تانک‌های چیفتن؛ بازی انگلیسی

براساس اسناد آزادشده بریتانیایی، مذاکره برای فروش تانک‌های بریتانیایی به ایران تقریبا از آغاز سال ۱۹۷۰ و به‌صورت معامله تهاتری با نفت ایران آغاز شده بود. با این همه موانع مختلفی بر سر راه این قرارداد بود. از یک طرف ایران از نظر اقتصادی قادر به رسیدن به اهداف بلندپروازانه خود برای خریدهای بزرگ نظامی نبود و از طرف دیگر برخی از امرای نظامی ایران، از جمله ارتشبد فریدون جم، رئیس وقت ستاد ارتش با این قرارداد مخالف بودند. براساس منابع داخلی و خارجی، مخالفت جم با خرید تانک‌های بریتانیایی، یکی از دلایل تیره‌شدن روابط او با محمدرضا شاه و برکناری/ استعفای جم بوده است. با این حال، ایران به‌طور محدود تعداد کمی از این تانک‌ها را خریداری کرد و ماموران بریتانیایی نیز به تدریج آموزش پرسنل زرهی ایران را آغاز کردند.

با بروز تحولات سال ۱۹۷۳ و افزایش ناگهانی توان اقتصادی ایران به مدد جنگ دوم اعراب و اسرائیل، تحریم نفتی اروپا و آمریکا توسط اعراب و سه تا چهار برابر شدن بهای جهانی نفت خام، مساله سفارش و خرید عمده و وسیع تانک‌های بریتانیایی توسط ایران شتاب بیشتری گرفت. در طول سفر لرد کرینگتون، وزیر دفاع بریتانیا به تهران، از سی‌ام سپتامبر تا سوم اکتبر ۱۹۷۳/ هشتم تا یازدهم مهر ۱۳۵۲، وی علاوه بر دیدار با شاه، امیرعباس هویدا نخست‌وزیر، سپهبد رضا عظیمی وزیر جنگ و چند تن دیگر از فرماندهان نظامی ایران، از تیم نظامی بریتانیایی نیز دیدن کرد که برای آموزش نمونه تانک‌های چیفتن در مراکز نظامی شیراز حضور داشتند. در گزارشی که سفارت بریتانیا در مورد این سفر تهیه کرده، تاکید شده که ایران نگران مشکلات تکنیکی تانک‌های بریتانیایی ارتش بود و به‌‌خصوص در مورد کارکرد ناقص موتورهای بی‌اچ‌بی ۶۵۰ تانک‌های چیفتن شکایت داشت. با این ‌همه کرینگتون شخصا به شاه اطمینان داد که به ‌سرعت دستور رفع این مشکلات را بدهد.

 براساس قرارداد منعقدشده در این سفر در اواخر سال ۱۹۷۳، به تعبیر پیتر رمزباتم، سفیر وقت لندن در تهران، یک قلم مهم از سهم لندن از «کیک خریدهای تسلیحاتی ایران»، سفارش ۲۵۰ فروند تانک سریع زرهی سوار اسکورپیون بود که ظاهرا قرار بود ادامه یابد. گذشته از آن در همین مدت، هشتصد فروند تانک چیفتن نیز توسط ایران از بریتانیا خریداری شد که تا ‌آخر سال ۱۹۷۳ حدود دویست فروند آن به ایران تحویل شده بود. باید توجه داشت که ایران، سوای الزامات پیمان سنتو با هم‌پیمانان خود (آمریکا، بریتانیا، پاکستان و ترکیه)، به‌شدت به‌دنبال افزایش توان زرهی خود در برابر عراق بعثی بود؛ برخی از گزارش‌های وزارت خارجه و وزارت دفاع بریتانیا در سال ۱۹۷۵، در مورد اختلاف ایران و عراق به ارزیابی مقایسه‌ای امکانات نظامی دو کشور مربوط است. براساس یکی از این گزارش‌ها عراق ۱۲۲۰ دستگاه تانک سنگین و ایران تنها ۷۶۰ تانک سنگین داشت. از این نظر عجیب نبود که شاه سفارش ۴۵۰ دستگاه تانک چیفتن جدید را به لندن داده بود تا از این نظر از عراق عقب نماند.

در یک گزارش دیگر که به مناسبت دیدار مقامات نظامی دو کشور تهیه شده خلاصه وضعیت مناسبات نظامی ایران و بریتانیا مورد بررسی واقع شده است. در این گزارش میزان خریدهای نظامی ایران از بریتانیا در سال ۱۹۷۵ حدود هشتصد میلیون پوند و میزان خریدهای احتمالی آن در آینده‌ای نزدیک پانصد میلیون پوند ذکر شده است. از این میان بیشترین حجم خریدهای تسلیحاتی ایران از بریتانیا مربوط به دو قرارداد خرید تانک‌های چیفتن، یکی ۷۶۴ دستگاه و دیگری ۱۵۰۰ دستگاه روی هم به مبلغ ششصد میلیون پوند بود. در زمان نگارش این گزارش، ۴۷۰ دستگاه تانک چیفتن به ایران تحویل داده شده بود.

 در پایان سال ۱۹۷۴ ایران سفارش خرید ۱۵۰۰ دستگاه از نمونه جدید و تکامل‌یافته تانک چیفتن را به بریتانیا داده بود. این در حالی بود که قبلا نیز ۷۵۰ دستگاه از همین تانک به ایران تحویل داده شده بود. ایران همچنین خواستار خرید ۲۴۶ وسیله نقلیه تعمیر خودروهای زرهی شده بود. مبلغ درخواستی ایران از بریتانیا بابت تجهیزات زرهی ششصد میلیون پوند (براساس قیمت پایان سال ۱۹۷۴) تخمین زده می‌شد که به همراه تجهیزات، ملزومات اضافی و لوازم یدکی، کل مبلغ خرید زرهی ایران از بریتانیا در پایان سال ۱۹۷۶ به یک میلیارد پوند می‌رسید.

 در این زمان ایران همچنان از بابت تانک‌های چیفتن و تحویل آنها با بریتانیا مشکل داشت؛ مشکلاتی از قبیل ناسازگاری موتورهای چیفتن با وضعیت ایران و همچنین اعتصاب در کارخانجات نظامی بریتانیا و تاخیر در ساخت و تحویل تانک‌های چیفتن درخواستی به ایران؛ ولی به‌دلیل اهمیت راهبردی و غیرقابل چشم‌پوشی نظامی و اقتصادی این قرارداد، مقامات بریتانیا مدام سعی می‌کردند تا شاه، دولت و فرماندهان نظامی ایران را به هر طریق ممکن متقاعد کنند تا این قرارداد پابرجا بماند تا جایی که در این مورد دو تصمیم مهم گرفته شد: نخست آنکه مدل خاصی از چیفتن براساس شرایط و نیازهای ویژه ایران به نام تانک شیر تولید شود و دوم آنکه فروش این نوع خاص از چیفتن منحصرا به ایران اختصاص یابد.

تا پایان سال ۱۹۷۶، به‌دلیل توان بالای اقتصادی ایران، مناسبات نظامی دو کشور، به‌خصوص مسائل مربوط به تانک چیفتن، آموزش‌های زرهی و ارسال تجهیزات و کارشناس این حوزه به خوبی پیش می‌رفت. با این همه از سال ۱۹۷۷ و با بروز مشکلات و موانع جدی اقتصادی به‌دلیل رکود در بازارهای انرژی، حکومت ایران پس از پنج سال مجددا به پیشنهاد عرضه مستقیم و تهاتری نفت خام به‌ جای پول در معاملات تسلیحاتی روی آورد. از سوی دیگر برای نخستین‌بار، دو موضوع مهم و جالب توجه در ماجرای ایران و چیفتن‌های بریتانیایی رخ داد؛ نخست دستگیری سه افسر بریتانیایی (به سرپرستی سرهنگ مارک رندل) دخیل در معاملات چیفتن و وارد شدن اتهامات جدی در این مسیر به سر شاپور ریپورتر (دلال سیاسی، امنیتی و نظامی دوجانبه بین تهران و لندن و مشاور شرکت نظامی میلبنک/ ام.تی.اس) و محاکمات و گزارش‌های پرسروصدا درباره رشوه‌خواری برخی از مقامات و اتباع دو کشور در معاملات نظامی و دوم، تنش بر سر تلاش غیرقانونی و خلاف عهد بریتانیا برای فروش تانک‌های چیفتن (یکجا پیش‌‌خرید‌شده ایران) به هند. البته مساله محاکمه سه افسر بریتانیایی با استرداد مبالغ رشوه، حکم خفیف زندان برای آنان و لاپوشانی مطلق برای ریپورتر فیصله یافت.

به خواست و سفارش کارشناسان ایرانی، چیفتن تحویلی بریتانیا به ارتش ایران نوع تغییر شکل‌یافته و مجهز به زره‌پوش مدل کوبام بود که به‌ نام «شیر ایران» مشهور و ثبت شده بود. مذاکرات فروش این نوع تانک‌های بریتانیایی که از اواخر دهه ۱۹۶۰ آغاز شده بود در ابتدای دهه هفتاد نهایی شد، ولی از همان ابتدا با مشکلاتی همراه بود. در سال‌های گذشته در یک مرحله ایران تقاضای تعداد بیشتر از حد معمولی از این نوع خاص تانک کرده بود، ولی مقامات وزارت دفاع لندن بهانه آورده بودند که کل ظرفیت تولید خود را به سفارش ایران اختصاص داده و امکان افزایش آن بیش از حدی مشخص را ندارند.

 یک گزارش تفصیلی محرمانه بدون تاریخ وزارت خارجه بریتانیا که احتمالا در پاییز ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) نگاشته شده به سابقه فروش تانک‌های چیفتن و شیر ایران از بریتانیا به ایران اختصاص دارد. براساس این گزارش جمع‌بندی، از دسامبر ۱۹۷۴ شاه از بریتانیا خواست تا نوع جدیدی از تانک‌های چیفتن (شیر ایران) را طی سه مرحله از سال ۱۹۷۶ در تعداد ۱۵۰۰ عراده برای ارتش ایران تولید و ارسال کند. در فاز اول قرار بود ۲۰۰ تانک چیفتن معمولی و در فاز دوم ۱۲۵ تانک شیر از نوع یک (چیفتن با تغییرات جزئی) به ایران تحویل داده شود و در فاز سوم نیز ۱۲۲۵ تانک شیر از نوع دو (چیفتن با تغییرات کلی و قابلیت حمل زره‌پوش از نوع کوبام) به ایران تحویل شود.  براساس همین گزارش در آغاز سال ۱۹۷۸ ایران ۲۲۰ میلیون پوند به بریتانیا داده بود و قرار بود برای تانک شیر ایران یک، حدود ۷۰ میلیون و برای شیر ایران دو، حدود ۸۰۰ میلیون پوند دیگر بپردازد و سالانه ۳۰۰ تانک از بریتانیا تحویل بگیرد. قیمت هر تانک شیر ایران یک حدود ۵۱۹ میلیون پوند و شیر ایران دو حدود ۵۶۵ میلیون پوند پیش‌بینی شده بود.

 به‌دنبال بروز مشکلات اقتصادی در ایران از سال ۱۹۷۷، شاه تصمیم گرفت اغلب معاملات نظامی خود را به‌صورت تهاتری و در برابر فروش نفت انجام دهد. این موضوع در ابتدا خلل چندانی به معاملات چیفتن وارد نکرد، ولی با اوج‌گیری اعتصاب‌های نفتی، فروش نفت در برابر قراردادهای نفتی نیز دارای مشکل شد. با پیروزی انقلاب اسلامی، بریتانیا مساله مالی را بهانه کرد و با وجود پرداخت چند صد میلیون پوند از سوی ایران به بریتانیا از فروش این تانک‌ها به ایران خودداری کرد و نمونه‌های آماده‌شده براساس طراحی مورد علاقه و متناسب با ایران را به دیگر کشورها فروخت.  بدعهدی و نقض قرارداد توسط بریتانیا در مساله ارسال تانک‌های چیفتن به ایران، با وجود دریافت کامل مبلغ همه موارد پیش‌فروش شده، در چند مرحله صورت گرفت. لغو بخشی از این قرارداد به‌طور ناگهانی و با سفر ارتشبد حسن طوفانیان در دوران کوتاه نخست‌وزیری دکتر شاپور بختیار صورت گرفت، سپس در دوران یک سال نخست پس از پیروزی انقلاب بخش‌هایی از قراردادهای نظامی با ایران به‌صورت دوجانبه یا یک‌جانبه از سوی بریتانیا ملغی شد. سپس نوبت به اعمال تحریم‌های ضدایرانی به‌دلیل انقلاب، اشغال سفارت آمریکا در تهران و آغاز جنگ و تجاوز عراق علیه ایران رسید.

آغاز تجاوز نظامی عراق به ایران، فصل نوینی از معامله تلخ و باورنکردنی چیفتن را رقم زد. در شرایطی که در فاصله پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز جنگ، بریتانیا نه پول ایران را پس داد و نه تانک‌های فروخته‌شده را به ایران تحویل داد، از ارسال قطعات یدکی تانک‌های قبلی و تعمیر و نگهداری این تجهیزات نیز خودداری کرد و در راستای تلاش برای تجهیز و تقویت رقبا و دشمنان منطقه‌ای ایران، شروع به فروش تانک‌های ایرانی و ارائه تجهیزات یدکی و متخصصان سرویس و آموزش آنها به اردن و عراق کرد.

بخشی از یک مقاله به قلم مجید تفرشی، سندپژوه و تاریخ‌نگار

 منبع: سایت مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری