چالش‌های پیش‌روی زنان در کسب‌وکار

عارفه مولایی مدیرعامل شرکت گوهراندیش، عضو هیات‌مدیره کانون زنان بازرگان یکی از مهم‌ترین معیارها برای سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا هستند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرآیند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، اگر به زن به‌عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، مسیر توسعه هموارتر خواهد شد. به‌رغم اینکه نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل می‌دهند و دو سوم ساعات کار انجام شده توسط زنان صورت می‌پذیرد، تنها یک دهم درآمد جهان و فقط یک صدم مالکیت اموال و دارایی‌های جهان به زنان اختصاص یافته است. بنابراین، وجود نابرابری برای زنان در تمامی جوامع کم و بیش وجود دارد که در برخی سازمان‌های جهانی در چند سال اخیر به این مساله بیشتر توجه شده است.

در جامعه امروز، زنان نقش مهم و در حال گسترشی در زمینه کسب و کار دارند. در سال‌های اخیر، سهم زنان در کسب‌وکارهای خصوصی به اندازه کارهای دولتی روند رو به رشدی را طی کرده، اما مجموعا وضعیت اشتغال زنان در ایران مشابه سایر کشورهای در حال توسعه در وضعیت مطلوبی نیست.

برخی مسائل و مشکلات اشتغال زنان، موانع توسعه‌ای است که به ساختار کشورها مربوط می‌شود و بخشی از آن موانع غیرتوسعه‌ای و غیرساختاری است. ازجمله موانع توسعه‌ای، موانع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را می‌توان نام برد و موانع غیرتوسعه‌ای نیز به ویژگی‌های شخصیتی و فیزیولوژی زنان باز می‌گردد که در این میان، موانع اجتماعی و فرهنگی بیش از سایر چالش‌ها، پیش پای زنان کارآفرین قد علم کرده است.

مطالعات و بررسی‌های صورت گرفته نشان داده است که ارزش‌ها و باورهای فرهنگی رایج در یک جامعه، تاثیر مستقیمی بر میزان اشتغال زنان داشته است. فرهنگ اقتدارگرا همواره رواج‌دهنده باورهای سنتی و کلیشه‏های جنسیتی در حوزه کارآفرینی زنان بوده و همچنین کمبود آگاهی زنان در ابعاد حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی، حرفه‏ای و عدم شرکت در تشکل‏های صنعتی حرفه‏ای و فعالیت‏های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، به استمرار ساخت نابرابر کمک می‏رساند. مجموعه این عوامل موجب شده که به دلیل نگاه جنسیتی، فرصت‌های اجتماعی و شغلی کمتر به‌طور برابر با توجه به شایستگی‌ها به افراد، فارغ از جنسیتشان اعطا شده و همواره شاهد تبعیض جنسیتی در اشتغال هستیم.

در مجموع، از مهم‌ترین موانع فرهنگی بر سر راه اشتغال زنان در ایران می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: باورهای غلط اجتماعی مبنی بر عدم مشارکت زنان در فعالیت‌ها، عدم آگاهی زنان ایرانی نسبت به حقوق شهروندی خود، عدم آگاهی زنان در زمینه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی موجود برای فعالیت و بالاتر بودن نرخ بی سوادی زنان نسبت به مردان؛ چنانچه ناکافی بودن آموزش در مورد زنان نسبت به مردان، فرصت رشد و ارتقای شخصیت وجودی زنان را دچار مشکل و شرایط سختی برای اشتغال آنها ایجاد می‌کند که باعث می‌شود زنان در زمینه‌های شغلی، شرایط مساوی با مردان نداشته و اگر هم در شرایط مساوی با آنان باشند، کارفرمایان و مدیران مردان را بر آنان ترجیح خواهند داد؛ بنابراین، تبعیض جنسیتی، دسترسی نداشتن آسان به منابع مالی، کمبود یا نبود اطلاعات، قوانین دست و پا گیر و...، از جمله موانع فرهنگی مهم در اشتغال زنان است؛ به گونه‌ای که زنان نسبت به مردان فرصت شغلی کمتری دارند.

در این بین، بر اساس تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران در بهار سال جاری، ۶ میلیون و ۹۷۵ ‌هزار‌ و ۶۸ نفر از کل شاغلان کشور در حوزه صنعت فعالیت می‌کردند که از این تعداد، ۷۱۱‌ هزار ‌و ۸۸ نفر زن و ۶ میلیون ‌و ۲۶۳‌ هزار ‌و ۹۸۰ نفر نیز مرد بودند. با این حساب می‌توان نتیجه گرفت که از کل شاغلان حوزه صنعت، حدود ۱۰ درصد زن و ۹۰‌ درصد مرد بوده‌اند که جای بسی تامل است.

در حالی که زنان در آسیا به‌طور متوسط، ۱۳-۱۲ ساعت بیش از مردان کار می‏کنند، به دلیل بدون مزد بودن کار خانگی، همچنان در سطح نازل درآمدی قرار می‏گیرند و ارتقای مقام تنها بر اساس شایستگی‏ها صورت نمی‏پذیرد.

فارغ از بعد اجتماعی و فرهنگی که موانعی بر سر راه کارآفرینی زنان ایجاد می‌کند، بعد حقوقی این حوزه نیز قابل تامل است؛ از آنجا که طبق قانون، ریاست خانواده با شوهر است و خروج زن از کشور منوط به اجازه کتبی شوهر است، مشکلاتی از این بعد نیز در مسیر کار زنان ایجاد می شود. قوانین ناظر بر اشتغال، از جمله قانون اشتغال نیمه‏وقت زنان، مقررات در زمینه مرخصی زایمان و ماده ۵ مصوبه ۱۳۷۱ شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که محدودکننده حیطه اشتغال زنان است، هیچ‌کدام کمکی به افزایش مشارکت اقتصادی اجتماعی زنان نکرده است. پر واضح است پیش شرط راه‌اندازی فعالیت‌های کارآفرینانه توسط زنان، شناسایی دقیق عوامل موثر بر فرآیند اشتغال و کارآفرینی است و مطالعات راهبردی در این زمینه، ضروری به نظر می‌رسد.

مجموع موارد مطرح شده حاکی است که در حوزه کارآفرینی زنان، برخی ابعاد ساختاری جامعه در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و حقوقی باید اصلاح شود تا مسیر کارآفرینی زنان رو به توسعه و هموار باشد.