موسسات خیریه در دوران پهلوی اول

با آغاز سلطنت رضاشاه، بر مبنای سیاست حاکمیت که تمرکز و توجه خاص به ایرانی بودن و ساختن ایران نوین بود، برای به اصطلاح زدودن فقر و بیماری از چهره ایران، به‌عنوان دستاورد این سیاست‌ها انگیزه‌های جدیدی ایجاد شد که با آنچه به‌عنوان دستاورد مشروطه به رشد اجتماعی مردم و تشکیل موسسات خیریه انجامید، تفاوت داشت. اینک توسط دولت و به‌عنوان وظیفه‌ای حکومتی تشکیل موسسات خیریه و عام‌المنفعه وابسته به دولت یا تحت نظارت آن معنا یافت. در واقع اقدامات خیریه‌ای که در این زمان با ارائه خدمات رفاهی و بهداشتی انجام می‌شد، ضمن تاکید بر مولفه‌هایی مانند وطن و هموطن که پس از انقلاب مشروطه برای مردم مفهوم یافته بود در تعریف خاص‌تری از این مفاهیم به ضرورت توجه و مسوولیت دولت در برابر ملت تغییر ماهیت داد. به عبارت دقیق‌تر، همسو با سیاست‌ها و شعارهای حاکمیت، تبیین و اجرای اهدافی به منظور رسیدن به توسعه اجتماعی و طرح مدرنیزه کردن ایران، همچنین تثبیت اقتدار حکومت بر کلیه ابعاد و شئون مملکت مورد توجه ویژه قرار گرفت. درنتیجه این تحول برای ارضای نیازهای مردمی که تا پیش از این با انجام خیرات و مبرات به شکل‌های سنتی و مذهبی و با تولیت روحانیت به کارهای خیر علاقه‌مندی خود را نشان می‌دادند، اینک دولت با دست اندازی به حوزه اختیارات روحانیت، این بخش را هم خود به عهده گرفت. در عین حال برای مشارکت مردم در فضای اجتماعی که کمترین تبعات و هزینه‌های سیاسی را در پی داشت، زمینه را فراهم کرد.

منبع: کتاب «موسسات خیریه رفاهی ـ بهداشتی در دوره رضاشاه» دکتر الهام ملک‌زاده، 1392، نشر تاریخ ایران، صص 9 ـ 8