مجید اعزازی «آیا بازارهای نوظهور در حال استراحت هستند یا سریع‌ترین دوره رشد خود را پشت سر گذاشته‌اند؟» این سوال‌ محور یکی از تازه ترین بحث‌های اقتصاددانان در مجله اکونومیست است.
بازارهای نوظهور بیش از اقتصادهای پیشرفته در تولید ناخالص داخلی جهان سهیم هستند. با وجود این، به نظر می‌رسد که یک «کندی رشد بزرگ» در راه باشد. رشد اقتصادهای چین و هند در قیاس با نرخ‌های رشد دو رقمی پیش از بحران مالی به شدت کند شده‌اند؛ صندوق بین‌المللی پول پیش‌بینی می‌کند که رشد اقتصاد چین در سال جاری 8/7 درصد و رشد اقتصاد هند 6/5 درصد باشد. رشد اغلب اقتصادهای بزرگ نوظهور نیز به شدت در حال کند شدن است.
این شرایط سوالات متعددی را در ذهن فعالان اقتصادی در بازارهای نوظهور و همچنین اقتصاددانانی که درباره روند اقتصاد جهانی پژوهش و بررسی می‌کنند، برانگیخته است.
برخی براین باورند که این وضعیت طبیعی و وقفه‌ای استراتژیک است و نه تنها اقتصادهای نوظهوراز سیر تکاملی خود بازگشتی نخواهند داشت، بلکه بحران‌های موقتی باعث شکل‌گیری سیاست‌های اصلاح‌گرایانه است و از همین رو جان دوباره به نوظهورها می‌بخشد.این دسته از صاحب‌نظران استدلال می‌کنند که کندی رشد این کشورها موقتی و نتیجه کاهش تقاضا از سوی اقتصادهای پیشرفته است.
اما در مقابل، گروهی دیگر از این ایده که اقتصادهای نوظهور به پایان دوران شکوفایی خود رسیده‌اند، دفاع می‌کنند. آنها بر این باورند که الگوی بحران-اصلاحات چرخه عادی حیات سیاسی کشورهای نوظهور است. کشوری چون برزیل در دهه‌های اخیر این چرخه را بارها تجربه کرده است و نتیجه آنکه هنوز سر جای خود ایستاده است. اما کشوری چون سنگاپور که این چرخه را شکست و به میانگین درآمد کشور مستعمره‌کننده‌اش دست یافت، یک استثنای نادر است. از این‌رو، تنها کشورهایی که بتوانند این چرخه را بشکنند قادر خواهند بود به رشد پایدار دست یابند.
پرونده پیش‌رو، ترجمه دیدگاه‌های مخالف و مدافع این ایده که «اقتصادهای نوظهور دوران رشد خود را پشت سرگذاشته‌اند» است.