نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل اشاره شد که تقابل چین و آمریکا بر سر تایوان، بیش از هر نقطه ثقل دیگری در غرب پاسیفیک، از پتانسیل بدتر شدن و حرکت به‌سوی درگیری مستقیم نظامی در سطوحی بالا برخوردار است. در واقع، این دربردارنده محتمل‌ترین محرک بالقوه برای جنگ مستقیم میان این دو قدرت است. چین معتقد است آمریکا با فروش تسلیحات به این جزیره و نظامی کردن آن به‌دنبال مهار پکن است. چین معتقد است یک سر مخالفت تایوان با چین را باید در واشنگتن جست.

در بهترین حالت این [حذف یا کاستن از اهمیت چشمگیر مساله تایوان به‌عنوان یک منبع مهم رقابت امنیتی میان آمریکا و چین] مستلزم غیرنظامی کردن و ثبات سیاسی وضع نگران‌کننده موجود است البته از طریق توافق صریح‌تر و خویشتنداری میان پکن و واشنگتن بر سر به‌کارگیری و استقرار تسلیحات و استفاده احتمالی آینده از زور. این امر، «درک ضمنی» و «اقدامات اعتمادساز» (CBMs) جامع‌تری می‌طلبد که برای کاهش پتانسیل استفاده خطرناک از زور طراحی شده است. این درک ضمنی و اقدامات اعتمادساز به احتمال زیاد شامل دادن این اطمینان به پکن می‌شود که استقلال تایوان بدون تایید پکن رخ نخواهد داد و شامل دادن این اطمینان به واشنگتن می‌شود که پکن در نبود تلاش‌های آشکار تایوان برای جدایی دائمی از سرزمین اصلی متوسل به‌زور علیه این جزیره نخواهد شد. به‌ویژه، در برداشتی حداکثری [ماکسیمالیستی] از «توافق موقت» در آینده، پکن باید به شکل قابل اطمینانی ظرفیت فعلی و آینده‌اش برای تسخیر یا تنبیه شدید تایوان از طریق ابزارهای نظامی را به چند شکل از میان بردارد: نابودی آن تسلیحاتی که هم اکنون به‌طور مستقیم فقط تایوان را تهدید می‌کند (از جمله تا حد زیادی موشک‌های بالستیک کوتاه‌برد)، صرف‌نظر کردن از تهدیدات نظامی در آینده مانند صرف‌نظر از قابلیت‌های آبی- خاکی روزافزون و تعهد به عدم استفاده از زور نظامی علیه تایوان مگر در شرایط حاد مانند اعلام استقلال دو ژوره تایوان. واشنگتن هم به سهم خود باید اطمینان قابل اعتمادی دهد که دیگر کمک‌های دفاعی قابل توجه به شکل فروش‌های تسلیحاتی چشمگیر به تایوان نمی‌دهد و روابط دفاعی با تایپه را فراتر از سطوح موجود بهبود نخواهد بخشید. با این حال، واشنگتن باید ظرفیت کمک‌رسانی به تایوان را در صورت نقض تعهدات بالا از سوی پکن حفظ کند.

چنین درک/ توافقی احتمالا نیازمند بازنگری در «ضمانت شش‌گانه»ای است که واشنگتن در جولای 1982 براساس درخواست تایپه به این جزیره داد. بند اول این ضمانت بیان می‌دارد که «ایالات‌متحده تاریخی برای پایان فروش تسلیحات به جمهوری چین (ROC) [منظور تایوان است] تعیین نخواهد کرد و بند سوم تصریح می‌کند که «ایالات‌متحده پیش از فروش سلاح به ROC با جمهوری خلق چین مشورت نخواهد کرد.» این ضمانت شش‌گانه قانونی آمریکایی نیستند. آنها دستورالعمل‌هایی برای سیاست‌گذاری است که ازسوی قوه اجرایی آمریکا تعیین و به کنگره اطلاع داده می‌شود.

از این رو، در هر زمانی می‌توان آنها را به‌عنوان شرایطی که لازم است، مورد بازنگری قرار داد. ترتیب یا آرایش حداکثرگرایانه احتمالا واشنگتن را وا می‌دارد تا این دو بند یا دستورالعمل را به‌عنوان بخشی از توافقی بزرگ‌تر با پکن کنار بگذارد. با این حال، این اقدام تنها می‌تواند بر مبنای مشورت‌های قبلی با تایپه و پذیرش این جزیره قرین موفقیت شود. همچنین محتمل است توافقی که برای این ترتیبات حداکثری، اساسی است بازنگری در «قانون روابط تایوان» (TRA) را می‌طلبد که در آوریل 1979 به قانون تبدیل شد. «قانون روابط تایوان» بیان می‌دارد که: «ایالات‌متحده باید تسلیحات دارای ماهیت دفاعی را به تایوان بدهد و باید ظرفیت آمریکا برای مقاومت در برابر توسل به زور یا سایر اشکال اجبار که امنیت یا نظام اجتماعی و اقتصادی مردم تایوان را به خطر می‌اندازد، حفظ کند. در راستای اصل حفظ صلح و ثبات در منطقه غرب پاسیفیک، ایالات‌متحده باید تجهزات و خدمات دفاعی را به مقداری در دسترس تایوان قرار دهد که این جزیره بتواند به قدر کافی ظرفیت دفاع از خود که از سوی رئیس‌جمهوری و کنگره تعیین شده را حفظ کند.»

اینکه آیا این مواد مورد بازنگری قرار گرفته یا حذف شوند بسته به درک و توافق خاصی دارد که چین و آمریکا، با توجه به کمک دفاعی آمریکا به تایوان، به آن دست یابند. با این حال، از آنجا که این دو ماده سطح خاصی از کمک آمریکا را بیان می‌دارند که برای نیازهای تایوان برای دفاع از خود و مواجهه با سطوحی از تهدید مهم است (چنانکه ازسوی رئیس‌جمهوری و کنگره تعیین شده) و هدف این توافق چین و آمریکا کاهش چشمگیر- اگر نگوییم حذف- تهدید نظامی چین برای تایوان است اما ممکن- و در واقع محتمل- است که واشنگتن بتواند با آن توافق بدون الزام به هیچ‌گونه بازنگری در TRA سازگاری یابد. دستیابی به نوعی درک مشترک در مسائل نظامی آشکارا با موانع بسیاری مواجه است. مهم‌ترین مانع قطعا سیاسی است که تا حد زیادی به شکل «مقاومت» از سوی «سیاستمداران آمریکایی» و تایوانی در برابر هر گونه تلاش آمریکا برای محدود کردن کمک‌های دفاعی به تایوان به‌عنوان بخشی از توافق بزرگ‌تر با پکن جلوه می‌یابد و به شکل «انتقاد» در میان «ملی‌گرایان چینی» نمود می‌یابد که هر توافقی برای محدود کردن گزینه‌های نظامی چین در اعمال فشار بر تایوان برای ورود به مذاکرات سیاسی با پکن یا در جلوگیری از اقدامات تایوان در حرکت به سوی استقلال، ادعای حاکمیت چین بر این جزیره را تضعیف خواهد کرد.

افزون بر این، استدلال برخی از سیاستمداران تایوانی بی‌تردید این است که هر بحثی با پکن که شامل وضعیت امنیتی این جزیره شود، خیانت به تایوان و دموکراسی تایوانی است. متخصصان نظامی در تمام طرف‌ها احتمالا استدلالشان این است که هرگونه محدودیت قابل توجهی بر توانایی به‌کارگیری نیرو در بحران غیرمنتظره آینده که بر این جزیره تاثیر خواهد داشت، بی‌ثباتی را با تضعیف بازدارندگی افزایش خواهد داد.

در نظر گرفتن تمام این موارد آشکارا نشان می‌دهد که دستیابی به توافق و درکی قابل اعتماد میان پکن و واشنگتن در مورد این نزاع بلندمدت در روابط آسان نخواهد بود. اما به هیچ‌وجه غیرممکن نیست، با توجه به رهبری قدرتمند و متعهد در هر دو پایتخت و تکیه بر فرآیند گسترده مشورت با تایپه، توکیو و سایر طرف‌های مربوطه. با این حال، مهم این است که موفقیت چنین تلاش‌هایی اساسا بر فرآیند و اهداف بزرگ‌تری مبتنی است که شامل ایجاد یک توازن کلی باثبات در غرب پاسیفیک شود. بدون این چارچوب بزرگ‌تر و تصویب پیشین اقدامات چشمگیر اعتماد و اطمینان‌ساز، هر تلاشی برای کاستن از اعتراض به‌گونه‌ای از توافقات مربوطه امنیتی که در بالا ارائه شد، قطعا با شکست مواجه خواهد شد.