علمای دوره صفویه، از منابع مختلفی بهره می‌بردند. از گذشته‌های دور نیز معافیت‌های مختلف مالیاتی، هدایای مختلف و نذورات مرسوم بوده است. علاوه براین، اعضای ساختار دینی به‌طور مستقل فعالیت‌های اقتصادی نیز داشته‌اند. بی‌شک در دوره صفویه، به‌علت همه‌گیر شدن مذهب تشیع و گسترش نقش‌های اجتماعی دین، توده‌های مردم برای فعالیت‌های مختلف اقتصادی، فرهنگی و کارهای روزمره، به علما مراجعه می‌کردند و به احتمال زیاد این نقش اجتماعی در دوره افشاریه نیز تداوم داشته است.

اما بی‌توجهی به این مساله بعد از سقوط صفویه، نشان‌دهنده ارجحیت داشتن جنگ‌های سیاسی و مهم نبودن وضعیت دینی و به تبع آن فرهنگی، علمی و اخلاقی جامعه در دوران نادرشاه است.. تشیع در دوره افشاریه، تنزل کرد و عدم حمایت اقتصادی دولت نیز ضربه محکمی به منابع مالی اقتصادی آن زده، اما گزارش‌هایی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد بعضی از علما، بدون نیاز به مواجب دیوانی، از دارایی شخصی خویش روزگار می‌گذرانده‌اند. خاندان حزین لاهیجی که از علمای مشهور اواخر صفویه و دوره افشاریه بودند، از این نمونه هستند. آنها از نظر اقتصادی مستقل به شمار می‌رفتند. حزین می‌گوید: «برای تنسیق اراضی و املاک موروثی که وجه معاش بدان بود» به گیلان رفته است. منابع سرشار موقوفات، از جمله درآمدهای علما بود. وقفیات در دوره صفویه، هم توسط پادشاهان صفوی و هم توسط توده مردم به شکوفایی و رونق رسید.

این درآمدها می‌توانست در زندگی روزمره، تحصیل و تدریس علما موثر باشد. مثلا در دوره صفویه و در پی گسترش مدارس و مساجد، موقوفات مربوط به آنها نیز گسترش یافت. از درآمد همین موقوفات بود که مواجب مدرسان، پیش‌نمازان، شهریه طلاب و هزینه‌های نگهداری ساختمان پرداخت می‌شد. همچنین با گسترش این موقوفات، در صورتی که اعضای ساختار دینی متولی آن می‌شدند، یک‌دهم آن را به‌عنوان تولیت دریافت می‌کردند. پس از سقوط اصفهان، ساختار دینی همچون ساختار سیاسی دچار تشویش شد و به تبع آن ساختار دینی و موسسات وابسته به آن دچار مشکل شد. بسیاری از اراضی موقوفه نیز به اراضی بایر تبدیل شد. آنها دکان‌ها و مستغلات و کاروانسراهای وقفی را خراب کردند و «رقبات دفتری صفویه را که تشخیص قراء را از دولتی و موقوفه و ملی به درستی ربط می‌داد و در چهل ستون ضبط بود، به زاینده‌رود افکندند.»

ضبط اوقاف، یکی از کار‌های مذهبی نادرشاه بود. آن هم اوقافی که درآمدهای مالی زیادی را برای مدارس دینی به‌وجود می‌آورد. شاید بی‌نظمی اجتماعی و سیاسی و درپی آن وضع نامشخص نحوه تملک دارایی‌های وقفی همچون فقدان دیوانسالاری متمرکز و کارآمد و حضور افراد مترصد بهره‌برداری از این اوضاع آشفته، چنین اقدامی را ضروری ساخته باشد. اما مهم‌تر از آن می‌تواند تمایل نادرشاه به محدود کردن توانایی مالی بخشی از اعضای نهاد دینی و علمایی یا کسب منابع درآمد اوقاف برای لشکرکشی‌های پرهزینه‌اش باشد. به گفته ژان اوتر، درآمدهای سالانه اوقاف بیش از یک میلیون تومان بوده است؛ «از این‌رو نادر، دستور داد همه را به خزانه واگذارند.» تنها و برای نخستین بار، جیمز فریزر در کتاب تاریخ نادرشاه افشار، به این دستور اشاره کرده است. براساس گزارش این سفرنامه‌نویس، نادرشاه علمایی را نزد خود فرا خواند و سوال کرد که منافع اوقاف را به چه مصرف می‌رسانند؟ جواب دادند که به مصارف موقوفه از قبیل وظیفه علما و طلاب و نگهداری مدارس و مساجد متعدد می‌رسد.

نادرشاه دستور داد که موقوفات در شهرهای مختلف ایران ضبط شد و این کار نادر، تاثیر شدیدی بر کارآیی نهاد وقف گذاشت. نتیجه دیگر ضبط اوقاف، حذف شدن یا کمرنگ شدن عضو مهم دیوانی دینی صفویه یعنی صدر بود؛ زیرا در دوره صفویه، صدر مسوول اوقاف و اداره آنها بود و همه موقوفات، گاه زیر نظر یک صدر و گاه زیر نظر دو صدر اداره می‌شد. در نتیجه، جزئیاتی که متاثر از پویایی دینی علما - تعلیم و تدریس، ساخت مدارس و مساجد و... - بود نیز تضعیف شد، اما هرگز نتوانست فرهنگ وقف را در میان مومنان شیعه از بین ببرد.

- به نقل از مقاله «رویکرد دینی نادر شاه و تاثیر آن بر شیعیان و عالمان شیعه»

مجله «شیعه‌شناسی»، دوره 13، شماره 52، زمستان 1394، نوشته دکتر زهرا عبدی