای نفت

شوک‌های نفتی تقریبا همیشه پیش از رکود رخ می‌دهند (اینکه آیا این شوک‌ها مستقیما باعث رکود می‌شوند یا نه بحث دیگری است). و روسای‌جمهور واقعا کنترلی بر بازار نفت ندارند. گرچه تحقیقات بلایندر و واتسون نشان می‌دهد که گرفتن تصمیم آغاز جنگ ممکن است بر بازار نفت اثر بگذارد (قیمت نفت در دوره ریاست‌جمهوری بوش پدر و پسر جهش داشت، البته که هر دو رئیس‌جمهور عراق را اشغال کردند)، اما من این را هم خیلی مهم نمی‌دانم. قیمت‌های نفت خام به محض اشغال کویت توسط صدام سر به فلک گذاشتند. و در حالی که اشغال سال ۲۰۰۳ آشکارا بازار نفت را تحت تاثیر قرار داد، جهش واقعی سال‌ها بعد احتمالا به لطف رشد جهان در حال توسعه از راه رسید.

افزایش عمده بهره‌وری کسب‌و‌کار

این نوع مزیت‌ها معمولا نتیجه پیشرفت‌های تکنولوژیک است که مدت‌ها در حال شکل گرفتن بوده‌اند و ربط چندانی به سیاست‌گذاری‌های کوتاه‌مدت ندارند.

اعتماد مصرف‌کننده

اعتماد مصرف‌کننده به هر دلیلی در دوره ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها بالاتر است. اما آیا این به آن دلیل است که دموکرات‌ها در مدیریت اقتصاد عملکرد بهتری دارند و اعتماد مصرف‌کنندگان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند؟ یا اقتصاد در دوره ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها خود به خود گرم می‌شود؟ کسی نمی‌داند!

بر اساس مقاله این دو استاد دانشگاه پرینستون، بقیه تفاوت‌های بین دوره‌های ریاست جمهوری دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان واقعا رمزآلود است. بحث در این باره که مزیت اقتصادی دموکرات‌ها ممکن است مربوط به پیچیده‌گویی‌های تاریخی باشد ارزشمند است. ولی هر چه باشد روش‌های دولتمداری روسای‌جمهوری هم متفاوت بوده است. آیزنهاور حداقل دستمزد را افزایش داد و پول زیادی به نظام «بزرگراه بین ایالتی» تزریق کرد. کندی برای مقابله با رکود مالیات‌ها را کاهش داد. نیکسون کنترل بر دستمزدها را برای مبارزه با تورم اجرایی کرد و مقررات تنظیمی را افزایش داد و مالیات‌ها را بیشتر کرد. جیمی کارتر مقررات تنظیمی صنایع عمده را از میان برداشت. جورج هربرت واکر بوش مالیات‌ها را افزایش داد و تنظیم مقررات تنظیمی عمده را تبدیل به قانون کرد.

به عبارت دیگر، دموکرات‌ها همیشه مانند «دموکرات‌ها» حکم نمی‌رانند و جمهوری‌خواهان هم همیشه مانند «جمهوری‌خواهان» حکمرانی نمی‌کنند. با توجه به این نکته توضیح اینکه چرا در دوره‌های در قدرت بودن یک حزب اقتصاد روند بهتری از زمان در قدرت بودن حزب دیگر داشته دشوار است. و وقتی نمی‌توان توضیحی پیدا کرد، چیزی به جز شانس نمی‌ماند که به آن اشاره کنیم.