جان هوس را باید به‌عنوان نخستین اصلاح‌طلب کلیسا معرفی کرد، کسی که پیش‌تر از لوتر و کالوین تعالیمی را برای اصلاح کلیسای کاتولیک مطرح کرد. پیش از وی تنها جان وایکلیف، فیلسوف و الهی‌دان انگلیسی انتقاداتی را علیه نظم کلیسایی مطرح کرده بود. هوس چند دهه بعد این مسیر را به‌گونه‌ای احیا و تقویت کرد که پایه‌هایی برای جنبش پروتستان و حرکت اعتراضی مارتین لوتر پدید آمد. آموزه‌های هوس در اروپای غربی نفوذ زیادی پیدا کرد. وی در دانشگاه پراگ به سمت استادی رسید و در سال ۱۴۰۰ به‌عنوان کشیش فعالیت کرد. او در شهرهای مختلف به موعظه می‌پرداخت و خواستار اصلاح ساختار کلیسا و قیام مردم علیه آلمان‌ها و سلطه کلیسا بود. وی همچنین زیاده‌خواهی و مال‌اندوزی کشیشان و اقدامات آنها برای بخشش گناهان را مورد انتقاد شدید قرار داد. همچنین معصومیت پاپ را رد کرد و اقدامات او را موجب دور شدن مسیحیت از اصل خود دانست و وی را ضدمسیح خواند. شورای روحانیون بلندمرتبه کلیسای کاتولیک هوس را به سبب این ادعاها محاکمه کرده و در حالی‌که به او اجازه دادخواهی داده نشد، مطابق سنت قرون وسطی به مرگ در آتش محکوم شد. به او گفته شد پیش از مرگ از گناهانش توبه کند ولی وی حاضر به این کار نشد. هوس گفت: «تنها زمانی توبه خواهد کرد که نادرستی ادعاهایش براساس کتاب مقدس به وی ثابت شود.» بنابراین براساس دستور کلیسا در تاریخ ۶ ژوئیه ۱۴۱۵ او را در آتش سوزاندند ولی این مرگ بی‌نتیجه نماند و حدود یک قرن بعد سنگ بنای اصلاحات در مسیحیت شد.