نمی‌خواستند نفت ایران ملی شود یرواند آبراهامیان

ترجمه: مهرناز زاوه

آرون میت خبرنگار شبکه خبری ری‌یل نیوز چند روز پیش به خاطر انتشار اسناد کودتای ۲۸ مرداد از سوی وزارت امورخارجه آمریکا و سخنان تند وزیر امور خارجه ایالات‌متحده درباره حمایت از تغییر رژیم در ایران با یرواند آبراهامیان، نویسنده و مورخ ارمنی-آمریکایی متولد ایران که کتاب‌های ارزشمندی درباره کودتای ۲۸ مرداد و روابط ایران و آمریکا نوشته، گفت‌وگو کرد. یرواند آبراهامیان، استاد برجسته تاریخ و سیاست ایران و خاورمیانه در کالج باروک و نویسنده کتاب «کودتای ۲۸مرداد، سازمان سیا و ریشه‌های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن» است. اسنادی که اخیرا منتشر شده نشان می‌دهد آمریکا عملا در سرنگونی دولت مصدق نقش داشته است. در ادامه بخش‌هایی از مصاحبه را که به این اسناد تاریخی ربط دارد، می‌خوانید.

آرون میت: ممنون که دعوتم را پذیرفتید. شما این اسناد را بررسی کرده‌اید. می‌توانید به ما بگویید که این اسناد حاوی چه چیزهایی است و بفرمایید چه زمینه‌ای باعث شد کودتای سال 1953 اتفاق بیفتد.

آبراهامیان: اول درباره اسناد. وزارت امور خارجه سیاستی دارد که براساس آن، ۳۰ سال پس از وقوع یک اتفاق، اسنادش را منتشر می‌کند. اسناد مربوط به دوره مصدق که مربوط به سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ است، بارها به تعویق افتاد. یک‌بار منتشر شد، اما به حدی ناقص بود که انگار مدت‌های طولانی در حالی که ایران درگیر بحران بود، هیچ مکاتبه‌ای بین سفارت آمریکا در تهران و واشنگتن وجود نداشت که بسیار عجیب بود. انجمن تاریخ آمریکا چنان قشقرقی به پا کرد که وزارت امور خارجه پذیرفت نسخه جدیدی را بیرون بدهد که اخیرا منتشر شد، چیزی که آنها بازنگری دوره ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ می‌نامند. بسیاری از افراد انتظار داشتند اسناد منتشر شده خیلی بیشتر درباره کودتای اوت ۱۹۵۳ باشد.

من واقعا توقع تازه‌های بیشتری در این مورد نداشتم، چون در سال ۲۰۰۰، یک سند سی‌آی‌ای که کالبدشکافی کودتا بود، درز کرد و در نیویورک‌تایمز منتشر شد و در آن سند ۱۵۰ صفحه‌ای به تفصیل آمده بود که ایالات‌متحده در کودتای سال ۱۹۵۳ دست داشته است. بنابراین واقعا خیلی چیز تازه‌ای برای کشف نبود؛ شاید بعضی جزئیات درباره اشخاص و عملیات واقعی در بین مردم عادی. اما واقعا نمی‌توان خیلی بیشتر انتظار داشت، بیشتر از چیزی که در سال ۲۰۰۰ انتشار یافت و به نام سند ویلبر مشهور شد. مجموعه جدید که هزار صفحه و شامل ۳۷۵ سند است، واقعا به ما خیلی چیزهای جدیدی درباره کودتا نمی‌گوید.

اما مطمئنا به دلایلی برای آگاهی از آنچه در فاصله سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ اتفاق افتاد، بسیار ارزشمند است. نکته اصلی و قابل توجه در این مجموعه که من فکر می‌کنم به همین دلیل تابه‌حال اسنادش منتشر نشده بود، این است که نشان می‌دهد نه تنها سی‌آی‌ای، بلکه وزارت امور خارجه آمریکا عمیقا از سال ۱۹۵۱ در عرصه سیاست ایران درگیر بود. مساله اساسا فقط مذاکرات و درگیری با بحران نفت و میانجیگری بین ایران و بریتانیا نبود. وزارت امور خارجه آمریکا و سی‌آی‌ای از مدت‌ها قبل از کودتا در انتخابات و انتخاب نخست‌وزیرها دست داشتند و هرکاری می‌توانستند برای تضعیف مصدق کردند. اما چیزی که این اسناد نشان می‌دهد این است که آمریکا در جزئیات سیاست داخلی ایران نیز دست داشت.

آرون میت: می‌شود بگویید چرا این‌قدر در سیاست ایران نقش داشتند و چرا می‌خواستند مصدق را تضعیف کنند؟

مساله اصلی این است که مصدق شرکت نفت بریتانیا را ملی کرد. این بحرانی بین ایران و بریتانیا بود. در واقع این اتفاق به ایالات‌متحده هم برمی‌گشت، چون اگر ایران موفق می‌شد نفت را ملی کند، واضح بود که منافع آمریکا را نه‌تنها در خاورمیانه، بلکه در سراسر جهان به خطر می‌انداخت. اگر این اتفاق می‌افتاد کشورهای دیگر هم تلاش می‌کردند نفت‌شان را ملی کنند و این ضربه بزرگی برای ایالات‌متحده بود. پس از همان ابتدا، ایالات‌متحده شدیدا مایل بود که مانع از ملی شدن «واقعی» نفت شود. آنها مایل بودند در حرف از ملی شدن نفت حمایت کنند، اما در واقع صنعت نفت در ایران در کنترل ایرانی‌ها نباشد. این سیاست در دولت‌های ترومن و آیزنهاور برقرار بود و این سیاست به موضع بریتانیا نیز بسیار شباهت داشت.

در حقیقت این اسناد، در تلگراف‌های دیپلماتیک با آمریکا بار دیگر ثابت می‌کند که چقدر آمریکا تمایل داشت مطمئن شود که ملی‌سازی واقعی نفت در ایران اتفاق نمی‌افتد. بنابراین حتی آیزنهاور که بسیار اکراه داشت بیش از حد درگیر جزئیات عرصه سیاست ایران نشود و از این کار دوری می‌کرد، درست قبل از کودتا در جلسه شورای امنیت ملی، تاکید کرد که قراردادهای بین‌المللی مقدس است و نباید نقض شود. البته از نظر او، اینکه ایران نفتش را ملی کند، نقض قراردادهای بین‌المللی بود. این تقریبا آشکار است، اگرچه بسیاری از مورخان دوست دارند انکارش کنند. چیزی که این اسناد ثابت می‌کند در واقع این است که موضع آمریکا این بود که ایران نباید موفق به ملی کردن نفت شود.

آرون میت: خب، چیزی که شما می‌گویید در مورد اینکه مورخان انگیزه‌های ایالات‌متحده را چگونه تفسیر کرده‌اند بسیار مهم است. اخیرا درباره این اسناد در ری‌یل نیوز با ملکوم برن صحبت کردم. او معاون آرشیو امنیت ملی است. او نظر بسیار انتقادی به این کودتا دارد و تلاش‌های زیادی داشت تا آن اسناد منتشر شود. اما به‌نظر می‌رسد او انگیزه ایالات‌متحده را به این ذهنیت حاکم بر جنگ سرد نسبت داد که آمریکا می‌خواست مانع از آن شود که نفت ایران به دست روسیه بیفتد. اگر هم در اسناد داخلی از زبان جنگ سرد استفاده شده، ممکن بود صرفا یک لفاظی مصلحتی باشد تا پوششی برای دغدغه اصلی‌شان باشد، اینکه مانع از آن شوند که کشورهای منطقه مثل ایران کنترل نفت خود را به دست بگیرند.

آبراهامیان: بله، فکر می‌کنم برن زحمات زیادی را متحمل شده تا این اسناد و اسناد دیگر منتشر شوند، اما با او هم نظر نیستم. او فکر می‌کند کودتا اشتباه بود اما انگیزه‌ها درست بود و انگیزه‌ها در بستر جنگ سرد تعریف می‌شد. در این اسناد شما می‌توانید شواهد زیادی برای این مورد پیدا کنید چون تقریبا هر سند امنیت ملی با حرف زدن درباره تهدید شوروی و تهدید ۴۸ ساعته شروع می‌شود، بنابراین من فکر می‌کنم این گفتمان آن موقع بود. هرچیزی را که می‌خواستند قانونی جلوه دهند، آن را در بستر جنگ سرد قرار می‌دادند. فکر می‌کنم اگر آلن دالس و روزولت می‌خواستند مادربزرگ‌شان را زیر چرخ‌های اتوبوس بیندازند، باز هم وصلش می‌کردند به جنگ سرد.

اما مشکل این است که گهگاه وقتی واقعا به مواضع در جلسات مذاکرات نگاه می‌کنید، مواضع همان‌ها هست و این علنی نیست و وقتی با مصدق درباره مساله نفت بحث می‌کنند، استدلال‌شان این است که: «بله، بسیار خوب. ما با ملی شدن موافقیم. همه ما طرفدار ملی شدن هستیم. اما شما در واقع توانایی کنترل، استخراج و پالایش را ندارید. ما این کار را برای شما انجام خواهیم داد. ما این کار را به نام شما انجام می‌دهیم و شما می‌توانید اعلام کنید که نفت ملی شده است، اما در واقع ما باید کنترل صنعت نفت را به دست داشته باشیم.» این برای ایالات‌متحده بسیار مهم بود، چون همان‌طور که گفتم اگر ملی شدن نفت در ایران موفق می‌شد، می‌توانست منافع آمریکا در خلیج‌فارس، در عراق، اندونزی و ونزوئلا را تهدید کند. این همیشه در پس ذهن‌شان بود. باز هم اگر گاهی به دقت نگاه کنید، به قول آن ضرب‌المثل معروف که شیطان با جزئیات سروکار دارد، متوجه می‌شوید این حرف‌هایی که در این اسناد زده شده اساسا با مسائل جنگ سرد و مانند آن پوشانده شده.

آرون میت:اما شما این اظهارنظر را دارید که تقدس قراردادهای بین‌المللی نباید نقض شود.

بله، البته کشورهای منطقه حتی کشورهای محافظه‌کاری مثل عربستان سعودی، نفت خود را ملی کردند، اما تا ۲۰ سال پس از کودتا. البته تا آن زمان وضعیت جهان تغییر کرده بود. در اواسط دهه ۱۹۷۰، شرکت‌ها و کشورهای غربی اصولا چاره‌ای نداشتند جز اینکه این واقعیت را بپذیرند. در فاصله سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ چنین اتفاقی مثل پایان دنیا بود، مثل اینکه آسمان به زمین می‌آمد اگر ملی کردن نفت اتفاق می‌افتاد. بنابراین اگر شما بعضی از اسناد داخلی را بخوانید، جوری درباره‌اش حرف می‌زدند که انگار اگر مصدق موفق می‌شد نفت را ملی کند، دنیا به آخر می‌رسید.