موانع تک نرخی شدن ارز

مصطفی سلیمی‎فر *

دستیابی به ثبات نرخ ارز پدیده مطلوب و هدف‎گذاری خوبی است که توسط بانک مرکزی انجام شده زیرا تک نرخی بودن ارز شفافیت را به دنبال خواهد داشت. البته باید توجه داشت ثبات به این معنا نیست که ارز عدد خاصی داشته باشد بلکه به این معناست که نرخ ارز می‏تواند در یک دامنه قابل قبول نوسان داشته باشد اما این نوسانات نباید بیشتر از دامنه مورد نظر باشد زیرا بیشتر شدن این نوسانات همانند وضعیت فعلی، باعث ایجاد عدم اطمینان در فضای اقتصاد کشور می‎شود و این امر نیز آثار منفی بر جای خواهد گذاشت.

شاید در وضعیت فعلی دستیابی به این هدف و تک نرخی شدن ارز واقع‎بینانه نباشد که این امر دلایل مختلفی دارد و عمده‎ترین دلیل آن نیز به اقتصاد سیاسی کشور بر می‌گردد؛ از طرفی در فضای فعلی متغیرهای اقتصادی اثرگذاری کمتری دارند و این امر هم تک نرخی شدن قیمت ارز را با دشواری مواجه می‏کند؛ همچنین صحبت‎های رئیس‎جمهور جدید آمریکا مبنی بر عدم پایبندی به برجام نیز فضای مسمومی را در رابطه با ایران ایجاد می‎کند که این مسأله هم مانعی برای تک نرخی شدن قیمت ارز در کشور محسوب می‎شود؛ به نظر می‎رسد نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۹۶ نیز در ایجاد این نااطمینانی مؤثر است. در سال‎های اخیر بین ۳۰ تا ۴۰ درصد تورم را در کشور شاهد بودیم که این رقم با میانگین تورم جهانی فاصله زیادی داشت؛ به اعتقاد نظریه‎پردازان جهان، واقعی شدن نرخ ارز نیازمند این است که این نرخ به اندازه تفاوت نرخ تورم داخلی و خارجی افزایش یابد؛ حتی فرض را بر این بگیریم که در ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم، نرخ ارز واقعی بود، که البته اینطور نیست، با این حال ظرف این مدت بین ۳۰ تا ۴۰ درصد تورم داشتیم که نرخ تورم جهانی بسیار کمتر از این رقم بوده است و مابه‎التفاوت این دو نرخ عاملی است که می‎تواند نرخ ارز را افزایش دهد.

در مجموع می‎توان گفت متغیرهای سیاسی و متغیرهای اقتصادی مذکور مسبب وضعیت فعلی در بازار ارز هستند و در چنین اوضاعی شاید صحبت از ثبات نرخ ارز چندان واقع‎بینانه نباشد. این بی‎ثباتی آثار متفاوتی بر بنگاه‎های اقتصادی دارد؛ زمانی که عدم اطمینان در فضای اقتصاد ایجاد شود، اولین تأثیر این امر بر سرمایه‎گذاری خواهد بود و در نتیجه به میزان مورد انتظار سرمایه‏گذاری محقق نخواهد شد و در نتیجه نرخ رشدی که در اقتصاد پیش‎بینی شده، تحقق نخواهد یافت و این امر نیز تبعات خود را بر سایر متغیرهای اقتصاد از جمله نرخ اشتغال، تولید و ... خواهد داشت. به نظر می‎رسد اگرچه تلاش دولت یازدهم، تک رقمی کردن نرخ تورم بوده و آمار نیز نشان‎دهنده موفقیت دولت در این زمینه است، اما اگر روند فعلی در زمینه نرخ ارز ادامه داشته باشد، تورم روند افزایشی خواهد داشت و دو رقمی خواهد شد؛ به ویژه بعد از انتخابات اردیبهشت ماه این دستاورد عمده‎ای که دولت در حوزه اقتصاد برای خود متصور است، از دست خواهد رفت.

انتظار می‎رود با افزایش نرخ ارز، صادرات کشور افزایش یابد اما باید به این نکته هم توجه داشت این اتفاق در اقتصادی رخ می‎دهد که کالایی برای صادرات داشته باشد زیرا اگر اقتصاد، کالای صادراتی یا قدرت رقابت در بازارهای جهانی را نداشته باشد، شاید واقعی شدن نرخ ارز و افزایش قیمت آن، اثر مثبتی بر افزایش صادرات و ... نداشته باشد. صحبت از واقعی شدن نرخ ارز می‏شود اما به نظر می‎رسد اکنون به دلیل فضای سیاسی موجود، موقعیت مناسبی برای واقعی کردن نرخ ارز نیست و این امر باید به بعد از تشکیل دولت بعدی موکول شود. به نظر می‎رسد در حال حاضر بهترین اقدام این است که بانک مرکزی بتواند نوسانات نرخ ارز را مدیریت و مهار کند تا عدم اطمینان در بازار ارز حاکم نشود زیرا ایجاد این عدم اطمینان باعث شکل‏گیری سوداگری در بازار ارز می‎شود و بار دیگر شاهد گرفتاری‎هایی خواهیم بود که در اواخر دوره دولت قبل داشتیم.

* عضو هیأت علمی دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد