پل بروکلین، نماد سختکوشی

گروه تاریخ اقتصاد- تنها یک ایده بود که نیویورک و منهتن را به هم متصل کرد، در قرن نوزدهم زمانی یک خانواده همه هستی‌اش را بر پای یک ایده گذاشت تا ثابت کند وقتی چیزی را به تمامی بخواهی و برایش هزینه کنی می‌توانی نامت را در تاریخ حک کنی. خانواده روبلینگ نیز چنین کردند. آنچه می‌خوانید شرحی از مراحل ساخت پل بروکلین است. بروکلین نام یک سازه شگفت انگیز است. پلی که در سال ۱۸۸۳ تکمیل شد و نیویورک را به منهتن متصل کرد. بروکلین طولانی‌ترین پل معلق در جهان است و اولین پل معلق سیم فولادی به حساب می‌آید. نام پل بروکلین در سال ۱۸۶۷ در رسانه‌های نیویورک مطرح و در سال ۱۹۱۵ به نمادی از شهر نیویورک تبدیل شد. ایده این پل در ابتدا توسط یک مهاجر آلمانی به نام آگوستوس جان روبلینگ مطرح شد. کسی که پیش‌تر پل‌های معلق کوتاه تری را - به عنوان مثال پل‌هایی در تگزاس، پنسیلوانیا، اوهایو و... - طراحی کرده بود. اما هنوز مدت زمانی از توافق روبلینگ و سرمایه‌گذاران برای سرمایه‌گذاری در پل بروکلین نگذشته بود که پای روبلینگ در اثر برخورد یک کشتی با اسکله صدمه دید.پس از مراجعه به پزشک، دو انگشت پای روبلینگ را قطع کردند، این حادثه در کنار اصرار روبلینگ به آب درمانی منجر به عفونت کزاز در او شد. بیماری‌ای که در مدت زمان کوتاهی جان اولین ایده پرداز پل را گرفت. حال بر سر پروژه پل بروکلین چه می‌آمد؟ واشنگتن روبلینگ پسر ۳۲ ساله جان توانست سرمایه‌گذاران را قانع کند او را به جای پدرش به عنوان سرمهندس این پل بگذارند. او تنها کسی بود که قادر بود کابل‌ها را در جای درست آن تعبیه کند. به این ترتیب بود که پروژه ساخت پل آغاز شد، سخت‌ترین بخش کار در این پروژه کار کارگران در زیر رودخانه و در محفظه‌ای با هوای فشرده بود. واشنگتن در بیشتر مواقع با کارگران همراه بود و تلاش می‌کرد در سخت‌ترین نقطه، کار را مدیریت کند، او یکبار در بخش منهتن و پس از ۲۰ ساعت کار طاقت‌فرسا برای اطفای حریقی در محفظه دچار غش شد و یک روز را در خانه ماند، اما خاموش نشدن آتش در پایه‌های پل دوباره او را به محفظه کشاند، تنها با پشتکار او بود که پروژه پل بروکلین در همان ماه‌ها به تعطیلی کشانده نشد. حال نوبت به بخش سخت تر کار در نیویورک رسید، جایی که پایه‌ها در عمق بیشتری از آب باید فرو می‌رفتند و روبلینگ باید فشار بیشتری را تحمل می‌کرد. مرگ کارگران درون محفظه طاقت را بر دیگران سخت کرده بود، باز هم واشنگتن در محل حاضر بود و همین حضور مداوم او را به عارضه غواصان مبتلا و به خانه نشینی مجبور ساخت.

حال روبلینگ جوان بر چرخ‌های ویلچر در ویلایی زندگی می‌کرد و بزرگترین پروژه مهندسی آن دوران را تنها به یاری همسرش و گزارش‌های او تکمیل می‌کرد. امیلی وارنر روبلینگ در چنین مرحله‌ای بود که با نبوغ فوق‌العاده خود همگان را شگفت زده کرد. زنی که ریاضیات پیشرفته را در مدتی کوتاه و به شکل تجربی آموخت و توانست دستورالعمل‌های واشنگتن را به سرکارگران و مشاوران منتقل کند. کار ساخت پل به مراحل پایانی نزدیک می‌شد و حال نوبت به خرید کابل بود، روبلینگ‌ها کارخانه‌ای برای تهیه این کابل‌ها داشتند، اما سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دادند کابل‌ها را از محل دیگری تامین کنند، کارخانه‌ای که با آنان روابط نزدیک‌تری داشت. پیشنهاد با اتفاق آرا به تصویب رسید و کابل‌ها از کارخانه رقیب خریداری شدند. واشنگتن روبلینگ موافق این کار نبود و رقیب را آدم شیادی می‌دانست که با کابل‌های فرسوده می‌توانست کل پروژه را به خطر اندازد. مرگ یکی از کارگران به واسطه پاره شدن کابل‌ها درستی ادعای سرمهندس پل بروکلین را نشان داد. چند نفر برای تجسس در کار کارخانه سازنده کابل‌ها استخدام شدند و آنها بر کلاهبرداری و جایگزینی کابل‌های نو با فرسوده در کارخانه تهیه‌کننده کابل‌ها صحه گذاشتند.

حال کارخانه روبلینگ بود که تهیه کابل‌های پل بروکلین را بر عهده گرفته بود، اما رقبا هم بیکار نمی‌مانند. آنها توانستند هیات مدیره را قانع کنند که به واسطه بیماری واشنگتن، او را از سر مهندسی پروژه پایین بکشند، در روزنامه‌ها خبرهایی مبنی بر اختلال ذهنی واشنگتن روبلینگ چاپ شد، کثرت این خبرها هیات مدیره را راضی کرد که سرمهندس را تغییر دهند. اما امیلی وارنر روبلینگ هم بیکار نماند، او به عنوان اولین زنی که در انجمن مهندسان آمریکا سخنرانی کرد، توانست مخاطبان خود را راضی کند که واشنگتن را از سرمهندسی پل کنار نزنند و با خطابه خود موفق به این کار شد. حال روبلینگ جوان می‌توانست همچنان آرزوی خود را دنبال کند و امیلی هم همچنان پیغام‌ها و دستورهای او را به مشاوران باوفایش منتقل می‌کرد. در سال ۱۸۸۳ دیگر ساخت پل به اتمام رسیده بود، هر چند سرمهندس این پل نتوانست با ویلچرش در مراسم افتتاحیه پل حضور داشته باشد، اما امیلی به عنوان نماینده او در این مراسم حاضر بود و از بابت همراهی‌هایش شایسته تقدیر شناخته شد.

سال‌هاست آمریکایی‌ها از پل بروکلین استفاده می‌کنند، اما شاید خیلی از آنها ندانند خانواده‌ای جان و شرافت خود را برای ساخت این پل صرف کرد. بروکلین حال نماد نیویورک است، نماد سختکوشی مردی که در اوج جوانی خویش بزرگ‌ترین پروژه مهندسی دوران خودش را به دست گرفت و آن را چنان شایسته بر زمین گذاشت که در زمینه کاری خود تبدیل به اسطوره شد. واشنگتن گرچه بر زمین راه نرفت، اما زمین و آب را در مشت نبوغ خویش فشرد، به یاری زنی که نبوغش را در سخت ترین مرحله به جامعه مردانه خویش تحمیل کرد.