سنگ تزئینی در بین کالاهای صادراتی ما جایگاه ویژه‌ای دارد. وجود معادن ارزشمند سنگ‌های تزیینی در کشور که در بسیاری از موارد در دنیا یکتا و بدون رقیب هستند بستری برای توسعه صنعت سنگ در بازارهای جهانی و گسترش اشتغال و تولید فراهم آورده است، اما حجم پایین صادرات این محصول در مقایسه با توان تولیدی فعلی، گویای شکافی بین توان بالقوه و آنچه در عمل محقق شده است، می‌باشد. صادرات تنها ۵ درصدی این محصولات به خوبی گویای این شکاف است. برای کالبدشکافی این فاصله در خدمت یکی از کارشناسان خبره در این صنعت، آقای مهندس سیامک حاج سید جوادی رفتیم، وی ضمن بیان مزیت نسبی صنعت سنگ کشور در مقایسه با نمونه‌های خارجی، دلیل اصلی فاصله ما از بازارهای جهانی را ضعف در تامین و تکنولوژی ماشین‌آلات و تجهیزات به روز هم در واحد های فراوری و هم در معادن کشور به عبارتی در بخش عرضه و عدم دسترسی به نرخ تبدیل ارز مناسب همچنین کمکاری در برندسازی و جست‌وجوی بازارهای هدف مناسب می‌داند. مجموعه این عوامل موجب شده تا کشوری مثل ترکیه ۸۰ درصد تولیدات خود را صادرکند و در کشور ما تنها ۵ درصد از محصولات صادر شوند. حاج سید جوادی اعتقاد دارد علاوه بر لزوم رفع این مشکلات، یکی از راهکارهای اصلی توسعه این صنعت ایجاد پایانه‌های سنگ در کشور به منظور ایجاد رقابت، افزایش تولید، بهبود کیفیت و قیمت همچنین ورود سرمایه‌گذاران خارجی به کشور است. در ادامه همراه مهندس حاج سید جوادی خواهیم بود و به تفصیل این مطالب بیان خواهد شد.

مناطق اصلی سنگ تزئینی در ایران کدامند؟

منابع سنگ تقریبا در تمامی مناطق کشور وجود دارند. سنگ تزئینی به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند، گروه گرانیت‌ها که پایه سیلیسی دارند و گروه سنگ‌های آهکی که پایه آن کربنات کلسیم است. کشور ما در گروه اول مزیت نسبی چندانی در دنیا ندارد، اما در همین نوع می‌توانم بگویم سنگ گرانیت سبز کاهویی بیرجند، سنگ سبز آبرنگی یا جنگلی بیرجند، شبه گرانیت سبز ابی بیرجند، قرمز پرفیری یزد، سفید نهبندان، سیاه نطنز، جزو نمونه‌های با کیفیت و قابل رقابت در بازارهای جهانی هستند. در گروه دوم یا گروه ماربل‌ها به جرات می‌توانم بگویم جزء لیدرهای دنیا هستیم و از لحاظ تنوع در این نوع سنگ شاید در دنیا اولین باشیم. در این طبقه‌بندی در مرمرها، ذخایر ما در دنیا یکتا هستند و می‌توانم بگویم حرف اول را در دنیا می‌زنیم. مرمرهای سفید قروه، صورتی نقده، پرتقالی مشهد، رنگین کمان بیرجند، سبز مراغه، مرمرسبز یشمی یزد، مرمر دودی بیجار، مرمر امبر و سبز زمردی سیرجان.

آیا می‌توان اظهار کرد که توزیع منابع سنگ در کشور بیشتر مختص مناطق محروم و کمتر توسعه یافته است؟

بافت جغرافیایی این محصول ایجاب میکند که این ادعا به واقعیت تبدیل شود. اکثر معادن سنگ در کوه‌ها و مناطق کوهستانی است که نزدیکترین منطقه مسکونی به آنجا شاید یک روستا باشد. به همین دلیل است که اکثر معادن در مناطق دورافتاده و کمتر توسعه یافته مستقر هستد.

کیفیت محصولات تولیدی کشور، از لحاظ قیمت و کیفیت در مقایسه با نمونه‌های جهانی چگونه است؟

باید گفت در بخش وجود ذخایر در سطح بسیار خوبی نسبت به رقبا به‌خصوص ترکیه قرار داریم، اما متاسفانه در بخش تولید و فرآوری جایگاه مناسبی در دنیا نداریم. کوپ‌های (برای رساندن سنگ خام از معدن به کارخانه‌های تولیدی و فرآوری، سنگ را در محل معدن به صورت درجا بریده و در قطعات با ابعاد مختلف بارگیری و به سمت مقصد روانه می‌کنند، این قطعات سنگ خام ،کوپ نامیده می‌شوند) آماده شده در کشور کیفیت جهانی دارند و قابل رقابت با نمونه‌های خارجی هستند اما در بخش فرآوری ما حتی نمی‌توانیم «تلورانس برش دقیقی» داشته باشیم ۸۵ درصد کارخانجات ما برش‌های سنگیشان بین ۲ تا ۳ میلیمتر تلورانس دارد و سایر کارخانجات که برش‌های دقیق دارند قیمت به مراتب بالاتری نیز دارند. در ایران تنها ۱۲۰ تا ۱۳۰ واحد قابل قبول دارای اره‌های برش هستند که آمار بسیار پایینی در مقایسه با تعداد معادن و ذخایر موجود در کشور است.اما به لحاظ قیمتی عاملی که موجب خروج ما از بورس رقابت جهانی شده نرخ تبدیل ارز است که به تعبیر عامیانه باید بگویم «کمر صنعت سنگ و بازرگانان شاغل در این عرصه را شکسته است». پانزده سال پیش نرخ دستوری تبدیل ارز که در سیستم بانکی تعیین می‌شد با نرخ بازار آزاد یکی بود. اما در حال حاضر به واسطه تحریم‌ها و عدم دسترسی به درگاه‌های ارزی مناسب و تعاملات بانکی پر اصطکاک، نرخ اعلامی دولت با نرخ واقعی تفاوت زیادی دارد.

برای مثال اگر من به عنوان صادرکننده هر تن سنگ را ۶۰۰ هزار تومان خریداری کنم و ارزش یورو نیز ۴۰۰۰ تومان باشد با این نرخ تبدیل، محصولم را باید با قیمت ۱۵۰یورو صادر کنم، ولی اگر همین یورو به قیمت ۶۰۰۰ تومان باشد می‌توانم آن را به قیمت ۱۰۰یورو صادر کنم. یعنی چیزی نزدیک به ۳۰ درصد از قدرت رقابتی من با رقیب بین‌المللی کاسته می‌شود. این تغییرات به طبع در قیمت نهایی محصولات منعکس شده و فاصله رقابتی زیادی بین ما و سایرین در بازار جهانی ایجاد می‌کند. به جرات می‌توانم بگویم رویه تبدیل نرخ ارز در کشور ما طی ۱۵ سال گذشته شاید ۳۰ محصول سنگی را از لیست صادرات خارج کرده است و امکان رشد و ورود به بازار جهانی را به راحتی ترکیه تقدیم کرده است. فکر می‌کنم تنها راه نجات در این زمینه تک‌نرخی کردن ارز و حمایت از صادرکنندگان است.

راهکارهای پیشنهادی شما برای رفع این مشکلات چیست؟

در گام اول ما باید تیم‌های کارشناسی مجرب، تحصیلکرده و واقف به دانش روز دنیا در بازاریابی بین‌المللی داشته باشیم تا گلوگاه‌های اصلی این مشکلات شناسایی و راهکارهای اصولی برای رفع آنها تعریف شود. یکی از راهکارهای اصولی در این زمینه جذب سرمایه‌گذاری خارجی است. می‌توان با ورود برندهای معتبر جهانی دانش و تکنولوژی آنها را به صنایع سنگ کشور تزریق کرد. برای مثال تولید سنگ طی چند سال و تحت لیسانس یک برند معتبر جهانی هم تکنولوژی روز دنیا را وارد این صنعت کرده و هم دانش فنی تولیدکنندگان را ارتقا خواهد داد. تحت این شرایط هم معدن دار داخلی، هم تولیدکننده و هم بازرگانان منتفع خواهند شد و راه برای افزایش حجم تولید و صادرات این محصولات تسهیل میشود و هم تکنولوژی تاثیر خود را بر کیفیت محصولات خواهد گذاشت. کیفیت سنگ معادن ما در سطح بالایی است اما بواسطه هزینه‌ها و کیفیت نامناسب در بخش فرآوری این محصولات ما در حال از دست دادن بازارهای جهانی هستیم. در حال حاضر تنها ۲۰ تا ۳۰ کارخانه فراوری در ایران می‌توانند محصولات را با ابعاد دقیق تولید کنند که آنها نیز قیمت بالایی دارند. لیدرها باید راهکاری برای دسترسی به منابع مالی ارزان قیمت برای خرید تجهیزات این صنعت و نظارت دقیق و مداوم بر محصولات پیدا کنند تا بتوانیم با قدرت وارد بازارهای جهانی شویم.

‌ جایگاه صادرات این محصول در صادرات غیر نفتی چگونه است؟

حجم کل تبادلات جهانی سنگ در سال ٢٠١٥ حدودا ٢٣ میلیارد دلار بوده است که کشور ترکیه با تقریبا ٢ میلیارد دلار در سال مربوطه ده درصد ان را به خودتخصیص داده با توجه به روند رشد و نفوذ و مسایل ژئو پولیتیکی می‌توان گفت با خوش بینی، در صورت حرکت درست در راستای برنامه استراتژیک بلند مدت ده ساله و کوتاه مدت دستیابی به رقم دو میلیارد دلار در سال در طی مدت ده سال امکان‌پذیر خواهد بود و این سقف خوش بینانه است متاسفانه نمی‌توانم بگویم در حال حاضر ما جایگاه مناسبی در این زمینه داریم جمع صادرات کوپ و فراوری شده ایران ٢٠٠ میلیون دلار است یک دهم کشور ترکیه ، چون تنها ۵ درصد محصولات ما صادر می‌شوند در صورتی که برای مثال در ترکیه ۸۰ درصد محصولات صادر میشوند.

دلیل اختلاف فاحش ما در زمینه صادرات غیر از مشکلات هزینه‌ای در بحث تولید، چیست؟

هر کشوری یک بازار مناسب برای واردات متناسب با نیاز کشور خود دارد. برای مثال در چین با حجم بالای تقاضای سنگ کوپ مواجه هستیم یا سنگی که در هند ابدا تقاضایی ندارد در بازاری مثل کره برای آن سر و دست می‌شکنند. این انجمن‌ها و لیدرهای هستند که باید مقصد نهایی سنگ‌های تولیدی را شناسایی کنند. تا هر سنگ متناسب با ارزش افزوده ایجاد شده در آن با قیمتی مناسب راهی بازار خود شود. در کشوری که بازرگانان که منابع اصلی شناسایی بازارهای هدف هستند شما چگونه توقع گسترش بازارهای جهانی برای صنعت سنگ دارید؟

همین چند بازار موجود را نیز بازرگانان با تلاش‌ها، دانش فنی، سفرهای مکرر خود و.. پیدا کرده‌اند. اما باید برای رفع این مشکل لیدرها و انجمن‌ها با بکارگیری افراد نخبه، خبره، با تحصیلات آکادمیک در سطح بالا، شروع به یافتن مکان‌های جغرافیایی مناسب برای این محصولات در بازارهای جهانی کنند. کارشناسان ترکیه‌ای در بازاری در هند، سال جاری با تعرفه پایین گمرکی بر روی برخی انواع سنگ در حالی که انجمن‌های ما دست روی دست گذاشته بودند، با فرصت‌یابی و حضور پررنگ خود در نمایشگاه جیپور ٢٠١٧ زمینه افزایش صادرات خود را فراهم آوردند. بنده به شخصه پیشنهاد استقرار انبار نمایشگاهی در این کشور را دادم تا بتوان به تبلیغ محصولات پرداخت و به محض اخذ سفارش شروع به‌صادرات این محصولات کرد که متاسفانه اقدامی صورت نگرفت. در این کشور سنگ ماربل که ما در آن مزیت نسبی بالایی داریم طرفداران زیادی دارد.

از پیشنهادات گفتید آیا به عنوان یک خبره و یک کارشناس مجرب در این زمینه تاکنون پیشنهادی برای توسعه این صنعت ارائه کردید؟

با توجه به اینکه ۹۵ درصد محصولات تولیدی این صنعت در حال حاضر در کشور مصرف می‌شود که سیگنال وجود تقاضای بالا را در کشور می‌دهد من پیشنهاد احداث «پایانه‌های سنگ» را در کشور و در نقطه اول آن در اصفهان دادم. وقتی در اصفهان ١٢٠٠کارخانه تولید سنگ داشته باشیم مصرف‌کننده برای خرید سنگ‌های مدنظر خود شاید با صرف چند ماه وقت نیز نتواند موفق شود. از کجا باید بداند که سنگ مورد نظر او در کدام کارخانه با چه کیفیت و قیمتی تولید می‌شود؟ بنابراین به جهت وجود خلاء اطلاعاتی و عدم تقارن اطلاعات بین مصرف‌کنندگان و فروشندگان این واسطه‌ها هستند که وارد عمل شده و با قیمتی بالاتر از ارزش حقیقی محصولات اقدام به فروش می‌کنند که هم به ضرر مصرف‌کننده است و هم تولیدکننده. حتی پول نقد اخذ شده از مشتری را به صورت چک مدت‌دار بلند مدت به کارخانه‌دار می‌دهند.

اگر یک پایانه مثلا ۱۰ هکتاری با همکاری شهرداری، اتاق بازرگانی و مدیریت شهرک‌های صنعتی احداث شود، می‌توان کارخانجات فراوری را دسته‌بندی و در کیفیت، رتبه‌بندی کرد. شرکت‌هایی با کیفیت صادراتی را به خوبی معرفی کرده و در کنار آن نیز مشتریان محصول مورد نظر خود را از طریق نقشه راهی که در اختیار او قرار می‌گیرد ردیابی و شناسایی کند. قرار گرفتن تعداد زیاد غرفه‌های نمایشی محصولات در این پایانه‌ها در کنار هم به‌واسطه ایجاد رقابت هم کیفیت محصولات را بالا می‌برد و هم قیمت را به مقدار تعادلی آن سوق می‌دهد. تحت این شرایط پای سایر کارخانجات به این پایانه‌ها و همچنین امکان احداث پایانه‌ها در نقاط دیگر کشور نیز باز خواهد شد. بازرگانان و خریداران خارجی نیز وارد این بازارها شده که در آن هزینه اطلاعاتی به شدت کاهش یافته است. با این رویه می‌توان صنعت سنگ کشور و ظرفیت تولیدی و صادراتی آن را تا حد زیادی بالا برد. در مرحله بعد نیز می‌توان پایانه کوپ معادن را نیز راه‌اندازی کرد.

اگر دولت جدید قصد تصمیم‌سازی در این صنعت را داشته باشد کدام یک از مواردی که ذکر کردید باید در اولویت قرار گیرند؟

من این خواسته‌ها را به ۲ بخش تقسیم میکنم. در بخش معدن: ما معدن نداریم بلکه کارگاه‌های معدنی داریم. از بین ۱۷۰۰ کارگاه معدنی نیز ۵۰۰ تا ۶۰۰ مورد آن کار نمیکنند. به عنوان یک کارشناس بیان میکنم اگر به معدن‌داران تسهیلات مناسب برای تامین تجهیزات و ماشین‌آلات داده شود ما ظرف چند سال آینده تولیدی دو برابری خواهیم داشت و به راحتی میتوانیم به تولید ٢٠ میلیون تن در سال برسیم. باید اضافه کنم ارائه تسهیلات نه بر اساس تقدم در صف بلکه بر اساس توان تولیدی و مهم‌تر از آن شایستگی صورت گیرد. تا هم منابع مالی ارزشمند هرز نرود و هم منابع نصیب کارآفرینان واقعی شود. در بخش فرآوری نیز ۳ پیشنهاد دارم:

۱. باید پایانه‌های سنگی ایجاد شود و بهترین نقطه به جهت تمرکز عرضه‌کنندگان سنگ اصفهان است که در مراحل بعد تهران، محلات، فارس، آذربایجان و خراسان خواهند بود. این امر زمینه‌ساز توسعه، کاهش قیمت، افزایش کیفیت و جذب سرمایه‌گذار خارجی خواهد بود.

۲. باید با تعامل مناسب انجمن‌ها با عرضه‌کنندگان سنگ و معدنداران بستر تامین تجهیزات و ماشین آلات تسهیل گردد تا هزینه‌های این بخش و نهایتا قیمت رقابتی ما کاهش یابد.

۳. اتاق فکری متشکل از نخبگان و کارشناسان با تعیین اهداف بلندمدت شکل گیرد. تعیین یک هدف برای مثال ۱۰ ساله به اهداف کوچکتر یک یا دوساله خرد می‌شود و زمینه پویایی و حرکت در مسیر صحیح این صنعت را فراهم می‌کند.