دکتر تیمور رحمانی

سفر روسای محترم جمهوری اسلامی ایران به مناطق مختلف کشور و به‌طور مشخص استان‌ها یا سفرهای استانی در طول حیات جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان راهی برای ارتباط روسای محترم جمهور با مردم و آشنایی بیشتر با مسائل و مشکلات استان‌ها کم و بیش وجود داشته است که فی نفسه امری مبارک و میمون است و کسی نافی تداوم آن نیست.

این سفرهای استانی در طول ۱۰ سال گذشته شدت گرفته است و بخشی از برنامه کاری رئیس‌جمهور شده است. از آنجا که در سیستم سیاسی جمهوری اسلامی ایران رئیس‌جمهور با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود، بسیار طبیعی است که منتخب ملت مرتب در جمع آنها حضور یابد، در جریان امور آنها قرار گیرد و از نزدیک از پیشبرد برنامه‌هایی که در دستور کار خود قرار داده است اطمینان حاصل کند؛ اما آنچه از تجربه گذشته سفرهای استانی می‌توان نتیجه گرفت آن است که این سفرهای استانی تبدیل به روشی برای تصمیم‌گیری در تخصیص منابع و به‌ویژه منابع بخش عمومی شده است که می‌تواند محل انتقاد یا حداقل محل تامل باشد.

اگر نویسنده به هنگام سفر استانی رئیس محترم جمهور به استان دیگری این مطالب را می‌نوشت شاید این شائبه را ایجاد می‌کرد که از تنگ‌نظری نویسنده سرچشمه گرفته باشد و ناخشنودی از بهره‌مندی دیگر استان‌ها. حال که رئیس‌جمهور محترم به استان کردستان سرزمینی که من در آن پرورش یافتم سفر کرده است آسوده‌تر می‌توانم نگاهی نقادانه به آن داشته باشم.

همان‌طور که همه کم و بیش می‌دانند، سفر رئیس‌جمهور به استان‌ها به‌طور معمول تبدیل به فرصتی می‌شود تا از مقامات اداری استان گرفته تا صاحبان فعالیت‌های اقتصادی و پیمانکاران و مردم عادی به‌دنبال مصوبه‌هایی برای جذب منابع مالی برای استان چه به شکل تخصیص اعتبارات عمرانی و چه به شکل تسهیلات تکلیفی و انواع و اقسام معافیت‌ها و مشوق‌های دولتی باشند. جذب این منابع مالی هم برای تکمیل پروژه‌های نیمه تمام است و هم برای شروع پروژه‌های جدیدی که به‌طور معمول با رایزنی و لابی کردن سعی در به نتیجه رساندن آنها می‌شود. این موضوع به‌ویژه برای استان‌های محرومی از قبیل کردستان اهمیت بیشتری می‌یابد و ترکیبی از احساسات، نیاز واقعی و رانت‌جویی نتیجه آن را رقم می‌زند.

حال موضوع این است که آیا ضرورت دارد سفرهای استانی ماهیتی این چنین داشته باشد و الزامی دارد که با سفر رئیس‌جمهور به یک استان هرچند بسیار محروم تصمیماتی در تخصیص منابع بخش عمومی گرفته شود که در غیاب این سفر استانی گرفته نمی‌شد. گرچه کلمه برنامه‌ریزی آن چنان رنگ و بوی کمونیستی دارد که یک اقتصاد خوانده اصیل اکراه دارد از آن استفاده کند، اما قاعدتا یک نظام تصمیم‌گیری راجع به تخصیص منابع از جمله برای محرومیت‌زدایی و برقراری توازن نسبی منطقه‌ای باید وجود داشته باشد که می‌توان آن را نظام برنامه‌ریزی نامید و هر کشوری ناچار به داشتن آن است. در این نظام تصمیم‌گیری تخصیص منابع، نه تنها در مورد خرج کردن هزاران میلیارد ریال بلکه حتی در مورد خرج کردن میلیون‌ها و هزاران ریال نیز لازم است با طمانینه و هزینه- فایده کردن اتخاذ تصمیم شود تا منابع کمیاب بتواند اثربخشی لازم را در ایجاد رشد و توسعه اقتصادی به‌دنبال داشته باشد. طبیعی است که درآن صورت سفر استانی شرایط مناسبی برای اتخاذ چنین تصمیماتی فراهم نخواهد ساخت.

اگر قرار است که منابعی برای توسعه یک استان یا جبران عقب ماندگی یک استان اختصاص یابد، نیک آن است که در قالب یک نظام تصمیم‌گیری توسعه آفرین همراه با نظام توسعه کل کشور دیده شود نه به صورت شتاب‌زده و احساساتی و متاثر از جو ایجاد شده به هنگام سفر رئیس‌جمهور. به‌نظر نمی‌رسد که محرومیت و توسعه نیافتگی استان‌های کشور صرفا با تخصیص منابع مالی حل شود، همان‌طور که مشکل توسعه نیافتگی کشورهای در حال توسعه نیز با صرف دریافت منابع مالی از جهان خارج حل نشده است. می‌توان نشان داد که بخش قابل‌توجهی از رانت‌جویی موجود در اقتصاد اتفاقا در قالب تخصیص منابع مالی به مناطق محروم و سایر امتیازات اعطایی به آنها صورت می‌گیرد که اگر شکاف توسعه مناطق کشور را افزایش نداده باشد، حداقل تداوم بخشیده است.

آیا این به‌آن معنی است که رئیس محترم جمهور به استان‌ها و به‌ویژه استان‌های محروم سفر نکند؟ به هیچ‌وجه چنین چیزی مدنظر نیست، بلکه ضروری است که پیوسته بخشی از برنامه رئیس‌جمهور در میان مردم بودن باشد. در واقع، بهتر آن است که آنقدر نظام تصمیم‌گیری کشور غیر متمرکز و روان شود که رئیس‌جمهور زمان کافی برای دیدار از مناطق مختلف کشور را به بهانه‌های مختلف پیدا کند. چه نیک است که رئیس‌جمهور به جای یک سفر کاری سنگین و خسته‌کننده و پر از تصمیم‌گیری‌های تخصیص منابع که اصولا در چنین شرایطی نمی‌تواند خالی از اشکال باشد، برای شرکت در یک برنامه فرهنگی و علمی یا افتتاح یک پروژه محلی یا یک سفر تفریحی به استان‌ها سفر کند. در چنین شرایطی، تصمیمات تخصیص منابعی که قرار است محرومیت‌زدایی ایجاد کند در کمال آرامش و با فکر و اندیشه مبتنی بر علم اقتصاد و با بهره‌جویی از علوم دیگر قبلا اتخاذ شده است و سفر رئیس‌جمهور به صورت یک برنامه عادی دیدار با مردمی که او را برگزیده‌اند، خواهد بود و حداکثر در راستای اطلاع‌رسانی به هموطنان و مطلع شدن از خواسته‌های آنان از نزدیک.

دولت یازدهم در شرایط دشواری آغاز به کار کرده است و تاکنون نیز موفقیت‌های قابل‌قبولی به‌ویژه در حل مساله هسته‌ای و روابط خارجی و همچنین ثبات بخشیدن به اقتصاد کسب کرده است. امید است با تدبیر برنامه‌های سفر استانی رئیس‌جمهور را نیز به سمت و سویی سوق دهد که هموطنان بدانند هر آن ممکن است رئیس‌جمهور دیداری عادی از استان آنها داشته باشد و سفر رئیس‌جمهور را فرصت مغتنمی برای گرفتن منابع نبینند که هر یک ریال تخصیص بیشتر به یک استان به معنی یک ریال تخصیص کمتر به جایی دیگر است که ضرورتی ندارد ملاک هزینه - فایده اجتماعی آن را تایید کند.

دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران