خطای تاریخی روحانیت تکرار نشود

طراحان نقشه‌های شوم عصر مشروطه، امروز دوباره به میدان آمده‌اند

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به فرارسیدن سالگرد مشروطه‏ هشدار داد: روحانیت نباید خطای تاریخی خود را تکرار کند و برنامه اختلاف‌افکنی دست‌های پنهان، ولی فعال استعمار را در داخل کشور همراهی نماید. به گزارش ایسنا، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در یادداشتی به مناسبت فرارسیدن سالروز واقعه مشروطه نوشت: مشروطه اگرچه در لفظ فقط یک کلمه است، اما در پس و پیش خویش جریانی دارد که یک سوی آن نقطه پایان یک قطعه طولانی مایوس‌کننده و در سوی دیگر آن نقطه آغاز یک قطعه امیدوارکننده است. مشروطه با همه فراز و فرودها و همه دستاوردهای مثبت و منفی، در یک کلام پایان تصمیم سازی یک فرد در مورد سرنوشت جامعه و آغاز تصمیم‌گیری نمایندگان مردم در جایی به عنوان مجلس شورای ملی در مورد سرنوشت همان جامعه است. مشروطه اگرچه در پایان خویش دیکتاتوری از نوع رضاخانی را بر مصادر امور نشاند، اما با آغاز خویش، بذر مردم‌سالاری را در ذهن و زبان اقشار مختلف ایران افشاند.

وی در این نوشتار می‌افزاید: مشروطه اگرچه در دوره کودکی خویش شیخ فضل‌الله نوری را بالای دار دید، اما در طرف دیگری ستارخان و باقرخان را با شیخ محمد خیابانی و آیت‌الله مدرس پیوند داد، پیوندی که ماحصل آن در سال‌های بعد، درخت تناور انقلاب اسلامی را با شاخه‌های ملی و مذهبی در باغ تاریخ ایران کاشت تا سایه بان مردمی باشد که در گراماگرم منافع مشترک استبداد و استعمار بی‌پناه شده بودند. مشروطه اگرچه مجلس را به توپ بست، اما با تاسیس مجلس، توصیه مغفول مانده «وامرهم شورا بینهم» قرآن را پس از هزار و سیصد سال به میدان آورد. مشروطه اگرچه در انحراف خویش سعی در جاودانگی حکومت موروثی سلطنتی حتی برای کودکی چون احمدشاه قاجار داشت، اما وقتی «مشروعه» را پسوند خویش دید، این امید را- هرچند برای مدتی کوتاه- در دل جامعه استبداد زده زنده کرد که علمای طراز اول بر متمم قانون اساسی نظارت دارند و نمی‌گذارند قانونی برخلاف مصرحات اسلام برای اجرا در سرزمین اسلامی به تصویب برسد.

هاشمی رفسنجانی در ادامه نوشته است: مشروطه خط سیر یک نور در دل آسمان شب زده ایران بود، اگرچه خیلی زود معلوم شد که نورانیت آن از شهاب سنگی بود که پس از افول، تاریکی مضاعف دارد؛ چراکه کشور را در مخالفت با دخالت بیگانگان و فرمانبری شاه از دستورات دیکته شده و هرج و مرج منافع خودداری مردم، از چاله درآورد و به چاه انداخت. مشروطه تمرین مردم‌سالاری در ایران از روی کتاب های غربی‌ها بود که چون سرمشق‌هایش بدون توجه به تفاوت فرهنگ‌ها بود، روحانیت دین‌مدار را به انزوا کشاند و هزار فامیلی و فرنگ‌رفتگان دنیامدار را به قدرت رساند.

وی خاطر نشان می‌کند: دست‌های پیدا و پنهان استعمار، شر اشرار قاجار را از سر این سرزمین کند و شرور پهلوی را که یک قزلباش بی‌سواد بود، بر اریکه قدرت نشاند و یک تفکر فقهی شیعی را معکوس جلوه داد که دفع فاسد به افسد باشد! صدور فرمان مشروطه در ۱۴ مرداد اگرچه پس از شکست، باعث ناامیدی مردم در حرکت‌های اجتماعی بود، تبدیل به انقلابی شد که در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رقم خورد؛ اگرچه دستاورد اولیه مشروطه برای مردم ایران یوغ مشترک استبداد و استعمار بود، اما دندانه‌های نابه‌هنجار همان یوغ، سرزمین بایر اندیشه‌های ایران و ایرانی را به شخم واداشت تا زمینه برای کاشت نهال واقعی دموکراسی، مخصوصا از نوع اسلامی آن، یعنی مردم سالاری دینی فراهم شود که نمونه بارز آن را در رای ۹۸ درصدی مردم به جمهوری اسلامی دیده‌ایم.

رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه می‌نویسد: حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزه‌های فراوانی برای احتمال تکرار دارد که رگه‌‌های آن را امروزه در برنامه پیچیده روحانیت‌ستیزی و کانون‌گریزی و مردم‌فریبی می‌بینیم. برنامه‌ای که حتی متصلبین اصولگرا و اصلاح‌طلب را به اعتراف و هشدار واداشته که مبادا مشروطه تکرار شود. مگر غیر از این است که دشمنان ایران از نردبان محبوبیت روحانیت و دانشگاهیان در نزد مردم بالا رفته‌اند و در مشروطه مصادر قدرت را فتح کرده‌اند و آنگاه پرچم حاکمیت را به دست شاگردان غرب‌زده مکتب خویش داده‌اند؟ و مگر نه این است که امروزه نیز در انقلاب اسلامی که با پیشتازی روحانیت و رهبری بی‌نظیر یک مرجع عام به پیروزی رسیده‌ایم، محابا و بدون انصاف ناکارآمدی روحانیت را فریاد می‌زنند؟

وی در این یادداشت اضافه می‌کند: باید همگان هوشیار باشیم و نگذاریم خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف کسانی قدم برداریم که اولا مکتب اهل‌بیت (ع) را مانع اصلی خوی استکباری خویش می‌دانند و ثانیا نمی‌توانند از منابع خدادادی و موقعیت جغرافیایی ایران در جهت مطامع خویش صرف‌نظر کنند. آنان که همه توطئه‌ها، حتی جنگ ۸ ساله و اخیرا تحریک افکار عمومی جهان را علیه ایران به کار برده‌اند، با سیاست‌مکارانه «فرق تسد» به جنگ انقلاب آمده‌اند و با فریب گروهی که شاید در ابتدا حسن‌نیت هم داشته‌اند، تلاش می‌کنند، مردم را از روحانیت جدا کنند و خیرخواهان و حتی در میان روحانیون نیز چنان اختلافی بیندازند که متاسفانه این روزها شاهد آنیم.

هاشمی رفسنجانی در پایان این نوشتار تاکید می‌کند: مگر فراموش کرده‌ایم که برای به دست آوردن اوضاع از دست رفته در زمان ملی کردن صنعت نفت، چگونه بین آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق اختلاف انداخته بودند؟ طراحان آن نقشه‌های شوم که شواهد بسیاری از خون دل‌خوردن‌های آیت‌الله بهبهانی، آیت‌الله مدرس، آیت‌الله طباطبایی، شیخ محمد خیابانی و دیگر علما و روحانیون بزرگ را در تاریخ مشروطه داریم، در این سال‌ها دست به کار شده‌اند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقه‌ای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضی‌ها، برنامه روحانیت‌ستیزی خویش را کامل کنند؛ چراکه آنان بهتر از همه می‌دانند، در طول تاریخ هر جا که یک ظالم داخلی یا خارجی تسمه از گرده جامعه کشید، روحانیت ملجا و مامن مردم بوده است.