بخش یازدهم
نه «صلح آمریکایی» نه«صلح چینی» - ۲۸ اردیبهشت ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
چین برای نفوذ اقتصادی خود در منطقه غرب پاسیفیک به این حربه متوسل شده است؛ سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی چین در نواحی دوردست (ODI) و در اقتصادهای در حال توسعه که باعث دسترسی این کشور به منابع طبیعی و نیروی کار ارزان و انجام سرمایهگذاریهای بلندمدت در زیرساختهای تجاری مانند بنادر میشود. چین همچنین به دنبال یک الگوی اقتصادی در آسیاست. حضور و نوع فعالیت در مذاکرات تجاری ترانس- پاسیفیک و آسهآن برای چین مهم است.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
چین برای نفوذ اقتصادی خود در منطقه غرب پاسیفیک به این حربه متوسل شده است؛ سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی چین در نواحی دوردست (ODI) و در اقتصادهای در حال توسعه که باعث دسترسی این کشور به منابع طبیعی و نیروی کار ارزان و انجام سرمایهگذاریهای بلندمدت در زیرساختهای تجاری مانند بنادر میشود. چین همچنین به دنبال یک الگوی اقتصادی در آسیاست. حضور و نوع فعالیت در مذاکرات تجاری ترانس- پاسیفیک و آسهآن برای چین مهم است. کشورهای غیرعضو آسهآن همچنین هدف دیگری برای اقتصاد چین است.
با این حال، اقتصاددانان دیگر این استدلال را رد میکنند. در یک مورد بیان میکنند که محرک مزیت اقتصادی چین در آسیا حجم اقتصاد این کشور، رشد اقتصادیاش (که با وجود رشدی آهستهتر از گذشته اما همچنان سریعتر از اقتصاد بیشتر کشورهای آسیایی دیگر است) و مرکزیت روزافزونش در زنجیره تامین جهانی است. افزون بر این، چین هم استراتژی خود را برای افزایش نفوذ دارد: از طریق پروژههای ذیل نام «یک کمربند و یک جاده» که از سوی بانکهای چینی و بانک سرمایهگذاری زیربنایی آسیا به رهبری چین تامین مالی میشود. به گفته نیکولاس لاردی، اقتصاددان آگاه چینی، پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP) بعید است که جایگاه اقتصادی پکن در منطقه آسیا- پاسیفیک را در ارتباط با ایالاتمتحده تضعیف کند. این شراکت شرکتهای آمریکایی را بر شرکتهای چینی برتری میدهد؛ «برتری بسیار اندک» زیرا همپوشانی اندکی در طیفی از کالاهای صادراتی به اعضای آسیایی TPP وجود دارد. با این حال، این امکان وجود دارد که TPP بتواند به شکلی اندک جریان سرمایهگذاری چین به سوی دولتهای عضو را مختل سازد، با توجه به اینکه معیارهای TPP مدافع سرمایهگذاری از جانب بخشخصوصی است و بیشتر سرمایهگذاریهای خارجی چین تا این تاریخ، از سوی شرکتهای دولتی انجام میگرفت؛ این یعنی بخشی از سرمایهگذاری چینیها شامل شرکتهای متعلق به بخشخصوصی میشود که به تدریج در حال افزایش هستند.
علاوه بر این، چین ممکن است در آینده عضوی از TPP شود و بنابراین، از بسیاری از مزایای آن بهرهمند شود. براساس یک مدل اقتصادی، در حالی که زیانهای درآمدی TPP به چین بالغ بر 46 میلیارد دلار در سال 2025 میتواند باشد اما اگر پکن به TPP ملحق شود (همراه با اندونزی، فیلیپین، کرهجنوبی و تایلند) منافع درآمدیاش تا سال 2025 میتواند به بیش از 800 میلیارد دلار برسد و دستاوردهای این شراکت برای آمریکا هم پنج برابر خواهد شد؛ یعنی به 330 میلیارد دلار خواهد رسید. کارشناسان دیگر یک موضع دقیقتر میگیرند که: نه تنها چین یک ذینفع بالقوه از TPP هست بلکه عضویتش برای موفقیت این توافق الزامی است. «یوکون هوانگ»، از موقوفه کارنگی برای صلح بینالملل، خاطرنشان میسازد که طرد چین از این توافق - با افزایش هزینههای تولید و استخدام نیروهای کار به شکلی کمتر از حد مطلوب- ناکارآمدیهای بزرگی برای تمام کشورهای دخیل یا ذیربط بهوجود میآورد. چشمانداز یک منطقه تجاری آسیایی به رهبری آمریکا که شامل چین نمیشود - در این ارزیابی- هم غیرواقعی و هم نشدنی است.
«مشارکت جامع اقتصادی منطقهای» (RCEP ) بهعنوان تلاشی برای پایان دادن به رقابت چینی- ژاپنی بر سر شکل دادن به ترتیبات تجارت آزاد با کشورهای آسهآن ظهور کرد. عضویت با کشورهایی بسته میشود که منطقه تجارت آزاد با آسهآن ندارند. مشارکت RCEP - که اکنون در حال مذاکره است- شامل 10 کشور میشود (برونئی، کامبوج، اندونزی، لائوس، مالزی، میانمار، فیلیپین، سنگاپور، تایلند و ویتنام) همراه با 6 کشوری که با آسهآن موافقتنامههای تجاری دارند (استرالیا، چین، هند، ژاپن، نیوزیلند و کرهجنوبی). 7 کشور هم طرف مذاکره TPP و RCEP هستند. «مشارکت جامع اقتصادی منطقهای» (RCEP) در مقایسه با TPP دارای یک برنامه کالامحور است که بعدها در پاسخ به فشار ژاپن شامل دستورالعملهای سرمایهگذاری و مالکیت معنوی هم شد. بهطور کلی، RCEP بر انعطافپذیری برای اقتصادهای در حال توسعه تاکید میکند و نسبت به TPP بلندپروازی کمتری دارد و رعایت معیارها برای مشارکت را آسانتر میسازد. RCEP بر خلاف TPP همچنین مرکزیت آسهآن را به رسمیت میشناسد و انتظار میرود که به آسهآن اجازه دهد که نقشی محوریتر در تعیین سختگیری برای چارچوب تجارت آزاد با مبنایی عملگرایانهتر که مدافع اعضای کمتر توسعه یافتهتر آسهآن است، ایفا کند. برخی تحلیلها - خوشبینانه- نشان میدهند در حالی که TPP میتواند درآمد واقعی کشورهای عضو را براساس پیشبینیهای پایهای تا 2025 به 295 میلیارد دلار افزایش دهد و دستاورد یک درصدی در رشد سالانه را تولید کند اما مسیر آسهآن محور مانند RCEP - که شامل کشورهای آسهآن +3 میشود (چین و ژاپن و کرهجنوبی) همراه با شکلی از یک منطقه تجارت آزادِ پانآسیایی- میتواند تا سال 2025 به عملکردی 500 میلیارد دلاری برسد که البته میان کشورهای بیشتری سرشکن میشود.
از لحاظ منافع برای کشورهای خاص، پیشبینیها نشان میدهد در سناریویی که کشورهای TPP فقط به توافقات TPP ملحق شوند، ژاپن و آمریکا بیشترین دستاورد مطلق درآمدی را تا 2025 بهدست خواهند آورد، درحالیکه ویتنام و مالزی بیشترین درصد از سود درآمدی را کسب خواهند کرد. در مسیر آسهآن+3 (ASEAN+3) و منطقه تجارت آزاد پانآسیایی (Pan-Asian FTA)، چین و ژاپن و کرهجنوبی بزرگترین ذینفعان مطلق خواهند بود درحالیکه هنگکنگ، کرهجنوبی و ویتنام شاهد بزرگترین دستاوردهای درصدی خواهند بود. آسهآن دستاورد کمتری از آسهآن+3 و توافقات پان آسیایی کسب خواهد کرد تا اقتصادهای آسیایی شمال شرق زیرا آسهآن موافقتنامههای تجارت آزاد دوجانبه با چین و ژاپن و کرهجنوبی دارد. حداقل، یک مطالعه بانک توسعه آسیایی نشان میدهد که [آن دسته از] کشورهای آسهآن که بعید است معیارهای TPP را برای مدت زمانی رعایت کنند - مانند کامبوج، اندونزی، میانمار، فیلیپین و تایلند- سهمی از صادرات خود را به رقبایی واگذار میکنند که از عضویت در TPP نفع میبرند. در چنین سناریویی، این کشورها انگیزه بیشتری برای افزایش رقابتپذیری خود از طریق چارچوب مشارکت جامع اقتصادی منطقهای (RCEP) تحت رهبری چین دارند.
ارسال نظر