دکتر پویا جبل عاملی ۱- بن‌برنانکه در یکی از آخرین مقالات خود که در مجله Journal of Economics Perspectives به چاپ رسانده است، بر این مساله پافشاری می‌کند که عدم‌توانایی فدرال رزرو در کنترل تورم دهه ۱۹۷۰ ایالات‌متحده به خاطر آن بود که مقامات با عبور از اندیشه پولی و اینکه پول پدیده پولی است، بر این نظر بودند که عوامل هزینه‌ای و ساختاری منبع تورم بوده و با قیمت‌گذاری و تعیین دستمزد به دنبال کاهش تورم بودند؛ اما با ورود پل ولکر به فدرال رزرو بار دیگر این نهاد در ریلی قرار گرفت که به مقصود افت تورم می‌رسید و این ریل به غیر از تفکر پولگرایی نبود. سخن برنانکه به این معنا است که حتی در اقتصاد پیشرفته‌ای چون ایالات‌متحده اگر مقامات پولی، منبع تورم را در کانال هزینه و مباحث ساختاری دنبال کنند، دیگر نمی‌توانند آن را کنترل کنند. از دهه ۱۹۸۰ به این سو، کمتر بانک مرکزی در دنیا بوده است، که از این تفکر پولی بودن تورم خارج شود و به همین خاطر نیز تورم در دنیا کنترل شده است و آن معدود بانک مرکزی‌هایی نیز که از این اندیشه در صحنه عمل عبور کرده‌اند، ناگزیر در دام تورم‌های افسارگسیخته افتادند. ۲- وقتی در تئوری و عمل، مشخص شده که تفکر پولی تنها راه کنترل تورم است و حتی اقتصاددانان نحله‌های دیگر وقتی در مقام مشاوره برای کنترل تورم قرار می‌گیرند از این دید به مشکل می‌نگرند و شاید کمترین مساله‌ای در اقتصاد باشد که چنین اجماعی روی آن است، برای چه ما باید پاسخگوی عده‌ای از اقتصاددانان باشیم که از نحله‌های کوچک و به دور افتاده از علم روز چنان سخن می‌گویند که گویی نگاه مسلط است؟ چرا باید بارها و بارها به آنانی که معلوم نیست با چه استدلالی کانال هزینه را منشا تورم می‌کنند، پاسخ دهیم؟ وقتی مساله‌ای در دنیا حل شده است، چرا باید وقت خود را با این در جا زدن‌های بی‌پایان تلف کنیم؟ ۳- این روزنامه با تشکیل دولت جدید همواره بر این امر پافشاری کرده است که به‌رغم وجود برخی از انتخاب‌ها و مشکل‌ها امید بسیاری هست که سیاست‌گذاران جدید بتوانند معضلات اقتصادی را حل کنند و تورم نیز از اولین شاخص‌هایی بوده که روند مطلوب آن از همان ابتدای تشکیل دولت آغاز شده است؛ اما آنچه تاکنون رخ داده بیش از همه از کانال انتظارات بر تورم اثر گذاشته است و لازم است تا متغیر‌های پولی نیز تغییر عمده‌ای کنند، تا روند نزولی تورم (نقطه به نقطه) تداوم یابد. با وجود این کمتر اقتصاددانی با توجه به آمار‌های کنونی می‌تواند مدعی باشد که از زمان تشکیل دولت جدید سیاست پولی انقباضی شده است. نه تنها نرخ بهره افزایش نیافته، بلکه هنوز اوراق مشارکت با نرخ بهره بالا و همچنین بازار ثانویه نیز عملیاتی نشده است و سوای آن حجم نقدینگی نیز همان روندی را طی می‌کند که در ماه‌های آخر دولت آقای احمدی‌نژاد شاهدش بودیم. از سوی دیگر اکنون باز سخنانی به گوش می‌رسد، مبنی‌بر اینکه نهاد پولی باید دغدغه تولیدکنندگان را در نظر بگیرد.

۴- تورم از آن دست مشکلاتی است که اگر مقامات پولی اختیار لازم را برای کنترل آن داشته باشند، بسیار سریع کاهش می‌یابد. به شرط آنکه اختیار داده شود و تفکر پولی تنها ابزاری باشد که سیاست‌گذاران به آن دست یازند. شاید این دید به نظر بسیاری افراطی باشد؛ اما در صورت رعایت آن دو شرط، تنها یک سال کافی است که به تورم یک رقمی دست یابیم. آیا منفعت رسیدن به تورم تک رقمی آن قدر نیست که مخالفان و تصمیم‌گیرندگان به میزان یک سال حاضر باشند آن دو شرط عملی شود؟ مطمئن باشید که رکود عمیق‌تر از این نخواهد شد، که ای‌بسا با کاهش ریسک‌های تورمی، سرمایه‌گذاری و تولید نیز رونقی گیرد. تنها یک سال فرصت دهید!