مرز تخصص‌گرایی و چهره‌گرایی

کامبیز نوروزی حقوقدان در گفت‌وگو با «دنیای اقتصاد» به موارد تخلف عملکرد شورای شهر طی ده‌های گذشته می‌پردازد. او دارا بودن هویت مسوولانه اجتماعی-سیاسی را اولین ویژگی برای حضور در کرسی‌های سبز رنگ شورا می‌داند.

 

در بررسی عملکرد شورای شهر طی چهار دوره گذشته به چه مواردی می‌توان برخورد کرد که شورا به وظایف نظارتی خود عمل نکرده است؟

موارد زیادی بوده که شورای شهر در ادوار گذشته اختیارات قانونی داشته اما اصلا به آن عمل نکرده است. به خصوص در دوره سوم و چهارم شورای شهر از وظایف قانونی خود قصور بسیار زیادی داشته است. طوری که نزدیکی فکری و سیاسی را بر وظایف قانونی خود حاکم کرده‌اند. به‌عنوان مثال شورای شهر در مورد فرآیندهای تصویب بودجه شهرداری و نظارت بر عملکرد مالی شهرداری در سال‌های اخیر کاملا منفعل بوده است. حتی شورای شهر برخلاف ساده‌ترین حقوق اساسی ملت، هر هفته یک جلسه غیرعلنی برگزار می‌کند و در آن به تصمیم‌گیری می‌پردازد. در حالی که برگزاری جلسات به‌صورت غیرعلنی مطلقا خلاف قانون است.

اما برخی دوستان در شورای شهر معتقدند این جلسه غیرعلنی نیست بلکه بدون حضور مستمع برگزار می‌شود.

این بهانه جویی است و هیچ پایه و اساس قانونی ندارد. در کشور حتی مجلس شورای اسلامی هم اگر بخواهد جلسه غیرعلنی تشکیل دهد به‌صورت موردی است و در این جلسه حق تصمیم‌گیری ندارد. ضمن آنکه براساس اکثریت تحلیل‌های موجود انتخاب یک شهردار به‌صورت سه دوره متوالی نیز غیرقانونی بود. شوراهای شهر در تهران خیلی از مقررات قانونی را به اجرا نگذاشتند و این ناشی از مشکل قانونی نیست، در واقع قانون نه اینکه مصون از نقد باشد و قابل نقد است اما انبوه نقایص و ضعف‌های گسترده و عمیقی را که در شورای شهر تهران مشاهده می‌کنیم به نقص قانونی ربطی ندارد. به‌عنوان مثال تصویب بودجه شهرداری از وظایف شورای شهر است، رسیدگی به عملکرد مالی شهرداری از وظایف شورای شهر است اما هیچ وقت این کار به درستی انجام نشده است.

به‌عنوان مثال گفته می‌شود شهرداری در ساخت تعداد زیادی از برج‌های تهران مشارکت دارد اما هیچ کسی نمی‌داند مبنای این مشارکت چیست؟ این حجم عظیم بدهکاری شهرداری از کجا آمده است؟ این موارد ناشی از این است که شورای شهر وظیفه خود را به درستی انجام نداده است. این نکته را اضافه کنم که در اینجا منظور از اعضای شورای شهر تمامی اعضا هستند و بین اصلاح طلبان و اصولگرایان تمایز قائل نمی‌شوم ممکن است انگیزه‌های آنها متفاوت باشد اما نتیجه یکسان است. اعضای شورای شهر طی سال‌ها در یک انفعال محض عمل کرده‌اند. از یک سو اعضای اصلاح طلب شورای شهر بعد از موضوع املاک نجومی سروصدا می‌کنند اما نتیجه مشخصی حاصل نمی‌شود و از سوی دیگر اصولگرایان اصولا شورای شهر را به یک سازمان حزبی شهرداری تهران تبدیل کرده‌اند.

اگر بخواهیم نگاهی رو به جلو داشته باشیم برای آنکه شورای شهر تهران در دوره پنجم بخواهد به مسوولیت‌های هدایت‌گری ونظارتی خود وارد شود اولین کاری که باید در دستور کار خود قرار دهد چیست؟

نهاد شورای شهر اتفاقا در ساخت قدرت، یک نهاد مهم، بنیادی و جدید است. شورای شهر نهادی است که قدرت تصمیم‌گیری و اجرایی در قلمرو مسائل شهری متعلق به آن است. در این صورت باید منابع هم در اختیار داشته باشد و اختیارات وسیعی هم دارد. نهاد شورای شهر یک سازمان اداری مستقل از دولت و سایر اجزای حکومت است. نهاد شورای شهر مستقیما با رای مردم انتخاب می‌شود. بنابر‌این در تحلیل جامعه شناختی حقوق به اینجا می‌رسیم که شورای شهر در ساخت قدرت و ساخت بوروکراتیک قدرت یک نقش شکننده دارد. در واقع ساختارهای سنتی حاکم بر منابع قدرت را می‌شکند و یک سازمان جدید ایجاد می‌کند.خود این با مقاومت ساخت بوروکراتیک تولید می‌شود. در تمام چهار دوره گذشته شورای شهر، مرتبا با مقاومت سازمان‌های دولتی در برابر اختیارات شورای شهر مواجه هستیم که نمی‌خواهند از قدرت خود به نهاد دیگری که مستقیما توسط مردم تشکیل شده است بدهند. یعنی یکی از مشکلات و مسائل جدی شوراها منازعه‌ای است که ساختار بوروکراتیک قدرت در ایران با آن دارد و این منازعه هم همچنان ادامه دارد.

بر این پایه کاری که شورای شهر باید انجام دهد این است که از این‌قدرت که ناشی از رای مستقیم ملت است استفاده کند. این کاری است که در ادوار مختلف شورا انجام نشده است و در شورای سوم و چهارم اصلا اجرایی نشد. ضمن اینکه نهاد شورای شهر در ساختار اداری ایران کاملا نوظهور است و هیچ گونه تجربه خاصی از آن نداریم و این تجربه باید سپری شود. شورای شهر ابتدا باید به قدرت خود باور بیاورد و ثانیا بتواند موقعیت خود را در ساختار اداری کشور تثبیت کند. نهادی داریم به نام شورای عالی استان‌ها. این شورا اختیار قانونی دارد که مستقیما لایحه به مجلس دهد اما هیچ وقت چنین کاری نکرده است. از این رو به نظر می‌رسد علاوه بر شورای شهر، ساختار شورای عالی استان‌ها نیز باید ساماندهی شود. شورای عالی استان‌ها بهترین مرجع برای تقدیم لوایح مربوط به شهر به مجلس است. اما منفعل است. در سطوح دیگر مثل نحوه مدیریت شهری، آئین نامه‌ها به جای خود است اما این تغییر ساختاری باید در آن اتفاق بیفتد.

آیا مرزبندی بین حضور چهره‌ها و کارشناسان در پارلمان محلی درست است؟ چراکه در سال‌های اخیر شاهد انتقادات زیادی مبنی بر حضور ناکارآمد چهره‌های ورزشکار در شورای شهر تهران بودیم.

ابتدا یک رفع اتهام از ورزشکاران انجام دهم. شما فکر می‌کنید سایر اعضای شورا که مدرک دانشگاهی و برچسب سیاسی پررنگی هم دارند آیا کارنامه عملکرد موفق‌تری داشته‌اند؟ اصلا اینطور نیست. شورای شهر چهار عضو ورزشکار دارد. ۲۷ عضو غیرورزشکار دیگر چه عملکرد درخشان و مثبتی از خود نشان داده‌اند؟ مساله این است که افرادی که وارد شورای شهر می‌شوند باید پیش از هر چیزی یک هویت مسوولانه اجتماعی-سیاسی داشته باشند. این مهم است. حالا می‌خواهد ورزشکار باشد یا معمار یا وکیل دادگستری. پاشنه آشیل شورای شهر همین قسمت است. فهرستی از بین اصلاح طلبان معرفی کرده‌اند که غیر از ۸ نفر که هویت مسوولانه سیاسی- اجتماعی داشتند بقیه فهرست ضعیف بودند. این دیدگاه باعث می‌شود سطح شورای شهر به سمت افراد بی هویتی که ممکن است به جهت باد حرکت کنند بالا رود.

افرادی که در شورای شهر حاضر می‌شوند باید جسارت اجتماعی داشته باشند. تجربه حضور فردی همچون رحمت‌الله‌حافظی که یک پزشک است در شورای شهر نشان داد که اگرچه تخصص پزشکی ربطی به مسائل شهری ندارد اما ورود این فرد به موضوعاتی همچون آلودگی آب، فعالیت کارخانه‌های شن و ماسه، آلودگی میوه‌ها و سبزیجات از موضوعات مهم دوره قبل بود. ببینید بحث تاکید بر روی تخصص، باعث ورود افراد بی‌هویت به شورای شهر می‌شود، به این معنی که این افراد باید در جریان تجربه اجتماعی مسوولیت‌پذیری خود را اثبات کرده باشند. کسی که هیچ تجربه حضور در عرصه‌های اجتماعی نداشته است چگونه ممکن است، با کدام انقلاب روحی می‌تواند در این عرصه موفق باشد؟