بنگاهداری زنان و توسعه اقتصادی کشور

فاطمه مقیمی مدیرعامل شرکت حمل‌و‌نقل بین‌المللی سدیدبار و رئیس کانون زنان بازرگان ایران توسعه اقتصادی و کارآفرینی از اولویت‌های جامعه کنونی است.اگر توسعه کارآفرینی را در معنای «تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و اشتغال مولد» تعبیر و تفسیر کنیم، منابع انسانی عامل بسیار مهمی در جهت رشد و توسعه کارآفرینی محسوب می‌شود که این امر در نهایت، توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورها را به دنبال خواهد داشت.

خوشبختانه در حال حاضر شاهد تبدیل پدیده کارآفرینی به موضوع مورد توجه محافل علمی هستیم. در این میان، زنان که بیش از نیمی از منابع انسانی کشور را تشکیل می‌دهند، اهرم موثری در پیشبرد اهداف توسعه محسوب می‌شوند و بنابراین لازم است، تغییری جدی در نگرش باورهای فرهنگی نسبت به نقش زن در جامعه به وجود آید.زنان در کشورهای رو به توسعه، امید اول برای ارتقای خانواده‌ها و رشد و توسعه‌ کشورهای خود محسوب می‌شوند. موفقیت زنان کارآفرین در جوامع، نه تنها سبب سودهای اقتصادی می‌شود، بلکه منافع اجتماعی و فرهنگی هم ایجاد می‌کند.در ایران اما، نرخ کارآفرینی زنان در مقایسه با مردان پایین است؛ این در شرایطی است که با توجه به جمعیت ۵۰ درصدی زنان، عملکرد کارآفرینانه زنان موجب شتاب‌گیری توسعه کارآفرینی می‌شود.

جنسیت و کارآفرینی

بخشی از هویت انسان تحت تاثیر جنسیت او شکل می‌گیرد؛ صرف‌نظر از تفاوت‌های طبیعی که اعضای دو جنس از جنبه‌های جسمانی و روانی دارند، جامعه نیز به نوبه خود بر افزایش این تفاوت‌ها دامن می‌زند.

اگر فرهنگ جامعه با زنان به شیوه‌ای نابرابرانه رفتار کند؛ یعنی در مقایسه با مردان، آنان را با ویژگی‌های ضعیف یا منفی توصیف کند یا اگر امکان دستیابی به فرصت‌ها و منابع ارزشمند اجتماعی را به خاطر زن ‌بودن برای آنان محدود سازد، در این صورت به تدریج این مولفه‌ها، جزئی از هویت زنان می‌شود.

درک منفی یا ضعیف از خود، اعتماد به نفس اندک، ارزیابی ضعیف از توانمندی‌های خود، احتمال شکل‌گیری ساختار روانی و شخصیتی مساعد کارآفرینی را کاهش می‌دهد، زیرا در صورتی می‌توان یک فرد را کارآفرین نامید که در اندیشه تغییر و بهبود شرایط کارش باشد، فکری نو درسر داشته باشد، در برابر عدم قطعیت پایدار باشد و از قدرت رهبری و بسیج منابع در جهت هدف برخوردار باشد.

روحیه کارآفرینی زنان

افزایش قابل ملاحظه زنان شاغل، واقعیت انکارناپذیر جامعه ایران است؛ با این وجود اما، تعداد کمی از زنان شاغل، کارآفرین هستند.یکی از دلایل و نه همه آن، تاثیر نابرابری جنسیتی بر ساختار روانی و شخصیتی زنان است و تفاوت‌هایی که مردم در انجام دادن کاری خاص در شرایط نسبتا یکسان از خود نشان می‌دهند، ناشی از تفاوت ابعاد شخصیتی آنان است.از سوی دیگر البته، روحیه و انگیزه کارآفرینی، مساله‌ای مهم در کارآفرینی زنان به شمار می‌رود؛ چنانچه اساسا برخورداری جوامع از روحیه کارآفرینی، اصل و اساس پیشرفت اقتصادی کشورها به حساب می‌آید.علم و دنیای مدیریت با مفهوم روحیه کارآفرینی هویت می‌یابد. در این میان، پذیرش واقع‌بینانه تفاوت‌های طبیعی میان زن و مرد و پرهیز از مقایسه‌های بی‌مورد که موجب کاهش عزت نفس می‌شود، مهارت‌های کارآفرینی زنان را افزایش می‌دهد. این جهت‌یابی نه تنها ساختار روانی و شخصیتی آنان را تغییر می‌دهد، بلکه موجب می‌شود نگرش دیگران هم نسبت به زنان دگرگون شود، البته زنان نباید صرفا در انتظار تغییرات فرهنگی باشند، بلکه باید در جهت دگرگونی شرایط موجود بکوشند، زیرا فرآیند کارآفرینی با شکل‌گیری یک اندیشه آغاز می‌شود و با انتخاب راهکارهای مناسب، تامین منابع و غلبه بر موانع به اجرا درمی‌آید.بنابراین زنان برای موفقیت در فرآیند کارآفرینی باید مهارت‌های ادراکی، ارتباطی و تخصصی خود را ارتقا دهند و تقویت کنند.

دولت و زنان کارآفرین

در این بین، بررسی رابطه دولت و زنان کارآفرین نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. در ایران، هیچ نهاد یا سازمان دولتی مختص کارآفرینی و کارآفرینان زن وجود ندارد و تنها در برخی وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی، حمایت‌های محدودی از خوداشتغالی زنان صورت می‌گیرد. این حمایت‌ها به صورت عمومی است و زنان نیز همچون مردان در حد امکان می‌توانند از آن بهره‌مند ‌شوند، اما برنامه ویژه‌ای برای حمایت از زنان کارآفرین وجود ندارد و تعریف نشده است.در مجموع، به‌منظور تقویت و توسعه کارآفرینی زنان، باید دو مقوله مورد توجه قرار گیرد: ۱- آموزش در زمینه کارآفرینی در مدارس و دانشگاه‌ها، ۲- ایجاد انگیزه کارآفرینی در جامعه و خود افراد.

نقش آموزش در کارآفرینی

اساسا در جامعه ما، زنان به‌طور سنتی، از تمرین و تجربه در حوزه تاسیس و راهبری سازمان‌ها جدا نگه‌داشته شده‌اند.

اکثریت قابل توجهی از زنان به‌طور سنتی، در خانه به‌سر می‌برند و این امر باعث می‌شود تا شبکه اجتماعی آنها کوچک بوده و حلقه‌ای بسته را شامل شود. در مقابل اما، از آنجا که مردان می‌توانند ساعات بیشتری از وقت خود را در بیرون از خانه بگذرانند، شبکه اجتماعی آنان گسترده‌تر و متنوع‌تر است.

با توجه به ملاحظات مذکور، محدودیت‌های ساختاری و کارکردی شبکه اجتماعی زنان در مقایسه با مردان، محدودیت‌های مضاعفی را در مشارکت مساوی در فعالیت‌های کارآفرینانه ایجاد می‌کند.

بر این اساس، برای آموزش افراد در زمینه کارآفرینی، باید از دوران کودکی، خلاقیت در آنها، پرورش یافته و تقویت شود، زیرا آموزش دوران کودکی تاثیر بسیاری بر پرورش و ایجاد افراد کارآفرین در آینده دارد؛ همچنین آموزش‌های تخصصی و کاربردی در زمینه کارآفرینی در دوران دانشگاه نیز دارای اهمیت است. از جمله دیگر اقدامات نیز، معرفی الگوهای موفق کارآفرین و دلایل موفقیت آنها، همچنین فرصت‌های کارآفرینی زنان، در دوران تحصیل و خصوصا در دانشگاه‌ها است.

بنابراین، به‌منظور استفاده بهینه از توانایی‌های زنان و دستیابی به توسعه اقتصادی، باید نقش کارآفرینی زنان را در توسعه همه‌جانبه به‌ویژه توسعه اقتصادی تقویت کرد.در این راستا، سیاست‌های حمایتی مناسب در تقویت ویژگی‌های کارآفرینانه و بقای روحیه کارآفرینی در میان زنان نقش مهمی ایفا می‌کند.

در خاتمه و با یک جمع‌بندی، تاکید می‌شود که جهت تقویت انگیزه کارآفرینی در زنان و دختران، باید سیاست‌هایی اتخاذ شود که از آن میان، می‌توان به حمایت از زنان کارآفرین در مرحله راه‌اندازی کسب و کار، اصلاح سیاست‌ها و قوانین موجود در جهت حمایت از کارآفرینی زنان، تدوین سیاست‌های جدید در حمایت از زنان کارآفرین، تقویت تشکل‌های زنان کارآفرین، ایجاد مراکز رشد کارآفرینی زنان و اعطای تسهیلات مناسب به صاحبان ایده‌های خلاق اشاره کرد.