داستان قرارداد 1919
نیلوفر کسری- در سال 1917 درست یک سال مانده به پایان جنگ اول جهانی، روسیه شاهد دو انقلاب پیاپی بود، یکی انقلاب بورژوا ـ دموکراتیک فوریه و دیگری انقلاب بلشویکی اکتبر. در جریان انقلاب اول رژیم تزاری سرنگون شد و نظام انقلابی کوشید از طریق دموکراسی ـ لیبرالیسم با جامعه سنتی فئودالی روسیه مبارزه کند.
از این رو تغییری در سیاست خارجی دولت روسیه پدید نیامد ولی انقلاب دوم که در اکتبر ۱۹۱۷ اتفاق افتاد، سوسیالیست‌ها زمام امور را در دست گرفتند و کل نظام و ساختار روسیه تزاری را دگرگون کردند و با نام جدید شوروی سوسیالیستی خود را به جهانیان معرفی کردند.
این تحول عمیق تغییرات زیادی در سیاست خارجی روسیه شوروی با سایر دولت‌ها خصوصا ایران ایجاد کرد و دولت انقلابی روسیه با پیروی از ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم، تمامی قراردادهای استعماری زمان تزارها را لغو کرد و استقلال و تمامیت ارضی ایران را با پایان عملیات نظامی خشونت‌آمیز و استعماری لغو ساخت.۱
بدیهی است که این امر برای ایرانیان که سالیان سال مورد استعمار و استثمار این دولت غاصب قرار گرفته بودند امری خوشایند بود، ولیکن دولت ایران در این زمان دستخوش ناامنی و اغتشاش داخلی بود و حدود اختیارات و قدرت دولت مرکزی بسیار اندک دولت انگلستان که با بروز انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ منافع خود را در ایران در خطر می‌دید، برای جلوگیری از نفوذ تدریجی بلشویسم در ایران به فکر افتاد تا با ترفندی جای خالی روسیه را پر کند و نفوذ خود را بر تمامی ایران بگستراند. در این میان پاره‌ای از دولتمردان نیاز مبرم به اعاده نظم در مرکز و ولایات را احساس می‌کردند و همگی بر این نظر بودند که این مهم نیازمند ساماندهی دوباره نظام مالی کشور و تشکیل یک نیروی نظامی یکپارچه و متحدالشکل است؛ اما اینکه چگونه و از کدام بودجه به چنین امری دست یابند هنوز مشخص نبود.
در این میان میرزا‌حسن‌خان وثوق‌الدوله که گرایش سیاسی به انگلیس داشت و مانند تعدادی از رجال دیگر هم‌عصر خویش تنها راه بقای کشور در آن زمان را در همکاری با انگلیس می‌دانست با کمک انگلیس‌ها به صدارت رسید. وی توانست در اولین سال حکومتش با استفاده از همان نیروهای ژاندارمری و قزاق تا حدی نظم و امنیت حداقل در ایالات مرکزی ایران برقرار نماید. با وجود این هنوز نظم و امنیت در ولایات اطراف مرزهای ایران چون آذربایجان، شمال، شیراز و فارس و نواحی جنوب شرقی ایران برقرار نشده بود و حکم دولت مرکزی در آنجا چندان نفوذی نداشت.
با پایان جنگ جهانی اول در اول نوامبر ۱۹۱۸ ایران که در دوران جنگ با وجود اعلام بیطرفی همچنان مورد یورش و هجوم قوای روسیه و عثمانی، انگلیس و حتی آلمان۲ قرار گرفته بود و در دوران جنگ عرصه نبرد و حتی چپاول طرفین جنگ شده بود، طبیعی بود که باید پیگیر حقوق تضییع شده خود باشد. بنابراین هیاتی از سوی دولت ایران به ریاست علی قلی خان مشاورالملک انصاری و میرزا‌علی‌خان فروغی ذکاءالملک و عده‌ای دیگر روانه کنفرانس صلح پاریس کرد تا برای جلب کمک‌های بین‌المللی جهت اعاده خسارت‌های وارده بر ایران در زمان جنگ تلاش کنند.۳
هیات ایرانی در ۲۵ آذر ۱۲۹۷از تهران عازم پاریس شدند؛ اما انگلیس تمام تلاش خود را به کار بست تا آن هیات را از شرکت در کنفرانس صلح محروم سازد، انگلیس حتی با اعمال فشار از مسافرت حسن پیرنیا از تهران به آمریکا و طرح دعاوی ایران در آنجا ممانعت به عمل آورد و بر اثر تلاش انگلیسی‌ها، اعضای کنفرانس صلح پاریس به این بهانه که ایران در ابتدای جنگ اعلام بی‌طرفی کرده است و رسما درگیر جنگ نشده است، از شرکت ایران در کنفرانس جلوگیری کردند. این در حالی بود که در تهران وثوق‌الدوله مشغول مذاکره پنهانی با سرپرسی کاکس وزیر مختار موقت انگلیس جهت عقد یک قرارداد جدید بود.۴
در این مذاکرات محرمانه دو تن از اعضای کابینه وثوق‌الدوله نصرت‌الدوله فیروز و صارم‌الدوله نیز شرکت داشتند بالاخره این قرارداد در ۹ اوت ۱۹۱۹/ ۱۷ اسد ۱۲۹۷ بین ایران و انگلیس بسته شد.۵ به موجب این قرارداد مستشاران انگلیسی برای اداراه امور مالی ایران و مستشاران نظامی برای سازماندهی و اداره یک نیروی یکپارچه و متحدالشکل دست به کار می‌شدند و البته در جهت اجرای قرارداد، مبلغ ۲ میلیون لیره به دولت ایران وام داده می‌شد، مدیر کل امور مالی یک نفر انگلیسی می‌شد، سازمان گمرک، راه‌آهن و سایر تاسیسات اقتصادی ایران تحت نظارت مستشاران انگلیسی قرار می‌گرفت و در نهایت ایران تحت‌الحمایه انگلیس می‌گردید.۶
طراح اصلی این قرارداد که از سال‌ها پیش درصدد سلطه کامل انگلیس بر ایران بود، کرزن بود. او که قبل از حوادث روسیه رویای تسلط بر ایران را در سر داشت و با تقسیم ایران با یک دولت دیگر به شدت مخالفت می‌کرد پس از سقوط رژیم تزاری و کنار کشیدن روسیه از تمامی منافع استعماری‌اش، به فکر انعقاد قراردادی افتاد؛ به خصوص آنکه پس از تاسیس جامعه ملل و امضای منشور آن، تجاوز مستقیم به کشورها و الحاق خاک آنها به خاک کشور فاتح رسما ممنوع بود و در کشوری مثل ایران که بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک با روسیه داشت، اقدام به چنین عملی به منزله اشغال دائم و تقسیم کشور و در حکم انتحار سیاسی بود.۷
وثوق‌الدوله که از یک سو انگلیس را تنها پناهگاه ایران می‌دانست و از سوی دیگر از مخالفت ملت و رجال سیاسی با این قرارداد به خوبی آگاه بود، درصدد برآمد تا با وادار کردن انگلیس به لغو قراردادهای پیشین چون قرارداد ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ و الغای کاپیتولاسیون و پلیس جنوب و سپردن فرماندهی لشکر قزاق به افسران ایرانی تا حدی محبوبیت کسب کند.۸
ولیکن خبر انتشار قرارداد ۱۹۱۹ موجی از مخالفت را برانگیخت علی الخصوص که در ماده اول آن محترم شمردن استقلال و تمامیت ارضی ایران گنجانده شده بود یا به تعبیری «در قاموس سیاست اروپایی معنی جمله (ضمانت استقلال و تمامیت مملکت یک دولت از طرف یک یا چند دولت خارجی) این است که آن مملکت ضمانت شد. بالمآل ضمیمه مملکت دولت ضامن گردد یا اینکه اگر در این ضمانت یک یا چند دولت دیگر هم مشترک باشند بین آنها تقسیم شود و قدم دوم این ضمانت نامه تعیین منطقه نفوذ است و بعد از آن الحاق»۹
مرحوم سید حسن مدرس در مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹ در مجلس شورای ملی این سخن تاریخی را ایراد کرد: «بنده خیال می‌کنم هر کس متن قرارداد را مطالعه کرده باشد. چون من اهل سیاست نبودم، مرور نمی‌کردم؛ اگر‌چه یکی از مخالفان بودم، لیکن هرچه می‌گفتند که این قرارداد کجایش بد است گفتم من سر درنمی‌آورم من سیاسی نیستم، آخوندم فقط چیزی که می‌فهمم بد است آن ماده اولش است که می‌گوید استقلال ایران را می‌شناسیم (خنده نمایندگان) این مثل این است که یکی به من بگوید من سیادت تو را می‌شناسم.»۱۰
در نهایت انتشار مفاد این قرارداد که کشور ایران را به مانند یتیمی بی‌کس تحت قیومیت انگلیس درمی‌آورد، روح وطن‌خواهان روشن‌اندیش را به جوش می‌آورد و هوشیاری و بیداری آنان و اعتراض گسترده مردم، نقشه شوم آنها را بر هم ریخت. سیاستمداران انگلیسی چندان از استحکام قرارداد مطمئن بودند که بلافاصله دو هیات یکی نظامی به ریاست دیکسن و یکی مالی به ریاست ارمتیاژ اسمیت به ایران فرستادند و بی‌درنگ آغاز به کار کردند.۱۱ دیکسن به منظور گفت‌وگو‌ در چگونگی اجرای امور نظامی قرارداد و ایجاد ارتش واحد، کمیسیونی با افسران ژاندارمری و قزاق تشکیل داد. از اعضای این کمیسیون کلنل فضل‌الله‌خان آق‌اولی، ماژور عزیزالله خان ضرغامی سالار لشکر و چند تن دیگر بودند. این امر چندان بر ایرانیان بزرگ اندیش‌گران آمد که کلنل فضل‌الله‌خان که مردی وطن پرست و آزاده بود چون در آغاز کار دریافت که کمک به اجرای این قرارداد خیانت به ایران و ایرانیان است و برای عدم شرکت در این کمیسیون نیز راهی نداشت برای اینکه دامانش به لوث این گناه عظیم آلوده نشود به نشان اعتراض خودکشی کرد؛ خودکشی این جوانمرد مردم را چنان منقلب کرد که آماده قیام شدند.۱۲
مقارن ورود هیات‌های انگلیسی به ایران سیدحسن مدرس و شیخ حسین لنکرانی علیه قرارداد سخنرانی‌هایی کردند و مردم را به مخالفت با این قرارداد برانگیختند. حاج‌آقا جمال اصفهانی از مجتهدین محافظه‌کار و بنام تهران نیز که به طور معمول در سیاست مداخله نمی‌کرد به مخالفت با این قرارداد پرداخت.۱۳ احمدعلی سپهر یکی از شاهدان واقعه در خاطرات می‌نویسد:
«میزبان محترم [شیخ حسن لنکرانی] اظهار کرد من مصمم هستم امشب ملاقاتی از دو مجتهد بزرگ بنمایم. از حاج امام جمعه خوئی استدعا کنم دستور دهند مسجد ترک‌ها برای ایراد وعظ و خطابه در اختیار آزادیخواهان قرار گیرد و از آقا سید حسن مدرس تمنا کنم رابطه شخصی خود را هم با وثوق‌الدوله قطع و پیشوایی نهضت مخالفان قرارداد را بپذیرد.»۱۴
مخالفان قرارداد در این خصوص حتی حزبی علیه تشکیلات وثوق‌الدوله و افرادی که مانند آن با گرفتن رشوه به دفاع از قرارداد می‌پرداختند، تشکیل دادند. حسن اعظام الوزرا قدسی یکی دیگر از شاهدین وقت در این باره می‌گوید: «که با تلاش‌ها و کوشش‌های علما و آقا‌سید‌موسی مجتهد حزبی به نام جامعه ملیون اسلامی تشکیل شد و پس از تنظیم مرامنامه و نظام‌نامه کاغذهایی به نام جمعیت و حزب جامعه ملیون اسلامی طبع و مهری نیز حاضر شد و شروع به پخش اعلامیه و اطلاعیه و شب‌نامه کرد و از اشخاص برجسته معروف چون آقا میرزا رضا خان نائینی، حاج شیخ حسین یزدی، حاج‌شیخ زین‌العابدین شاه‌حسینی، مستشارالدوله، ادیب‌السلطنه، آقا‌سیف‌اله خان نواب و سید حسن مدرس و برای عضویت در حزب دعوت شد.» همچنین این جمعیت بیانیه‌ای علیه قرارداد انتشار داد و مقدمات مراجعت احمد‌شاه به ایران را فراهم کرد.۱۵
شعرای آزادیخواه نیز چون میرزاده عشقی، فرخی‌یزدی، ایرج میرزا و عارف اشعار بسیار گزنده‌ای علیه وثوق‌الدوله و قرارداد سرودند.۱۶
اما از آنجاکه سرپرسی کاکس و وثوق‌الدوله عاقدان قرارداد به خوبی می‌دانستند که یکی از شرایط اصلی تنفیذ قرارداد تصویب آن در مجلس شورای ملی است پس لازمه قانونی کردن قرارداد را روی کار آوردن مجلسی می‌دانستند که اکثریت اعضای آن حامی قرارداد باشند و سند امضا شده را عینا تصویب نمایند، بنابراین به محض اینکه احمد شاه از ایران خارج شد (شاه سه روز پس از امضای قرارداد راهی اروپا شد) وثوق‌الدوله دست به کار انجام انتخابات که قسمت تهران آن در کابینه‌های قبلی انجام شده بود، زد و با شدت عمل با مخالفان قرارداد، توقیف و تبعید آنان و توقیف جراید مخالف در یک محیط وحشت انتخابات را شروع کرد.
محتشم‌السلطنه، مستشارالدوله، مختارالدوله، ممتازالملک و معین التجار بوشهری به کاشان تبعید شدند و میرزا حسین خان صبا مدیر روزنامه ستاره ایران را به قزوین فرستادند. به‌این ترتیب جلوی اجتماعات و تظاهرات گرفته شد، اندکی بعد شعرای مخالف نیز به جرگه توقیف‌شدگان پیوستند.
ادامه دارد
منابع:
۱. جواد شیخ الاسلامی، سیمای احمد شاه قاجار، تهران، گفتار، ۱۳۶۸، ج۱، ص ۹۸ ـ ۱۰۲
۲. جاسوسان آلمانی در نواحی جنوب، جنوب شرقی و شرق ایران به فعالیت و مبارزه با انگلیس مشغول بودند و نیروی پلیس جنوب نیز به همین دلیل ایجاد شد. برای آگاهی بیشتر ر.ک فلوریدا سفیری، پلیس جنوب ایران، ترجمه منصوره اتحادیه و منصوره جعفری، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۴
۳. حسین مکی، زندگانی سیاسی احمد شاه، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۷، ص ۸۷ ـ ۸۶
۴. ملک‌الشعرا بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، ص ۴۳
۵. باقر عاقلی، روز شمار تاریخ معاصر ایران، ج۱، ص ۹۳
۶. مجله یغما سال ۱۳۵۸ (۲۸) مقاله مفاد قرارداد ۱۹۱۹م، ص ۸۴ الی ۹۰
۷. جواد شیخ الاسلامی، اسناد محرمانه وزارت خارجه بریتانیا درباره قرارداد ۱۹۱۹م ـ پیشگفتار، ج۱، ص۱۲
۸. سیروس غنی، ایران، برآمدن رضا‌خان، برافتادن قاجار و نقش انگلیس‌ها، ترجمه کامشاد، تهران، نیلوفر، ۱۳۷۷، ص ۴۵
۹. محمود محمود، تاریخ روابط ایران و انگلیس در قرن نوزدهم، ج۱، ص ۳۴۰
۱۰. حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد سوم (چاپ قدیم)، ص ۱۵۱
۱۱. روزنامه طوفان، سال ۶، ش۴، ص ۳
۱۲. اقبال یغمایی، کارنامه رضا شاه کبیر، ص ۲۹ـ ۳۰
۱۳. مجله اطلاعات سیاسی و اقتصادی، ش ۱۳۷ ـ ۱۳۸ مقاله مبارزه با قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس نوشته دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان، ترجمه علیرضا طیب، ص ۸
۱۴. مجله آینده سال ۱۴ (۱۳۶۷) ص ۵۸۷ ـ ۵۹۹ مقاله قرارداد ۱۹۱۹ نوشته سهیل روحانی
۱۵. حسن اعظام‌الوزرا قدسی، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، تهران، حیدری، ۲۴۲، ص ۵۰۵
۱۶. رک کلیات عشقی تالیف علی اکبر مشیر سلیمی، تهران، جاویدان، ۱۳۵۷، ص ۳۰۹ ـ ۳۱۱ و ۳۳۴ ـ ۳۳۶ و دیوان فرخی یزدی به قلم حسین مکیف، تهران، امیر کبیر، ۱۳۵۷، ص ۱۹۴ـ ۱۹۶.