دکتر حشمت، انقلابی مصلح

دکتر حشمت چگونه فردی بود و جنگلی‌ها از وی چگونه یاد می‌کردند: دکتر حشمت، دومین عنصر انقلابی نهضت جنگل است که دوشادوش میرزاکوچک‌خان، در تهییج مردم و سازماندهی و رهبری جنگ‌های پارتیزانی جنگلی‌ها و تاسیس ارتش ملی و در شرق گیلان، برای مبارزه با نیروهای اشغالگر روسیه تزاری و انگلستان، شرکت پیگیر داشت و در شهرها به‌خاطر انجام بی‌دریغ خدمات پزشکی و در روستاها به منظور احداث «حشمت‌رود» برای آبیاری برنجزارها و در میان جنگلی‌ها به دلیل صداقت در مبارزه و لیاقت در اداره کارهای مردم و تعلیم پارتیزان‌ها، از احترام ویژه‌ای برخوردار بود.»(ص۱۵)  درباره جزئیات زندگی دکتر حشمت اطلاعات اندکی در دسترس است؛ اطلاعات اندکی که به تنهایی گویای چگونگی زندگی وی نیست: «میرزا ابراهیم حشمت (دکتر حشمت جنگلی) پسر میرزا عباسقلی طالقانی در شهراسر طالقان متولد شد و در اواخر مشروطیت جزو پزشکان نظام، مشغول خدمت شد.»(ص۳۵)

مرور خاطرات هم عصران یار میرزا می‌تواند اطلاعاتی درباره گذشته وی به ما بدهد. به‌طوری‌که کریم کشاورز در خاطرات خویش می‌نویسد: «دکتر حشمت و برادرش با اینکه ۱۵ سال از من بزرگتر بودند، در مدرسه آلیانس فرانسه (تهران) با من و مرحوم احمد محمدآبادی، پسر عمه‌ام همکلاس بودند. گو اینکه من دیگر او را ندیدم. در مدرسه او را ابراهیم‌خان صدا می‌کردند.»(ص۳۶) ابراهیم فخرایی، پژوهشگر تاریخ که از نزدیک با دکتر حشمت دیدار داشته، در بیان جزئیاتی از خلق و خوی وی می‌نویسد: «در نهایت صمیمیت با بیماران رفتار می‌کرد. دارای معلومات سیاسی و عمومی نسبتا کامل بوده و در چنان اوضاع و احوالی، یک مرد تحصیلکرده طب، از لحاظ جنبه‌ آزادی‌خواهی، در محیط لاهیجان درخشندگی خاصی داشت. به مناسبت همین افکار آزادی‌خواهانه، به نهضت جنگل که در غرب گیلان فعالیت داشت ملحق شد و به مرحوم میرزاکوچک پیوست و عهده‌دار رهبری نهضت در قسمت شرق گیلان شد و بدون اینکه اهل خرافات باشد معتقد به دین اسلام بود و در خانه من با احسان‌الله خان و حسین‌خان‌الله که پس از ترور میرزا محسن از تهران به لاهیجان گریخته بودند، آشنا شد.»(ص۳۸)

آشنایی دکتر حشمت با میرزا از طریق دست‌خط دوستی که هر دوی آنها را می‌شناخت، صورت گرفت. مویدالدیوان لاهیجی درباره این آشنایی آورده است: «در یکی از این شب‌های پرتکاپو، دکتر حشمت از مویدالدیوان لاهیجانی نامه‌ای به این مضمون دریافت کرد: «حضرت دکتر را قربان. آقا میرزاکوچک‌خان از رفقای تهران شما هستند به زحمتی از کجور و تنکابن به رودسر آمده؛ اخوی وکیل‌التجار ایشان را به زحمت به لاهیجان رسانده و در بنده منزل است.»(ص۴۵)

در نخستین دیدار میرزا و دکتر چه گذشت؟ آنچه پیداست روس‌ها موانعی برای حضور میرزا در گیلان ایجاد کرده بودند که میرزا نخست به مازندران رفت: «دکتر حشمت در خانه مویدالدیوان لاهیجی با میرزا دیدار کرد و از چند و چون جدایی او از دیوسالار و بازگشت از مازندران به گیلان آگاه شد.»(ص۴۵) پس از حضور میرزا و دکتر حشمت در گیلان گروه جنگل تشکیل شد و دیگران هم به آنها پیوستند: «ورود میرزا کوچک‌خان و دکتر حشمت به رشت، رجب ۱۳۳۳ ه.ق. مخفیانه صورت گرفت... شبانه وارد منزل میرزا احمدخان (مدیر روزنامه پرورش) شدند.» و پس از چند هفته چندین نفر شدند و در گروه‌های کوچک به جنگل‌های تولم راه یافتند و در اولین فرصت با نامه‌نگاری از آشنایان استمداد کردند. کم‌کم آوازه گردهمایی جنگلی در گیلان پیچید و به گوش روس‌ها نیز رسید که وجود عده‌ای جنگی بین خمام و انزلی، ممکن است موجب نابودی مرکز مهمات جنگی روس‌ها در این بخش از ایران شود.»(ص۴۶)

گرد آمدن جنگلی‌ها زنگ خطری برای مالکان و خوانین گیلانی بود. از این رو به مقابله با جنگلی‌ها برخاستند: «خان‌های گیلانی خاوری و تنکابن نیز در دفاع از طبقه خویش، هماهنگ شدند و از کلاردشت تا املش به تهیه قوا پرداختند و با دریافت جنگ‌ابزار از «قنسول انگلیس» از راه کوهساران الموت و طالقان، کلاردشت تا املش را تجهیز کردند و از هر گوشه و کنار که جنگلی‌ها را دستگیر می‌کردند، در شاهرود طالقان، به انگلیسی‌ها تحویل می‌دادند و با همه حیله‌گری‌ها به این اندیشه افتادند که به لاهیجان هجوم نموده؛ دکترحشمت را دستگیر و مجاهدین جنگل را خلع‌سلاح نمایند.»

 فخرایی نیز درباره جزئیات کشته شدن دکتر حشمت می‌گوید: «یکی دو هفته بعد از اعدام دکترحشمت، شایع شد که وثوق‌الدوله تمایلی به اعدام نداشته... لیکن فرماندار رشت، سردار معظم خراسانی (تیمور تاش) مفاد تلگراف را پس از پایان کار افشا نموده است. ژست دکتر به هنگام اعدام، مظلومانه و یک متانت و وارستگی عجیبی را نشان می‌داد و تجسمی از خونسردی و بی‌اعتنایی‌اش نسبت به زندگی بود؛ چه بدون اندک تغییر حال یا احساس اضطراب و بدون اینکه کمترین لرزش تشویشی از مشاهده این منظره رعب‌انگیز در وی پدید آید، متن نوشته‌ای که حاکی از محکومیتش به اعدام بود و از طرف مرد سیاه‌چرده بدقیافه‌ای قرائت می‌شد به دقت گوش داد.»(ص۱۳۶)

منبع: «یادی از دکتر حشمت جنگلی» اثر محمود پاینده لنگرودی، نشر ایلیا