نفت و استعفای مشیرالدوله

رئیس‌الوزرا در مذاکرات نفتی با دولت‌های خارجی، بیشتر با حسین علاء، وزیر مختار ایران در آمریکا در ارتباط بود. مخالفت‌ها و کارشکنی‌های کمپانی نفت جنوب، شرکت استاندارداویل را به این نتیجه رساند که تنها راه مطمئن برای سرمایه‌گذاری در میادین نفت شمال، موافقت با مصالح نفتی انگلیسی‌ها است. بنابراین، دو کمپانی توافق کردند کمپانی جدیدی به نام «شرکت نفت ایران و آمریکا» تشکیل دهند تا منابع نفتی و معدنی پنج ایالت شمالی ایران را به‌جای امتیاز خوشتاریا و فرمان سپهسالار مبنی بر اکتشاف نفت در بعضی نقاط مازندران استخراج کنند. رئیس‌الوزرا به کاردار سفارت آمریکا در تهران اطلاع داد که دولت ایران مخالف قرارداد با کمپانی استاندارداویل و نفت جنوب نیست، اما این قرارداد باید در چارچوب مصوبات مجلس باشد: اولا در دیباچه امتیاز و خود امتیاز، نامی از کمپانی جنوب برده نشود، زیرا مخالف ماده ۵ مصوبه مجلس است؛ ثانیا مدیریت امتیاز به اتباع انگلیس واگذار نشود؛ ثالثا در صورت خروج استاندارد اویل پس از توافق با کمپانی نفت جنوب، امتیاز از درجه اعتبار ساقط شود. سرپرسی لریس در نامه‌ای شخصی و محرمانه برای مشیرالدوله تذکر داد که مجلس در صورت مخالفت با اعطای امتیاز به دو شرکت نفتی استاندارداویل و شرکت نفت ایران و انگلیس، تاوان سنگینی خواهد پرداخت. مشیرالدوله از شرکت انگلیس خواست تا نامی از مشارکت به میان نیاورد و قرارداد با استاندارداویل منعقد شود؛ آنگاه شرکت نفت ایران و انگلیس پس از تصویب مجلس در آن مشارکت کند.

خواسته دیگر مشیرالدوله این بود که بریتانیا پایگاه‌های خطوط تلگراف خود را در جنوب ایران به دولت مرکزی واگذارد، اما با مخالفت لریس مواجه شد. در برابر، مشیرالدوله حاضر نشد به فوریت حکومت جدیدالتاسیس عراق را به رسمیت بشناسد و همین چالش یکی از دلایل سقوط زودهنگام دولت وی بود. موضوع دیگر، پیشنهاد نماینده کمپانی سینکلر بود که مدعی بود از ضدیت انگلیس‌ها هراسی ندارد و همچنین مبلغ ۵ میلیون دلار به ایران وام می‌دهد و تعهد می‌کند که هیچ کمپانی دیگری را شراکت ندهد، اما دولت ایران از مذاکره رسمی با سینکلر خودداری کرد. بنابراین مشیرالدوله که نتوانسته بود موافقت استاندارداویل را جلب کند، در ۱۵ خرداد ۱۳۰۱ استعفا داد.  گرچه موضوع نفت شمال جدی بود، اما نفت جنوب که تحت سیطره انگلیسی‌ها بود، حساسیت بیشتری برمی‌انگیخت. با اینکه دولت، پلیس جنوب را منحل کرد، اما انگلیسی‌ها همچنان در پی آن بودند تا با انعقاد قراردادهایی با خوانین محلی، نفوذ دولت مرکزی را کاهش دهند. به همین سبب قراردادهای نفتی شرکت نفت جنوب با خوانین از جمله قشقایی‌ها و کشکولی‌ها همواره مورد اعتراض وزیران‌خارجه ایران بود. به گفته روزنامه نهضت شرق، نمایندگی بریتانیا شخصی را به نام مستر ویلسون به‌صورت محرمانه به بوشهر و شیراز گسیل کرده بود تا با خوانین کشکولی وارد مذاکره شود و قراردادهایی برای استخراج نفت منعقد کند.

 منبع: فوأد پورآرین، حسین احمدی رهبریان، «روابط خارجی ایران در دولت مشیرالدوله»، تاریخ روابط خارجی، ۱۳۹۴.