قیام و تجددخواهی شیخ بزرگ

شیخ محمد خیابانی، مبارز مشروطه‌خواه قیام خود را از هفدهم فروردین ماه ۱۲۹۹ در تبریز آغاز کرد. ناکامی انقلاب مشروطه، نابسامانی اوضاع سیاسی- اجتماعی ایران، دخالت‌های دولت‌های روس و انگلیس، ضعف حکومت مرکزی و تصویب قرارداد ۱۹۱۹ با وساطت وثوق‌الدوله و موضوع اولتیماتوم روس به ایران و انحلال حزب دموکرات آذربایجان ازجمله دلایل قیام شیخ محمد خیابانی بود. شیخ بزرگ با تشکیل جمعیتی مبارز، در راه پیروزی مشروطه، گام‌‌های مهمی در تبریز برداشته بود. وی روزنامه «تجدد» را منتشر کرد که از اثرگذارترین نشریات آن دوران بود. خیابانی سپس به رهبری فرقه دموکرات آذربایجان برگزیده شد و همگام با انتشار روزنامه تجدد، به کارهای سازنده دیگری در جهت پیشبرد اهداف و تامین آسایش مردم دست زد. همچنین نقش وی پس از محاصره تبریز در دوره استبداد صغیر بسیار حساس بود. پس از راه‌یابی شیخ محمد خیابانی و پنج تن از دوستانش به مجلس شورای ملی، وثوق‌الدوله صدراعظم قاجار تصمیم گرفت که شیخ را از سر راه خود بردارد، بنابراین عده‌‌ای از صاحب‌منصبان نظامی را با افراد تعلیم‌دیده به تبریز فرستاد. با ورود متجاوزان به شهر تبریز، خیابانی ضددولت قیام کرد. نیروهای وفادار به او طی بیست و چهار ساعت تمام ادارات شهر را به کنترل خود درآوردند.

این پیروزی و نهضت خیابانی، بیش از پنج ماه ادامه داشت. شیخ در حیاط ساختمان تجدد به ایراد نطق‌‌هایی می‌‌پرداخت و مردم با اشتیاق تمام، پای صحبتش می‌‌نشستند. این سخنان به زبان آذری بود و ترجمه فارسی‌اش هر روز در روزنامه تجدد چاپ می‌‌شد. در این پنج ماه، خیابانی و جنبش او با خطرهای فراوانی مواجه بودند، اما بر همه آنها پیروز شدند. وی در ۲۱ شهریور ۱۲۹۹ ش از سوی نیروهای دولتی بازداشت شد و به شهادت رسید. در اینجا یکی از نطق‌های مهم او از نظرتان می‌گذرد:

ما چرا قیام کردیم؟ اگر وضعیت مقدم بر قیام را از نظر مطالعـه بگـذرانیم حالـت اسف‌آمیز مملکت و اختلاسات بی‌حد و حصر مالیـه و اقـدامات بی‌ناموسـانه و جانیانه نظمیه را درنظر بگیریم، لزوم فوری قیام را احساس می‌کنیم. در ظرف دوره اخیر یـک سلسـله عملیـات نظـامی در صـفحات مختلفـه ایالـت آذربایجان شروع شد که فقط منجر به افتضاح و رسوایی شد، این عملیـات کـه نه طرز شروع و جریان آنها از روی فکر بوده و نه توقیف و تعطیل معین داشـت، مالیه فقیر ملت را مستاصل ساخت، عده ماموران که بـا حقـوق غیرمتناسـب از تهران می‌آمدند، بدون جهت و لزوم بر عده ماموران موجود افزوده می‌شد. یک هنگامه غارتگری که مشهورترین اقوام و دسته‌های غارتگر نیز در تولیـدمثـل آن عاجز بودند در مملکت برپا شد. ایـن قیـام خواسـت بـر یـک چنـین دوره عـدم مسوولیت خاتمه دهد، دست خائنان و دزدان و راهزنان را از مالیـه مملکـت دور کند، مقصران را تنبیه و مجازات کند. آری این قیـام عرصـه را بـه خائنان تنـگ خواهد کرد. دزدانی که از تبریز رانده می‌شوند نباید در تهران صدرنشـین امانـت بشوند، جانی‌ها که از مرکز آذربایجان فرار می‌کنند نباید زمـام حکومـت ایـالات و ولایات دیگر را در دست بگیرند، زیرا که تمام خاک ایران مقدس و مجمـوع کـل دموکراسی ایران صاحب حقوق است.