تحولات جدید در تحلیل خرد و روابط علیت

دکترامیر کرمانی استاد اقتصاد دانشگاه برکلی اجازه بدهید عرضم را با دو مقدمه آغاز کنم. اولا من صلاحیت لازم را برای مقایسه آموزش اقتصاد در ایران و خارج از ایران ندارم؛ چراکه رشته کارشناسی من اقتصاد نبوده است و فقط کارشناسی ارشد خود را در رشته اقتصاد دانشگاه شریف خوانده‌ام و نمی‌دانم تا چه اندازه تدریس اقتصاد در این دانشکده مشابه تدریس اقتصاد در سایر دانشکده‌های اقتصاد ایران است. و مقدمه دوم اینکه بر خلاف علمی مانند ریاضی که به بلوغ علمی کامل رسیده است اقتصاد علمی است که به شدت در حال رشد و نمو است و به مرحله بلوغ خود نرسیده است؛ در نتیجه خیلی سریع در حال تغییر و تحول است. بنابراین یک نکته را درباره موضوع بحث امروز باشگاه اقتصاددانان، لازم دانستم بگویم که توجه به آن برای همه دانشجویان و استادان اقتصاد ضروری است. و آن نکته دو تحول مهمی است که در علم اقتصاد در حال شکل‌گیری است و شایسته است که جهت تلاش‌های خود و آموزش علم اقتصاد را با جهت این تغییرات هماهنگ کنیم.

دو تحول بسیار مهمی که در دهه اخیر شتاب بیشتری گرفته است، قابل دسترس شدن و استفاده از داده‌های خرد در اقتصاد و تاکید بر روش‌های سنجی شناسایی (identification) روابط علت و معلولی در اقتصاد است. این‌گونه می‌توان ادعا کرد که در هیچ دوره‌ای به این اندازه از داده‌های خرد در تحلیل‌های اقتصادی استفاده نمی‌شده است. شاید در گذشته داده‌های خردبیشتر در حوزه‌های سازمان‌های صنعتی (industrial organization) و اقتصاد خانوار استفاده می‌شد اما در حال حاضر استفاده از داده‌های خرد به بقیه حوزه‌ها نیز تسری پیدا کرده است و به طور مثال می‌توان ادعا کرد که تاثیرگذارترین مقالات پنج سال اخیر در حوزه اقتصاد کلان مقالاتی بودند که فرضیه خود را با استفاده از داده‌های خرد آزموده‌اند. بنابراین جهت‌گیری بسیاری از دروس اقتصاد به سمت استفاده بهینه از داده‌های خرد به‌منظور یافتن پاسخ به سوالات اقتصادی شده است. تحول دوم که مکمل تحول اول در علم اقتصاد است تمرکز علم اقتصاد بر روش‌های یافتن روابط علت و معلولی است. در گذشته در بسیاری از موارد تمرکز تنها بر یافتن همبستگی بین متغیرهای اقتصادی بود ولی الان موضوع بسیار مهم‌تر از همبستگی، کشف رابطه علت و معلولی است. در این حوزه می‌توان به روش‌هایی مانند طراحی‌های تجربی (field experiment)، تجربه‌های طبیعی (natural experiment) و تجربه‌های شبه طبیعی (quasi natural experiment) اشاره کرد. در این روش‌ها معمولا با اتکا بر داده‌های خرد سعی می‌کنند رابطه علت و معلولی را با مشاهداتی بهتر از سابق روشن کنند. به‌عنوان مثال، بعد از بحران مالی ۲۰۰۸ در آمریکا یک مساله مهم منشأ این بحران مالی و منشأ رکود بعد از بحران بود. وضعیت بانک‌ها بعد از یک سال به شرایط قبل از بحران برگشت اما رکودی که کشور را فراگرفته بود به این سرعت کم نشد. یک مقاله بسیار تاثیرگذار و جالب که با توجه به داده‌های خرد(توسط مین و سوفی در سال۲۰۱۳نوشته‌شد) مبتنی بر این ایده ساده بود که اگر رکود به‌خاطر سمت تقاضا باشد شغل‌های محلی مانند رستوران‌ها بیشتر از شغل‌های صنعتی آسیب خواهند دید و اگر رکود به خاطر سمت عرضه باشد برعکس، با همین ایده ساده و با استفاده از داده‌های خرد این نتیجه گرفته شد که بخش عمده رکود ناشی از افت تقاضا بوده است. یا به طور مثال در یک تحقیق در حال تکمیل من و همکارانم با استفاده از داده‌های مصرف خانوار‌ها نشان می‌دهیم که یکی از دلایل طولانی شدن رکود عدم بهره‌مندی متناسب اقشار کم‌درآمد از سیاست‌های پولی سال‌های اخیر بوده است.

مشابه این ایده‌ها را می‌توان در ایران نیز استفاده کرد: به‌طور مثال اینکه منشأ تورم سال‌های اخیر شوک ارزی بوده است یا افزایش تقاضا را با توجه به اینکه تاثیر شوک ارزی بر کالاهای وارداتی و کالاهای غیر قابل تجارت-مانند بخش خدمات- متفاوت است می‌توان بررسی کرد.

این دو تحول خیلی مهم است و هر کشوری که بخواهد از جریان علم اقتصاد و مهم‌تر از آن از یافتن سیاست‌های بهینه اقتصادی عقب نماند باید برای تحقیق در دو حوزه مذکور و تولید داده‌های خرد سرمایه‌گذاری کند.

در پایان شاید یکی از بهترین منابع برای یادگیری روش‌های شناسایی روابط علت و معلولی کتاب Mostly Harmless Econometrics باشد.