پزشکی در روستاها
در مناطق روستایی، «دلاک ده مشاور ارشد بود، حتی اگر مساله مرگ و زندگی بود. درمانی که او به آنان میداد منشا گرفته از موهومات خام و باستانی بود. » مسلما، دلاکها در روستاهای بزرگتر نیز بودند. از سوی دیگر، افزون بر دلاک، درویشان دورهگرد، و دیگر مردان یا خانوادههای شناختهشدهای بودند که با «نیروهای شفا بخش» سر و کار داشتند. شفا برگرفته از ایمان نیز غیرشایع نبود. طبیبان سنتی سیار (که اغلب یهودی بودند) احتمالا در مناطق روستایی که مربوط به شهری که مسکنشان بود، پرسه میزدند. در میان بختیاریها و احتمالا در میان دیگر طوایف ایرانی، شفادهندگان مونثی وجود داشتند که از بیماران و زخمیها مراقبت میکردند.
در مناطق روستایی، «دلاک ده مشاور ارشد بود، حتی اگر مساله مرگ و زندگی بود. درمانی که او به آنان میداد منشا گرفته از موهومات خام و باستانی بود.» مسلما، دلاکها در روستاهای بزرگتر نیز بودند. از سوی دیگر، افزون بر دلاک، درویشان دورهگرد، و دیگر مردان یا خانوادههای شناختهشدهای بودند که با «نیروهای شفا بخش» سر و کار داشتند. شفا برگرفته از ایمان نیز غیرشایع نبود. طبیبان سنتی سیار (که اغلب یهودی بودند) احتمالا در مناطق روستایی که مربوط به شهری که مسکنشان بود، پرسه میزدند. در میان بختیاریها و احتمالا در میان دیگر طوایف ایرانی، شفادهندگان مونثی وجود داشتند که از بیماران و زخمیها مراقبت میکردند. اگر تمام این موارد نتیجه نمیداد، مقابر و زیارتگاههای اشخاص فوت شده، مقدس و همچنین ساکنان جهان اسفل نیز بودند که از آنان شفا طلبیده میشد. در حقیقت، اغلب مردم روستایی چنان بیچاره میشدند که دست کمک به سوی عابران اروپایی (که اغلب کوچکترین اطلاعی در مورد دانش پزشکی نداشتند) دراز میکردند.
منبع: سلامت مردم در ایران قاجار، ویلم فلور، ترجمه ایرج نبیپور.
ارسال نظر