شهر سبز؛ طرحی برای تلفیق توسعه اقتصادی و استانداردهای دوستدار محیط زیست
آیا ایران میتواند پیشرو پروژه «شهر سبز» در خاورمیانه باشد؟
آیا ایران میتواند پیشرو پروژه «شهر سبز» در خاورمیانه باشد؟
اشاره: تولد ایده جایزه «پایتخت سبز» اروپایی، در نشستی در «تالین» (پایتخت استونی)، در سال 2006 شکل گرفت و از سال 2008 از سوی کمیسیون اروپا به اجرا در آمد. این کمیسیون، در هر سال، به بررسی برنامههای محیط زیستی اجراشده از سوی مدیریت شهری در شهرهای مختلف اروپایی پرداخته و در مراسمی باشکوه، یک شهر را به عنوان برنده جایزه «پایتخت سبز اروپایی» انتخاب میکند.
شهرهایی که به عنوان برنده جایزه فوق انتخاب میشوند، علاوه بر کسب وجهه تبلیغاتی مناسب، میتوانند تبلیغات رایگانی را هم برای افزایش جذب توریست شهر خود به دست آورند؛ توریستهایی که عمدتا دوستدار محیط زیست بوده و پایهای را برای رونق بیشتر اقتصاد دوستدار محیط زیست این شهرها فراهم میکنند.
به این ترتیب کمیسیون اتحادیه اروپا میکوشد تا در چارچوب این برنامه، مدیران شهرهای مدرن اروپایی را، به تلاشی رقابتآمیز در پیروی از اصول «توسعه پایدار» و «شهر سبز»تشویق کند و به این ترتیب گامی برای مواجهه با دو چالش مهم تهدیدکننده توسعه پایدار اقتصادی در قرن بیست و یکم؛ یعنی گرمایش جهانی(Global Warming) و نیز تخریب محیطزیست بردارد.
تلاش جهانی برای یافتن راهی که توسعه پایدار اقتصادی را تضمین کند، از وقتی آغاز شد که انسان معاصر دریافت که شیوه زندگی مبتنی بر اقتصاد مدرن، میتواند ناپایدار بوده و در صورتی که به شکل مناسبی اصلاح نشود، ممکن است تضعیف نسلهای آینده در برآورده کردن نیازهایشان را به دنبال داشته باشد. اگر بحران آب، غذا و انرژی بزرگترین مسائل جهانی تهدیدکننده توسعه اقتصادی در سده بیستم بودند؛ در دنیای قرن بیست و یکمی که به نحوه فزاینده به سمت جهانی شدن پیش میرود، گرمایش جهانی (Global Warming) و نابودی محیط زیست به فهرست مهمترین چالشهای پیشروی بشر اضافه شده است. تلاشهای جدی در بررسی مسائل بحرانی محیط زیست، از دهه ۱۹۷۰ آغاز شد و دستیابی به یک روند پایدار در توسعه، از اهداف اولیه طراحی یک استراتژی جهانی برای نجات کره زمین شناخته شد، به این مفهوم که توسعه اقتصادی باید از نظر اکولوژیک، تخریب محیط زیستی هر چه کمتری به همراه داشته
باشد. اگر سه مولفه توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و حفاظت از اکوسیستم طبیعی را به عنوان بنیانهای توسعه پایدار در نظر بگیریم، شهرها میدانگاه اصلی این پارادایم خواهند بود.
به عبارت دیگر، پایداری توسعه اقتصادی و حفظ کیفیت حیات روی کره زمین برای نوع انسان، منوط به رشد و توسعه منطقی شهرها و اصلاح روابط آنها با محیط زیست پیرامونشان است. بنابراین یکی از چالشهای اصلی شهرها، وفق دادن فعالیتهای اقتصادی با ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و زیستمحیطی است؛ به طوری که همواره بخشی از مسائل زیست محیطی همچون کیفیت هوا، آب، انرژی، زباله و منابع طبیعی باید کانون توجه ویژه مدیران شهری باشد.
پیش از صنعتی شدن جوامع، فعالیت بشر مبتنی بر قواعد طبیعت قرار داشت. به این معنا که «شهر» نه تنها مصرفکننده و انگلی برای اکوسیستم پیرامون خود نبود؛ که با مدیریت و بازیافت آب و پسماند، به عنوان یک عامل مفید برای محیط زیست شناخته میشد. به این ترتیب پایداری اکولوژیکی محیط زندگی انسانها در طبیعت، همواره برقرار بود.
با صنعتی شدن جوامع و چیره شدن انسان بر طبیعت، شهرها به عنوان مظاهر تمدن صنعتی رشد بیسابقهای پیدا کردند. امکانات، رفاه، امنیت و درآمد بیشتر باعث جذب جمعیتهای انسانی به شهرها شد. ساختار شهرها تغییر کرد.
حاشیهنشینی، تغییر کاربری باغ و زمین، گسترش بیرویه مرزهای شهرها، نیاز به حمل و نقل گستردهتر، مصرف انرژی بیشتر، تولید فزاینده زباله، فاضلاب و آلایندههای محیط زیست که بیشتر از ظرفیت جذب اکوسیستم پیرامون شهرها بود، چرخه ظریف تعادل زیست محیطی پیرامون شهرها را بر هم زد.
استانداردهای زیست محیطی
در مدیریت شهری؛ بسترساز توسعه اقتصادی پایدار
هماکنون با این که شهرها تنها ۲ درصد از مساحت کره زمین را اشغال کردهاند، اما سالانه مصرفکننده سه چهارم منابع طبیعی هستند، ۸۰ درصد گازهای گلخانهای را متصاعد کرده و میلیونها تن زباله تولید میکنند. در حال حاضر شهرهای بزرگ به عنوان متمرکزترین نقاط مصرف منابع و تولید آلودگیها، نه تنها تعادل اقتصادی و اجتماعی درون شهرها را برهم زده، بلکه موجب عدم تعادل اکولوژیک منطقه اطراف خود نیز شدهاند و محدوده این تاثیرات زیست محیطی، روز به روز در حال گسترش است.
طبیعتا رویکردهایی مانند «بازگرداندن جمعیت جهان به مناطق روستایی» و یا «تقسیم سیاره به قطعه زمینهای کوچک که مردم بتوانند در آنها خودکفا زندگی کنند»، غیرممکن و رویاپردازانه است. بدون تردید نمیتوانیم زمان را به عقب بازگردانیم. در واقع اگر بنا است تا تلاشی برای حفاظت از آنچه در طبیعت بهجای مانده صورت گیرد، باید برای بهبود کیفیت زندگی انسانها، به فکر ایجاد گونه جدیدی از شهرها بود. یعنی شهرهای دوستدار محیط زیست: شهری که با اکوسیستم پیرامونش در تضاد نباشد؛ با رشد بیرویه ساختمانها، فضای سبز اطراف خود را نبلعد؛ و با تولید انبوه زباله و فاضلاب، موجب تخریب محیطزیست و آلودگی آب و هوایی که خود استفادهکننده آن است، نشود. چنین شهری میتواند زندگی قابل دوامی را برای جمعیت رو به انفجار جهان ایجاد کند.
ایده «شهر بوم- محور» یا «شهر سبز»، ایدهای جدید است که با محوریت پاسخ به دغدغههای پیشگفته مطرح شده است. «شهر سبز»، شهری دوستدار محیط زیست و سازگار با ایده توسعه اقتصادی پایدار است که میتواند برای ساکنین خود رفاه، آسایش و امنیت به همراه داشته باشد. در ایده «شهر سبز»، مدیران شهری میکوشند تا کمترین تاثیر تخریبی را بر روی زیست-بومی داشته باشند که شهر روی آن اتکا دارد. چشمانداز چنین شهری آن است که با محیط زیست پیرامون خود سازگار بوده و احترام به محیط زیست، بخشی از اولویت شهروندان آن است.
جایزه «پایتخت سبز» در اروپا
هماکنون مدیران شهرهای مدرن و بزرگ دنیا، به ویژه شهرهای مدرن اروپایی، به پیروی از اصول «توسعه پایدار» و «شهر سبز»، تلاشی رقابتآمیز را آغاز کردهاند. ایده جایزه «پایتخت سبز» اروپا، در نشستی در «تالین» (پایتخت استونی)، در سال 2006 شکل گرفت و از سال 2008 از سوی کمیسیون اروپا به اجرا در آمد.
این کمیسیون، در هر سال، پیشروترین شهر در راستای توسعه پایدار را به عنوان پایتخت سبز اروپا معرفی میکند. پایتختهای سبز اروپا شهرهایی هستند که شهروندانشان کیفیت زندگی در شهر خود را از راه سیاستهای دوستدار محیط زیست بهبود دادهاند. تاکنون ۴۰ شهر اروپایی که در میان آنها ۲۱ پایتخت اروپایی هم حضور دارند، در این برنامه شرکت کرده و وارد رقابت برای کسب جایزه «پایتخت سبز» شدهاند. برای تعیین برنده در هر سال، این شهرها توسط گروهی از متخصصان و با به کارگیری روشهای مختلف ارزیابی، مورد بررسی و پایش قرار گرفتند. معیارهای ارزیابی این جایزه شامل ۱۰ شاخص است: مشارکت محلی در تغییرات جهانی آب و هوا،
جابهجایی محلی و حمل و نقل مسافر، در دسترس بودن فضاهای باز عمومی در سطح محله، کیفیت هوای محیطی محلی، آلودگی صوتی، تولید و مدیریت زباله، مصرف آب، مدیریت پسابها، مدیریت زیست محیطی قدرت محلی و بالاخره کاربری ارضی پایدار.
شهر «استکهلم» در سال ۲۰۱۰ به خاطر کاهش ۲۵ درصدی انتشار دی اکسیدکربن به ازای هر شهروند، تلاش برای بازیافت زباله شهری و استمرار آن و اجرای طرح کاربردی برای پایان دادن به مصرف سوختهای فسیلی تا سال ۲۰۵۰، به عنوان اولین پایتخت سبز اروپا انتخاب شد.
در سال 2011 هم نوبت شهر «هامبورگ» بود که به خاطر برنامههایی همچون گسترش شبکه اینترنت پرسرعت برای کاهش حجم مسافرتهای درونشهری، گسترش پروژههای شبکه رفت و آمد ریلی، حمایت از تولید اتومبیلهایی با موتور الکتریکی، طراحی استفاده از سوختهای طبیعی و جداسازی و بازیافت زبالههای خانگی و صنعتی، عنوان پایتخت سبز اروپا در سال 2011 را به خود اختصاص دهد.
در سال ۲۰۱۲ نیز، شهر نه چندان مشهور «بیتوریا» در اسپانیا، با اعمال تغییرات در زمینه مدیریت مصرف آب، بازیافت پسماندهای شهری، ایجاد کمربند سبز و پارکهای شهری، به عنوان پایتخت سبز اروپا انتخاب شد. همچنین دسترسی آسان کلیه شهروندان به فضاهای سبز، از دیگر شاخصههای مهم این شهر است. به علاوه مدیریت شهری شهر «بیتوریا»، تلاشهای بسیاری در جهت حفاظت از اکوسیستمهای داخل و خارج این شهر صورت داده است. زیستگاههای اطراف شهر به دقت تحت کنترل سازمانهای مسوول قرار دارند که مانع از دستاندازی به زیستگاهها و تفکیک بخشهای حیاتی آنها میشوند. این زیستگاهها تنها از جذابیتهای گردشگری و تفریحی برخوردار نیستند، بلکه در آنها اهداف آموزشی هم لحاظ شده است.
رتبهبندی «شهرهای سبز»
در آسیا و آمریکای لاتین
مشابه تجربه اروپا، در آسیا نیز مطالعهای زیستمحیطی پیرامون عملکرد مدیریت شهری در 22 شهر مهم این قاره صورت گرفته است؛ شهرهایی که برخی پایتخت کشورهای آسیایی بوده و برخی دیگر صرفا شهرهای مهم و مراکز تجاری هستند. برای ارزیابی عملکرد زیستمحیطی این شهرها، از 29 شاخص در 8 زمینه اصلی استفاده شده است. این زمینههای موضوعی شامل انرژی و CO2، ساختمانها و کاربری زمین، حمل و نقل، زباله، آب، فاضلاب، کیفیت هوا و حکمروایی زیستمحیطی است.
نتایج این مطالعات حاکی از آن است که شهرهای ثروتمندی که امکان سرمایهگذاری بیشتری در زمینه زیرساختها دارند، عملکرد بهتر و مبتکرانهتری در زمینه محیط زیست داشتهاند. سنگاپور، که چهارمین شهر ثروتمند آسیاست، در مجموع شاخصهای مورد مطالعه، بهترین عملکرد را نشان داده است. متدولوژی به کار گرفته این مطالعه را تجربههای به دست آمده در تعیین شاخصهای «شهر سبز» اروپایی در سال ۲۰۰۹ و نیز تعیین شاخصهای «شهر سبز» آمریکای لاتین در سال ۲۰۱۰ تقویت کرده است.
شهرهای ایرانی: گامهای اولیه برای دستیابی به استانداردهای «شهر سبز»
آشکارا، شهرهای امروز ایرانی، چالشهای زیست محیطی تقریبا مشابهی با چالشهای شهرهای اروپایی و آسیایی را تجربه میکنند. آغاز برنامههای زیستمحیطی شهرداریها در ایران، به خصوص در شهرهای بزرگتر، تلاشهایی لازم و نه کافی در همین راستا محسوب میشود.
آنچه در ایران با نام «شهر سبز» شناخته میشود و ادعاهایی که در مورد برخی از شهرها به عنوان «شهر سبز» وجود دارد، تنها اشاره به یکی از معیارهای شهر یا پایتخت سبز در کشورهای آسیایی و اروپایی دارد؛ یعنی «سرانه فضای سبز
شهری».
این در حالی است که در کنار معیار سرانه فضای سبز یا همان دسترسی به فضاهای سبز عمومی، معیارهایی که پیشتر در توضیح شاخصهای داوری در مورد پایتخت سبز اروپایی ذکر شد، در یک پیوند ناگزیر باید مورد توجه قرار گیرند. از نظر نباید دور داشت که پرداختن به این معیارها نیازمند به کارگیری اشکال جدید مدیریت شهری برای پاسخگویی به چالشهای مرتبط است. به عبارت دیگر، شهرهای آینده باید یک الگوی جامع توسعه پایدار شهری را بپذیرند؛ الگویی که نیازمند مداومت و مشارکت متقابل شهرداری و شهروندان است.
بدیهی است بسیاری از شهرهای ایران با برخورداری از مواهب فضاهای سبز درونشهری و جنگلی، به صورت بالقوه امکان تبدیل شدن به «شهر سبز» و حتی «پایتخت سبز» ایران را دارند.
اعطای عنوان پایتخت سبز بر اهمیت توریستی این شهرها خواهد افزود و منافع اقتصادی بسیاری به همراه خواهد داشت و این خود دلیلی بر این مدعا است که حفاظت از محیط زیست میتواند حتی در خدمت توسعه اقتصادی روزافزون قرار گیرد. همسو شدن برنامههای توسعه شهری با چشماندازهای زیستمحیطی مطرح در سطح جهانی و تلاش برای دستیابی به مدیریت شهری مشارکتجویانه و پایدار، پایههای این مهم را فراهم میکنند.
نکتهای که در مورد شهرهای سبز در اروپا و آسیا حائز اهمیت است، آن است که این شهرها اکثرا جمعیتی در حد شهرهای میانی در کشور ما- حدود 200 تا 300 هزار نفر- دارند. قطعا مسائل و مشکلات شهرها در ردههای جمعیتی مختلف متفاوت است و مدیریت خاص خود را میطلبد.
بنابراین با توجه به مشکلات متعدد شهرهای بزرگ بالای یک میلیون نفری ما در ایران- به خصوص از نوع مشکلات زیست محیطی- به نظر میرسد انتخاب شهر سبز در ایران از میان شهرهای میانی مستعد، گزینهای قابل دسترستر باشد. یکی از شهرهایی که به خوبی از پتانسیلهای طبیعی لازم برای معرفی به عنوان «شهر سبز» در ایران برخوردار است، شهر شاهرود است.
شهرستان شاهرود به عنوان پرجمعیتترین شهر دامنه البرز شرقی، با بهرهمندی از تنوع زیستی کامل (داشتن چهارفصل به طور همزمان و نیز زیستگونههای اصلی گیاهی و جانوری) موقعیت منحصر به فردی در جغرافیای شهری ایران دارد. مناطق حفاظت شده متعدد اطراف این شهر و تنوع اکولوژیک منحصر به فرد با ذخایر بینظیر گیاهی و جانوری آنها، این شهر را به پل ارتباطی مناطق وسیع حفاظتشده کویر مرکزی ایران با جنگلهای «هیرکانی» شمال تبدیل کرده است و میتواند نقش محوری در حفظ اکوسیستم این منطقه بازی کند و از این منظر پتانسیلهای لازم را برای تبدیل شدن به یکی از گزینههای «پایتخت سبز ایران» دارد.
شهرستان شاهرود را قاره کوچک نامیدهاند؛ زیرا طبیعت زیبای آن اکثر شرایط اقلیمی کشور را در دل خود جای داده است. اگر از شاهرود و مرکز این شهر به فاصله 15 دقیقه به طرف جنوب بروید کویر به معنای واقعی شروع میشود و اگر به فاصله 50 دقیقه به طرف شمال بروید به «جنگل ابر»میرسید.
در عین حال شاهرود شهری با شاخصهای توسعه انسانی بالا است که از عدم توسعهیافتگی اقتصادی رنج میبرد.
در حالی که نرخ بیکاری بالا، نبود زیرساختهای مناسب و پایین بودن شاخصهای اقتصادی و افزایش فقر دغدغه اصلی مدیران شهری و نمایندگان آن بوده است، دوستداران طبیعت منحصر به فرد آن نیز رویهای انتقادی نسبت به تلاشهای انجام شده
داشتهاند. بر این اساس موسسه مردمنهاد محیط زیستی «طنین طبیعت تیرگان»، از حدود یک سال پیش طرحی را در دست اقدام دارد که به موجب آن قصد دارد تا راهبرد و الگوی مناسب توسعه شاهرود را در قالب طرح «پایتخت سبز» بررسی کند؛ توسعهای که با حفظ هویت و فرهنگ بومی و محیط زیست آن برای نسلهای آینده باقی بماند.
* عضو شورای مرکزی موسسه زیست_محیطی «طنین طبیعت تیرگان»
(maryamlavi۸۸@gmail.com)
ارسال نظر